بر اساس ماده۳۰ قانون اساسنامه، اعضای هیأت مدیره پس از انتصاب، به طور موظف و تمام وقت انجام وظیفه می کنند و نباید هیچ نوع شغل یا سمتی در خارج از شرکت اعم از دولتی و غیردولتی داشته باشند. در نتيجه مدير عامل شركت نفت نمي تواند معاون وزير نفت باشد.
عراق برای ایران کشور جذابی است؛ به دلیل صادراتمحور بودن نفت این کشور، پالایشگاههای نفتی این کشور کفاف صرف بنزین و سایر فرآوردههای نفتی را نمیدهد و این کشور ناچار است بخش اعظمی از مصارف خود را وارد کند.
وحید حاجی پور | در حکایات آمده است روزی شاه عباس صفوی، کارگزاران خود را در ایوان کاخش گرد میآورد و مهمان ضیافت شاهانهای میکند؛ در مقابل هر یکشان قلیانی با سرگین اسب قرار میدهد، حاضران شروع به پُک زدن میکنند و دمادم از مزه بکر قلیانی میگویند که دود پِهنش، سراسر کاخ را گرفته بود.
وقتی حکم مدیریت او بر شرکت ملی صنایع پتروشیمی با ورود نهادهای امنیتی، به خردکُن رفت، قهر تنها چاره ختلان برای نشان دادن ناراحتیاش بود؛ زنگنه طاقت نیارود و از او درخواست کرد کنارش بماند و برای دلجویی، جانمایی مهرهها را به او واگذار کرد.
دو مرتبه یادآوری شود خوب است که با حرف و وعده نمیتوان صنعت کبیر و ذو ابعاد نفت را اداره کرد؛ رصد کنید ببینید وزیران انرژی و مدیران ارشد شرکتهای نفتی بزرگ چه میکنند و در طول یک سال چند بار خطابه میکنند!
نفاق در سه ریشه خلاصه میشود؛ ناتوانی در دشمنی، دنیا طلبی و از همه مهمتر حقارت؛ با همین سه ریشه میتوان اتفاقات چند ماه گذشته صنعت نفت را تحلیل کرد که چگونه افرادی با به تن کردن جامه نفاق، حمل بر انقلابیگری و جهادی بودن میکنند.
متاسفانه این گروه، خود را صاحب وزارت نفت میدانند و بدون هیچ هزینهای در 8 سال گذشته، خود را داعیهدار انتقادات علیه زنگنه میدانند؛ منتقدانی بدون یک انتقاد!
این جماعت از اختلال آوارگی فکری و نگرشی به شدت رنج میبرند و هر روز به رنگی در میآیند و چهرهها و رفتارهای متناقضی از خود نمایش میدهند و با حبجاه و با کورسویی از امید، برای ماندن بر اریکه قدرت، به صرافت افتادهاند تا پناهگاهی برای خود مهیا کنند.
مکمل این فشار، ایجاد دلسردی و یاس در بین کسانی است که طی دو سال اخیر، بار دور زدن تحریم را بر دوش گرفتند و حالا که دولت خودی، می خواهد به کنار برود این افراد هم باید نابود شوند تا دولت رئیسی، به چنان وضعیتی دچار شود که سال بعد، بگویند صد رحمت به دولت روحانی!
متاسفانه در میان نامهایی که این روزها برای وزارت نفت مطرح میشود، هیچ اشارهای به «کارنامه» نمیشود و تنها استدلال طرفداران کاندیداها، تاکید بر شاخصی به نام تجربه است. مولفهای که با این پوشش، میخواهد بگوید مدیریت بر نفت باید در اختیار گعده ای کوچک و خاص باشد چراکه فقط آنها میتوانند و بس!
آقای ظریف، مسئولیت بروز چنین پدیده ای شما و دوستانتن هستید که این روزها، برای توجیه شکست برجام و ناکارامدی آن، چیزی را طلب میکنید که خودتان مسئولش هستید! سرابی که به آن اشاره دارید، همان ذوق زدگی وزیر نفتی است که خود را فدایی شما می داند.
مدیرانی که اغلب در دولت گذشته بدون عبور از فیلترهای خاص نظام صنعت نفت، یکشبه معاون وزیر و مدیر ارشد شدند عملکردی وحشتناک از خود به جای گذاشتند و چون در 8 سال گذشته به درستی کنار گذاشته شدند، ادعای رسالت دارند.
موضوع اعتصاب کارکنان نفت گرچه برای نخستین بار نیست که صورت گرفته است، اما این بار تلنباری است از 8 سال سرکوب خواستهها، ایجاد محدودیت معیشتی، تبعیض و تحقیر کارکنانی که از نظر وزیر نفت حداقل یک سوم آنها مازاد و زیادی هستند.
وحید حاجیپور | ماموریت 16 ساله بیژن نامدار زنگنه در نفت تا دو ماه دیگر به سر میآید؛ او برای همیشه با نفت وداع میکند با انبوهی از ویرانیها که وظیفه اصلاح آن، به دولت بعد واگذار شده است.
چه بلايي بر سرمخازن و ميادين نفتي رخ دادهاست كه نه تنها هيچ افزايشي در ظرفيت رخ نداده، بلكه كاهش هم داشته است و چیزی که دست دولت را می گیرد ظرفیت تولید 3.5 میلیون بشکه است؟!
از جمله دروغ های بزرگی که توسط دولتی ها بارها مطرح شده، مساله درآمدهای نفتی دولت گذشته است؛ می گویند دولت گذشته، کشور را با نفت 147 دلاری چرخاند و دولت روحانی، با نفت 25 دلاری
خلاصه آنکه اگر قرار است از ظریف حمایت کنیم، بهتر است کمی با گوگل آشنا شویم و برای ارائه تحلیلهای منطقی، از این ابزار کمک بگیریم تا دچار خطای بزرگ نشویم.
24 سال وزارت زنگنه بر دو وزارتخانه، زمان کمی برای تاسیس وزارت انرژی نبود کما اینکه خود او هم اعتراف کرده با این چنین وزارتخانه ای مخالف بوده است؛ با این وجود، او پس از 24 سال از لزوم تشکیل وزارت انرژی میگوید و مجلس یازدهم را نیز «باد» میکند تا برای تشکیل این وزارتخانه گام بلندش را بر دارد.
جمهوری اسلامی ایران خود را معطوف بحرانی نمی کند که می تواند آن را در جایگاه تهدید کننده امنیت جهانی قرار دهد و دست آخر، باید از موضع خود عقب بکشد؛ این حقیقت، از همان قاعده ای نشات می گیرد که می گوید «قدرت در تهدید است نه اجرا»!