امیر محرر | چند سال پیش، مدیر صاحبنام یکی از شرکتهای نفتی جنوب شرق آسیا که حرفش را در بازار نفت میخرند، با پیشنهاد سرمایهگذاری ۲ میلیارد دلاری راهی ایران شد تا نشستی با مدیران ارشد شرکت ملی نفت داشته باشد، پیگیریها، سرانجام به آنجا رسید که وی و تیم همراهش را به یکی از مدیران جوان تازه به دوران رسیده، حواله دادند.
هنوز میز مذاکره گرم نشده بود که رهبر هیئت خارجی، سخنان مدیر ایرانی را نسنجیده، غیرفنی و متکبرانه خواند و برآشفت و پیش از ترک جلسه به نشانه اعتراض، غضبناک جملهای قابل تأمل خطابه کرد:
"The one who has appointed this executor, doesn’t want any investment to be done in Iran!"
یعنی «کسی که این آقا را اینجا گذاشته، نمیخواهد در ایران سرمایهگذاری شود!»
این وصیت هشدارآمیز، پیامهای سنگین و مستتری در بطن خود دارد که قرار نیست در این مقال موشکافی شود؛ اما دستکم یکی از معانی پنهانی که فاش میکند این است که انتصابات در نفت برای مخاطبان هوشمند این صنعت، «سیگنال» ارسال میکنند؛ برای کارکنان صنعت نفت؛ برای شرکتهای مشاور، پیمانکار، سازنده و...ِ ایرانی، برای شرکتهای خارجی، برای دلالان، برای مافیا و لابیهای قدرت و و و ...
انتصابات به مخاطب هوشمند «سیگنال» میفرستد؛ سیگنالهایی که پیامدهایی دارند؛ مثلاً در خردادماه ۱۳۹۷ جوانی خام و بدون تجربه و شناخت از نفت و فرآیند فروش آن که با کولهپشتی از دانشگاه پیش وزیر میآمد، بر کرسی حساس مدیرعاملی شرکت نیکو نشانده میشود؛ بدیهی است که این سیگنال را برساند که ایران برای فروش نفتش ناتوان شده و پرچم سفید بالا برده و به تحریمها چراغ سبز نشان داده است..!
با انتصابات ناسزا و بدون توجه به نگرش و خبرگی، زیر فشار لابیها و جناحبازیها، عملاً سیستم، دچار خودتخریبی میشود و به خرج خودمان تیشه به «ریش» و «ریشه» خود میزنیم!
بیگمان شرایط امروز صنعت نفت به گونهای است که راست شدن کمر آن، جدای از توسل و معجزه، به تخصصگرایی و دوری از سیاستزدگی، بیشتر نیاز دارد! در این شرایط نه کسی دمی مسیحایی دارد و نه عصا و ید بیضای موسایی! پس به اعجازگرنماها دل نبندید و هر نهالی که در این زمین سوخته هنوز رمقی دارد را غیرتمندانه برافرازید. بماند که تقدیر محافظهکارانه از اشخاصی که باعث و بانی شرایط موجود صنعت نفت هستند هم امری مذموم است.
بدیهی است که در انتخاب و انتصاب مدیران، دانش مرتبط، کارآزمودگی و مهارتها، شروط لازم و معیارهای مهمی است، اما پیشنیاز آن، بینش و نگرشِ تحولگرا، تعالیمحور، برنامهمند، جسارت، خودانگیختگی، قدرت رهبری و توجه به سرمایه انسانی است.
طبیعتاً حق وزیر و انتظار از او است که آناتومی وزارت نفت را کالبدشکافی و جراحی کند و تومورهای سرطانی بدخیم را از آن بزداید، اما برای این اقدام باید مراقب چهرههای پسِ پشت «نقاب نفاق» باشد؛ شیفتگان قدرتی که در پی آنند که نفت را طالبانی اداره کنند! قطعاً به بهای سالها تجربه، فرصتسوزی و عدمالنفع، دریافتهاید که نفت را نمیتوان سیاسی و «هیئتی» و با «حرف» و وعده اداره کرد، هرچند که این وزارتخانه پولساز، زمین بازی شیوخ سیاسی باشد!
«اعتبار مسجد به متولی آن است»، پس حالا که وزیر نفت را یک نفتیِ مسلط و مقتدر میشناسند، انتظار است با انتصابهای سزا و بجا، اعتبار را به وزارتخانه و کرسیهایش برگرداند؛ انتصابها فاصله دور و نزدیک وزیر از بدنه صنعت نفت را تعیین میکند. توجه داشته باشید که برخی اعتبار خود را از صندلیها میگیرند و بعضی هم به صندلیهایی که بر آن تکیه میزنند، اعتبار میبخشند.
هر یک از چهار شرکت اصلی وزارت نفت، به مثابه چرخی از یک خودرو هستند؛ محال است یک چرخ لنگ بزند و سه چرخ دیگر بتوانند به گردش و حرکت ادامه دهند؛ «NIOC» برای خود یال و کوپالی دارد در تراز جهانی؛ بر صندلی این شرکت عظیم هر که تکیه بزند، روزانه دهها امضا میکند، پس منتصب آن باید قدر و قیمت و مقبولیت داشته باشد که بتواند بدون دستلرزه امضاهای میلیارد دلاری بزند!
پر واضح است از کسان بسیاری که برای نشستن به اریکههای پر مسئولیت نفت مطرح هستند، در کسوت و در قد و قامت نشستن بر این مرتبهها نیستند و ارج و حرمت کافی ندارند؛ هرچند ید طولایی در خوشخدمتی و عکس گرفتن کنار وزیر داشته باشند و شبه رسانههای زردی را هم برای خدمت به خود به کار گرفته باشند. عموم کسانی که امروز خود را به وزیر میچسبانند و در دفترش «همسفره» ناهار او میشوند و همچون همراهانی در یک مجلس ختم همه جا کنار «قطب»ِ خود ظاهر میشوند و تزهای از سر شکمسیری میدهند، قدر مسلم در قواره تصدی جایگاههای حساس و حیاتی نفت نیستند!
دو مرتبه یادآوری شود خوب است که با حرف و وعده نمیتوان صنعت کبیر و ذو ابعاد نفت را اداره کرد؛ رصد کنید ببینید وزیران انرژی و مدیران ارشد شرکتهای نفتی بزرگ چه میکنند و در طول یک سال چند بار خطابه میکنند! نمیشود سخنانتان پر وعده و برنامه، و در مقابل عملکردتان الکن باشد - همچون آنچه در طول سالهای گذشته بوده است - خیالتان راحت! نفت جای وعدهسرایی نیست و سخنور نمیخواهد، پس روز سکوت بگیرید و بدون «مافیابازی» کار کنید که چاره کارگشا؛ سپردن کار به کاربلدها و کار بدون «شوآف» است؛ نازبازی و کرشمهپردازی و نفاق و تملق را کنار بگذارید!
رقیبان، بدخواهان، منافعطلبان و آنانی که خوش ندارند، نفت ایران دوباره جایی در بازار جهانی باز کند یا آنان که از این وضعیت نفت و تحریم آن سود میبرند؛ از گمارش «تکتیرانداز ناشی» استقبال میکنند! اکنون روز حساب است؛ پس مرحمت فرموده روزه سکوت و سیاستبازی بگیرید و در انتصابها دقت کنید که هر حکمی که صادر میکنید، برای بسیاری پیام دارد: پیام قدرت و صلابت را برسانید به آنان که باید... پس آقای وزیر! لطفا بر سر مناصب نفتی معامله نکنید.. والسلام!
تا درخت دوستی کی بَر دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۴۸