امیرحسین هاشمی جاوید/ متولد سال 1326 در آبادان و فارغالتحصیل رشته مهندسی نفت از دانشگاه نفت زادگاهش است. وی یکی از چهرههای شاخص در صنعت حفاری ایران است که نخستین چاه پارس جنوبی با مدیریت وی و در زمان حضورش در شرکت نفت فلات قاره ایران حفر شد. وی مدیریت حفاری پروژههای بسیاری را بر عهده داشته است، اما حفاری چاههای پایدار غرب را طور دیگری دوست دارد و با احساسی بسیار از آن روزها میگوید؛ احساسی که برونداد عوامل مختلفی هستند که وی به خوبی آنها را باز میشمارد.
*ورود به حوزه حفاري
در حین تحصیل در دانشگاه آبادان، دورههای آموزشی هم بر گزار می شد که در این دورهها هر یک از کارآموزان یکی از حوزههای کاری را بهعنوان پیشه اصلی خود انتخاب میکردند که وی به دلیل علاقه به حفاری، راهی اداره حفاری شد.
از سال 1351 به همراهی برخی دیگر از چهرههای سرشناس حفاری در اداره حفاری اهواز مشغول به کار شد که در واقع دوره نخست جذب حفاران ایرانی در جنوب بود. تا سال 1362 در پست هاي مختلف از جمله رئيس مهندسي حفاري و رئيس عمليات حفاري دريايي مناطق نفتخیز مشغول به کار بود که پس از تشكيل شركت نفت فلات قاره ایران، این شرکت را برای ادامه فعالیت حفاری انتخاب کرد و حکم ریاست اداره مهندسی حفاری برای او صادر شد.
*حضور در فلات قاره
پس از شکلگیری فلات قاره، عملا هیچ یک از فعالان حفاری آشنایی چنداني به حفاری دریایی نداشتند و پيش از آن كارها عموما" از سوی شركتهاي خارجي انجام ميشد، از اين رو پس از نیمه تمام ماندن حفر چاههاي پارس شمالی از سوی «آسکو» با توجه به ساير پروژه هاي حفاري در دريا به شركت نفت فلات قاره پيوست و خوشبختانه با تلاشهای مجموعه فلات قاره پروژههاي در دست اجرا، با وجود تنگناهاي زمان جنگ تحمیلی، با موفقيت اجرا شد.
دوران پر فراز و نشیبی بود؛ بمباران تأسیسات و چاهها هر روز شدیدتر میشد، از اين رو همه تمرکز اداره حفاری، روی ایمنسازی چاهها بود. ايمن سازي و مسدود كردن چاههای میادین ابوذر و نوروزو سروش به دلیل موقعیت استراتژیک و مختصات جغرافیایی در اولویت قرار گرفت و با وجود بعضي مخالفتها با نحوه ايمن سازي ثابت شد، بستن چاههای این میادین هیچ صدمه اي به مخزن نزد و با وجود چندين بار حمله به سكوها طعمه حريق نشد و مخازن نفتي اين ميادين حفظ شد.
*داستان ابوذر و یک تصمیم
کار حفاری چاهها بيشتر در میادین سلمان و فروزان انجام میشد، اما بهعلت محدودیت تعداد دکلهای حفاری دریایی، تصمیم گرفته شد کار حفر چاهها اگر چه با كندي در ميادين دورتر از نواحي جنگي ادامه يابد و میادین نزدیکتر به نواحي جنگي بنحوي ایمن شوند تا از خطر آتش سوزي و هدر رفتن نفت مخازن جلوگيري شود عملیات ایمنسازی چاههاي ابوذر يكي از سختترینها بود، زيرا وجود تعداد زياد چاه روی یک سکو خطر بالقوهاي بود و در صورت آتش گرفتن یکی از چاهها، کل سکو و باقيمانده چاهها نيز طعمه حریق میشد.
برای پیشگیری از حادثهای بزرگ، مسئولان تصميم گرفتند تولید از میدان ابوذر را متوقف و چاههایش را با توجه به امكانات به نحوي ايمن و مسدود کنند، اگرچه مخالفتهايي وجود داشت و گفته ميشد با این اقدام محدودیتهای تولیدی در آینده گریبانگیر مخزن خواهد شد. با این وجود مجوزهای لازم اخذ و ايمنسازي به نحو مطلوبی انجام شد. پس از پایان جنگ تحميلي، از شرکت ملی نفت ایران دستور دادند، میدان ابوذر به تولید برگردد. نگاهها تردیدآمیز بود، اما ميدان ابوذر با استفاده از تكنولوژي روز به سرعت بدون كاهش در ميزان توليد به چرخه بهره برداري بازگشت و روند آن تولید ادامه يافت.
