وحید حاجی پور/ نه «پشتی» دارند و نه «مشتی»؛ به همان اندازه که بالادستی ها اهل «رمق» هستند٬ آنها اهل «رقم» هستند و با هزار امید و آرزو ترجیح دادند تحصیل در دانشگاه های شریف٬ امیرکبیر٬خواجه نصیر٬ تهران و ... را با قید دانشگاه صنعت نفت رها کنند. بیشتر آنها دارای رتبه های تک و دو رقمی در کنکوری هستند که قرار بود شاخصی باشد برای تعیین نخبگی و شایستگی.
چه درست یا چه غلط٬ نظام آموزشی کشور چنین خط کشی را برگزیده است تا در درون آن٬ نخبه ها شناسایی و از امکان تحصیل در دانشگاه های معتبر برخوردار شوند. تعدادی از رتبه های برتر کنکور سراسری وقتی خواستند انتخاب رشته کنند امکانی را در دفترچه راهنما مشاهده کردند که امکان استخدام را برایشان فراهم می کرد لذا فرصت حضور در دانشگاه های شیک تهران را سوزاندند و راهی اهواز شدند تا در ساختمان قدیمی٬ کلاس های غیر استاندارد و به دور از خانواده خود تحصیل کنند. گذر آنها نه از سرناچاری و نه از سر اقبال به اهواز و آبادان افتاده است بلکه بر اساس برنامه ریزی که برای خود طراحی کرده بودند تصمیم گرفتند راهی شهرهایی شوند که قطعا امکاناتش از تهران کمتر و محدودتر است ولی هرچه که بود آن نقطه ای را دیدند که متولیان نفتی نشانه گذاری کرده بودند.
دانش آموختگان دانشگاه صنعت نفت به حال خود رها شدند؛ وزارت نفت به تعهد خود بی تفاوت مانده است٬براحتی وعده می دهد و حتی به زیر حرف حود می زند؛ وزیر نفت جلوی دوربین سیمای جمهوری اسلامی ایران قرار می گیرد و از عمل به تعهدات خود می گوید و اندکی بعد به طور شگفت انگیزی اتفاق دیگری می افتد و حتی نزد خود فکر نمی کند که با چنین رویکردی چه بلایی بر سر جوانان کشور می آورد.
وزیر نفت مسئول است؛ مسئول این وضعیت. برای زنگنه مهم نیست که عاقبت جوانان نخبه دانشگاه صنعت نفت کشور چه می شود. برای او اهمیتی ندارد که جوانان نخبه کشور با نهادینه کردن این باور که نظام جمهوری اسلامی ایران اهل عدالت و وفای به عهد است٬ حاضر شدند در سخت ترین شرایط به تحصیل بپرازند. برای وزیر نفت مهم نیست که آنها برای رساندن فریاد مظلومیت خود درمقابل مجلس٬ با چه سختی خود را به تهران رساندند و برای تجمع مقابل مجلس٬ شب ها را در پارک ها و بوستان ها صبح می کردند. برای وزیر نفت چه اهمیتی دارد که جوانان نخبه کشور بجای رسیدن به حق قانونی خود٬ دست فروشی کنند. چه باک برای مقام عالی وزارت که فرزندان این مرز و بوم را به حال خود رها کند و چند سالی آنها را برای رسیدن به «حق خود» آواره این نهاد و آن نهاد کند.
این جوانان نه رانتی می خواهند و نه امتیازی٬ آنها فقط و فقط «حق» خود را می خواهند؛ نه پدرشان صاحب منصب است و نه شاگردی وزیر نفت را کرده اند؛ همه و همه تحصیل خود را جدی گرفتند به این امید که در صنعت نفت مشغول به کار شوند. تصویر شاگردان آقای زنگنه را هر روز در ذهن خود می بینند که چطور بواسطه شاگردی آقای وزیر٬ مدیرعامل و مشاور ویژه و مدیر سرمایه گذاری شده اند. نمی توانند هضم کنند که یک جوان هم سن و سال خود از خانه شهریاران جوان به نفت می آید و یک شبه می شود مدیر. نمی توانند با این تبعیض بزرگ کنار بیایند که «جانش» را آنها بدهند و «حالش» را کسی دیگر درو کند.
این جوانان به معنای واقعی کلمه مظلومند و مظلومیت آنها به ضرر نظام تمام می شود؛ همه می دانیم ایجاد سرخوردگی یعنی ریزش جوانان از انقلاب که خطرش بارها و بارها مورد تاکید مقام معظم رهبری قرار گرفته است ولی وزیر نفت به آن بی توجه است و با چنین اقداماتی٬ آینده سازان کشور را روبروی «کشور» قرار می دهد. چنین ظلم های بزرگی به فارغ التحصیلان به اسم نظام جمهوری اسلامی ایران نوشته می شود آقای زنگنه؛ شما بهتر از ما این موضوع را می دانید ولی با این حال نمی خواهید رفع ظلم کنید و آنها را به «حق» خود برسانید.