*نخستین چاه پارس جنوبی
حوالي سال 1375 که از سالهای انتهایی فعالیت دستورنیکو در شركت نفت فلات قاره ایران بود، خبری مبنی بر آغاز حفاری در پارس جنوبی شنیده شد. قرار شده بود مدیریت اکتشاف سه حلقه چاه را با یک پيمانكار خارجي در اين ميدان حفاری کند. اداره حفاري شركت نفت فلات قاره ایران بهعنوان یکی از مخالفان این تصمیم با توجه به تمركز فعاليتهاي حفاري دريا در اين شركت، از هیئت مدیره شرکت نفت فلات قاره درخواست کرد. مجوز حفاری یک حلقه چاه ديگر را از سوی اداره حفاري اين شركت صادر کنند، اما بهعلت محدودیتهای بودجهای این درخواست ابتدا رد شد تا روزی که اداره حفاری فلات قاره با استفاده از دکل دریایی مدرس شرکت ملی حفاری و استفاده از تجهیزات سایر پروژهها، نخستین چاه پارس جنوبی را حفر کرد و بهعنوان چاه توليدي گاز و ميعانات گازي بهطور موفقيت آميز آزمايش شد.
این اقدام، از جمله نخستین اقدامهای عملیات حفاری اكتشافي در دریا بود که بهصورت کامل از سوی حفاران ایرانی انجام میشد و کمتر کسی فکر میکرد که ایرانیها در این پروژه موفق شوند. این عملیات 270 روز به طول انجامید و با استفاده از تجارب فني و عملياتي همكاران افزونبر كسب اطلاعات لازم از مخزن امكان توليد از پارس جنوبي به اثبات رسید. پس از آزمايش موفقيتآميز اين چاه، 2 حلقه چاه دیگر نيز از سوی مديريت اكتشاف و توليد، بهطور موفقيتآميز آزمايش شد.
با توجه به موفقيت و توانايي شركت نفت فلات قاره ایران، مدیریت پروژه فاز یک پارس جنوبی پیش از تشكيل شركت نفت و گاز پارس، به شركت نفت فلات قاره ایران سپرده شد. متعاقب آن شركت ملي نفت ایران هم تصميم گرفت با توجه به امكانات وسيع ميدان گازی پارس جنوبي، همه فعاليتها را در مديريت جديدی به نام شركت نفت و گاز پارس جنوبي متمركز کند.
*سفر به کانادا
سال 1378 پس از خداحافظی با مجموعه فلات قاره، راهی کانادا شدم و پس از آشنایی با شرکت حفاری «نیوسکو» و توانمندیهای این شرکت كانادايي در حفاري جهتدار و افقي و همچنين آگاهي از نياز كشورم به اين فناوري ويژه، این شرکت را به فلات قاره معرفی کردم و پس از شركت در مناقصه و چند جلسه مذاکره، مدیران این 2 شرکت به توافق نهایی رسیدند.
در نيوسكو، مدیر عملیات و برنامه ريزي بودم و در آن زمان در میدان نصرت فعاليت ميكرديم، در زمانهاي آزاد نيز روی حفاری چاههای سلمان که مسئولیتش بر عهده شركت پتروایران بود، فعالیت میکردم. نیروهای پتروایران در بخش حفاری بسیار محدود بودند ولذا توسط آقاي مهندس خویی (از مدیران كنوني گروه دانا انرژی) كه با توجه به شناخت كاري در شركت نفت فلات قاره به كار در مجموعه پترو ايران دعوت شدم.
پس از پایان کار شرکت کانادایی و خروجش از ایران ، من هم به مجموعه گلوبال پتروتک کیش را مجموعه خوبی برای تداوم فعاليتم در حفاری دیدم؛ با دعوت مهندس مدنی كه از بنيانگذاران شركت بودند وارد این شرکت شدم و انجام اولين پروژه EPD حفاري توسط يك شركت خصوصي را کلید زدیم؛ پروژه پایدار غرب.
پس از پایان یافتن پروژه افزایش تولید مناطق نفتخيز از سوی شرکت CTI کانادا، دکلهای این شرکت در اهواز رها شده بود و بهنوعی در آستانه اسقاط شدن بود. آقای مدنی به سراغ دو دکل این شرکت رفت و کار بازساری و نوسازی آنها را به همراه تیم فنی و مهندسی قابل اطمینانی آغاز کرد.
شاید کمتر کسی باور داشت که دکلهای غیرقابل استفاده CTI روزی از سوی بخش خصوصی خریداری و پس از بازسازی به دکلهائی مفيد در صنعت نفت تبدیل شود. دکلهای O1 و O2 کارآیی خود را در پروژه پایدار غرب نشان دادند تا مجموعه گلوبال پتروتک کیش بر سر زبانها بیفتد.
این دو دکل سابقه خوبی از خود به جای گذاشتهاند و هماکنون نيز در اجاره شرکت ملی حفاری ايران مشغول كار هستند.
*پایدار غرب، کلکسیونی از اولینها
قرار شد خود را برای پروژه مهم پایدار غرب آماده کنیم. پایدار غرب به دلیل نزدیکی چند صد متری به مرز عراق و آماده شدن دکلهای باز سازی شده، برای ما خيلي اهمیت داشت. در جلسات تنظیم پیشنهاد مجموعه برای حضور در مناقصه بحثهای فراوانی شد و در نهایت تصمیم گرفتيم هزینهای را برای اجاره روزانه دکل در نظر نگیریم و در مقابل ردیف اجاره دکل برای هزینههای خود، رقم «صفر» را قرار دهیم. تنها رقیب ما در آن پروژه، شرکت ملی حفاری بود که رقمي بيش از دو برابر را برای حفاری 5 چاه پیشنهاد کرده بود، اما ما با پيشنهاد 23 میلیون دلاری برنده این مناقصه شدیم.
کارفرما پیشبینی کرده بود هر چاه چهار هزار بشکه و در مجموع از پنج حلقه چاه، روزانه 20 هزار بشکه نفت تولید شود، اما پس از حفر نخستین چاه، با استفاده از شاخه هاي افقي تولید روزانه هشت هزار بشکه بطور موفقيت آميز آزمايش شد، که برای کشور بسیار خوشایند بود. با دقیقتر کردن عملیات حفاری چاههای پایدار غرب را با تولید بیش از پيش بيني اوليه به کارفرما تحویل دادیم و نخستین پروژه حفاری افقی ایران و اولین پروژه يك شرکت حفاري ايراني در بخش خصوصی را با موفقیت بزرگی به پایان رساندیم.
شاید در این پروژه سود زيادی عايد شرکت نشد، اما مهمترین هدف ما، فعال کردن دو دکل تازه بازسازی شده بود و کار با چنان کیفیتی انجام شد که کارفرما بخشی از زیانهای ما را جبران کرد. عدهای قیمت پيشنهادي ما را نوعی ریسک و «قمار» میدانستند ولی با حفر پنج حلقه چاه در آن زمان، اين شركت نام و اعتبار خوبي كسب نمود و در ادامه و با همین دو دکل تا کنون بیش از 100 حلقه چاه حفر گرديده است.
با اجرای این پروژه از سوی یک شرکت خصوصی تازه تأسیس، نخستین عملیات حفاری افقی و حفاری چند شاخه انجام شد و نقش مؤثری در افزایش تولید اولیه از پایدار غرب داشت.استفاده از دو شاخه افقي 500 متري حفاری شده و براي نخستين بار در عملیات حفاري در ايران با موفقیت به سرانجام رسید.
*همکاری با اتریشیها
پس از پایدار غرب، با توجه به كاهش فعاليتها در شركت گلوبال همکاری خود را با شرکت OMV اتریش كه حفاري سه حلقه چاه اكتشافي در میدان بند کرخه را عهده دار بود بعنوان مدير حفاري آغاز کردم.
کارفرمای این شرکت، مدیریت اکتشاف بود و مقرر شده بود OMV سه چاه اکتشافی حفر کند و در صورت به نفت رسیدن، طرح توسعه میدان را ارائه کند. در همین گیر و دار مسئولیت توسعه این میدان به شرکت مهندسی و توسعه نفت (متن) واگذار شد که مذاکرات ابتدایی برای واگذاری این پروژه به OMV انجام گرديد، ولی به دلیل تحریمها و رفتن شرکت اتریشی همه چیز به هم خورد.