عجیب است چنین رویکردی که چرا براحتی نخبگان را زیر پای «خودی» ها و شعار «زیادی بودن نیمی از کارکنان صنعت نفت» ذبح می کنیم و با غرور خاصی بر صحیح بودن اقدام خود٬ تفاخر می کنیم! آنها فقط «حق» خود را مطالبه می کنند٬ حقی که «قانون» این کشور به آنها داده است و حالا وزیر نفت با تخطی از قانون٬ آنها را طرد می کند.
می گویند اگر واقعا توانمند هستند راهی شرکت های خصوصی شوند ولی نمی گویند آنها فاقد چنان ارتباط هایی هستند که با یک چشمک راهی هلند شوند و نه از چنان لابی برخوردارند که با یک اشاره در شرکت های خصوصی جذب شوند. بیشتر این فارغ التحصیلان هیچ ابزاری جز «تکلیف قانونی» که به عهده وزارت نفت است٬ ندارند. چه کسی می تواند ادعا کند اغلب شرکت های خصوصی پاتوق آشنایان کارفرماها هستند و اغلب از اقوام و دوستان مدیران دولتی هستند؟ اصلا چرا باید به التماس شرکت های غیردولتی مشغول باشند وقتی که حقشان حضور در صنعت نفت است.
آقای زنگنه می دانید این فارغ التحصیلان خروجی چه نهاد آموزشی هستند؟ همان نهادی که فارغ التحصیلانش شگفتی اعضای اوپک را رقم زدند که چطور ایران توانست ظرف مدت شش ماه٬ یک میلیون بشکه به ظرفیت بالفعل تولیدش بیافزاید؟ فارغ التحصیلان اسبق و سابق دانشگاه صنعت نفت که شما را از کنج کاهش تولید بیرون آوردند و شما با دانش و تلاش آنها به عملکرد خود می بالید.
خروجی این دانشگاه می شود محمد حسن پیوندی٬ رکن الدین جوادی٬ عبدالحمید دلپریش٬سعید حافظی٬ سلبعلی کریمی٬ حمید بورد٬ حمید دریس و ... که خود آنها را مستحق سمت های بالای مدیریتی دانستید و برایشان حکم زدید.
همین فارغ التحصیلانی که تعدادی از آنها به مسافرکشی و دست فروشی می پردازند می توانستند آینده صنعت نفت را تضمین کنند ولی به یمن تیشه هایی که به ریشه های کارکنان صنعت نفت زده می شود٬ از یک فرصت به یک تهدید برای کشور تبدیل خواهند شد. دانشگاه صنعت نفت مهمترین رکن آموزش عالی در نفت بوده و است که با این اقدامات عاری از نخبگان می شود. در دوره گذشته آقای وزیر که آموزشگاه های فنی برچیده شد و ضربه ای بزرگ به صنعت نفت وارد شد و امروز هم کمر به قتل سیستمی بسته شده است که متضرر اصلی اش وزارت نفت است.
آقای زنگنه اگر به زعم جنابعالی فارغ التحصیلان دانشگاه صنعت نفت مناسب برای کار در وزارت نفت نیستند و با وجود ریزش و خروج هزاران کارشناس و مدیر نفتی به دلایل مختلف و سپردن چند فاز به یک کارشناس و چندین فاز و طرح و مدیریت مهم نفت و گاز پارس به یک کارشناس دیگر٬ بازهم به دانش آموختگان دانشگاه صنعت نفت نیازی ندارید و جایی برای خدمت در دستگاه وزارت نفت وجود ندارد؟ پس به جه دلیل مانند سایر آموزشکده های مناطق نفتخیز جنوب که تکنسین های کارآزموده را تربیت می کرد و شما آن را تعطیل کردید، دانشگاه صنعت نفت را نیز تعطیل نمی کنید؟
آقای وزیر٬ مشاهده مهندس جوانی که سرنوشتش را به دست فروشی دچار کردید٬ در ذهن خود تصویر سازی کنید؛ خود را جای او بگذارید که آیا می تواند سرزنش ها وشماتت های هم سن و سالانش را تحمل کند؟ ببنید اصلا آیا می توانید فرزند خود را در حال دستفروشی ببینید؟ حداقل فرزند خود را جای او بگذارید... همین.
دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۱۹
شاید کسی در کلگری یا تگزاس یا هر دانشگاه داخلی و خارجی دیگری تحصیل کرده باشد. پس هر کس که شایسته تر است باید وارد شود . کسی که ادعای برتری دارد نباید از آزمون باکی داشته باشد .