*قانونی نانوشته در میادین مشترک
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل عقبتر بودن صنعت نفت کشورهایی همچون عراق، قطر، کویت و امارات از صنعت نفت ايران، قانونی نانوشته وجود داشت كه طرفين در ميدانهاي مشترك، تناسب توليد را رعايت ميكردند که بر اساس آن، میزان مالکیت مرزی میادین مشترک مشخص ميشد و بر اساس آن تولید از سوی دو کشور صورت می گرفت و ارقام و اطلاعات مربوط به حفاری و تولید در كميته مشترك فني كه جلسات آن هر سه ماه تشكيل ميگرديد ارائه ميشد. طي دوران فعاليت در شركت نفت فلات قاره سالها عضو كميته فني مشترك بودم و اين اطلاعات را مورد بررسي قرار مي داديم.
مثلا میدان سلمان حدود دو سوم میدان در آبهای حاكميتي ایران قرار داشت، از اين رو مقرر شده بود، نسبت تولید توسط دو كشور رعايت شود.متاسفانه در حال حاضر نه كميته مشترك فني وجود دارد و نه آمار و اطلاعاتي توسط اين كشور ها ارائه ميگردد نمونه بارز آن ميدان پارس جنوبي ميباشد كه طرف قطري با سرمايه گذاري عظيم و سوء استفاده از تحريمهاي اعمال شده عليه جمهوري اسلامي توليد خود را بميزان دلخواه خود افزايش مي دهد.
*توانایی حفاران ایرانی
تفاوت بین فناوریهای صنعت حفاری در شرکتهای خارجی و ایرانی در اين سالها افزايش يافته است. از نظر نیروی انسانی تفاوتي نيست، بطوريكه بسیاری از متخصصان حفاری ایرانی که در شركت هاي مجموعه شركت ملي نفت ايران و شرکتهایی همچون گلوبال پترو تک کیش کار می کردهاند با توجه به بهره هوشي بهتر، هماکنون در شرکتهای بزرگ نفتي همچون شلمبرژه کار میکنند.
تعداد نیروهای ایرانی در شركت شلمبرژه در قياس با ديگر کشورهای نفتی بسیار است، اما بهعلت تحریمها و محدودیتهایی که برای ایرانیان به وجود امده است، اين شركتها در قياس با گذشته كمتر به جذب نیروی انسانی ایرانی روی میآورند، البته بكارگيري نیروی ایرانی برای آنها عالی بوده است و همچنان نيم نگاهي به جذب نیروی انسانی ایرانی دارند و براي اين منظور راهکارهایی را پیشبینی کردهاند، برای مثال شلمبرژه برخی از نیروهاي ايراني را جذب ميكند و در صنايع نفت مناطقي مثل دوبی به كار ميگيرد تا بتوانند پس از مدتی كار در آنجا، برای فعالیت در ديگر نقاط دنيا، مورد استفاده قرار دهد.
*خروجی دورههای آموزشی شركت نفت فلات
در روزهای حضور در دریا و عملیات حفاری خلأ حفاری جهتدار را احساس مي شد، از اين رو با مهندی آقایی تبریزی – مدیریت وقت شرکت نفت فلات قاره ايران- صحبت کردیم و برای اعزام گروهی از مهندسين این شرکت برای گذراندن دوره آموزشی حفاری جهتدار توانسیتم موافقت ایشان را جلب کنیم.
طي يك مدت يكساله هشت نفره از كاركنان مهندسي و عمليات اداره حفاري شركت نفت فلات قاره دوره هاي آموزشي لازم را گذراندند و همان گروه هشت نفره پس از بازگشت از دوره آموزشی اجراي عمليات حفاري جهتدار در دریا را با استفاده از وسايل خريداري شده بعهده گرفتند و تعدادي از آن گروه امروز از نخبگان حفاری جهتدار در ایران هستند.
متأسفانه هماکنون شرکتها برای آموزش سرمایهگذاری لازم را نمیکنند، زیرا هزینههای آن را زیاد ميدانند، در حالی که با دورههای آموزشی نه تنها به کشور خدمت بزرگی میکنیم، بلکه با تربیت نیروهای بهروز و آشنا با آخرین تکنولوژیهای روز جهان، هزینه شرکت را در میانمدت و بلندمدت کاهش میدهیم.