امروزه، ملاحظه و بررسي روند تغييرات منحني تقاضاي نفت خام و به تبع آن، به وجود آمدن اين باور كه اين منحني به زودي به يك خط صاف و متعاقبا يك منحني نزولي تبديل خواهد شد و در نهايت صنعت اين ماده هيدروکربنی با توجه عوامل زير لاجرم رو به افول و كسادي خواهد گذاشت، آينده نفت خام را تيره مي کند :
- افزايش روزافزون وسرسام آورهزينه های توسعه ای و توليدی ميادين نفتی ,بالارفتن ريسك عدم امكان بازيافت هزينه هاي مذكور و درنتيجه مخاطره آميز شدن سرمايه گذاري هاي نفتي بويژه با توجه به ضريب معنا دار شكست قيمتي
- روند صعودي هزينه هاي مختلف عملياتي و نگهداشت دارايي هاي نفتي (بويژه در مخازن فرسوده )
- توليد درحال گسترش خودروهاي بسيار كم مصرف ، خود رو هاي برقی و توقف قريب الوقوع توليد خودرو هاي ديزلي و گازوئيلي (بنا به اظهارات رسمي شركت هاي بزرگ خود رو سازي بين المللي )
- رويكرد كشوهاي پيشرفته به سوي استفاده ازانرژی های تجديد پذير و توسعه آنها در كشورهاي جهان سوم (كه البته بنا به دلايل بسيار مثبت و توجيح پذير زيست محيطي ،اقتصادي ،عقلي و منطقي و ... هرروزه پر رنگتر مي شود)
- توجيه پذيري بيشتر پروژه هاي توليد انرژي هاي تجديد پذير و گرايش سرمايه گذاران بين المللي ،بانك جهاني و ساير سيستم هاي بانكي عمده به سرمايه گذاري هاي كلان در صنعت اينگونه انرژي ها و ...
بديهي است كه عوامل مذكور ، تغييرات اساسي و بنيادين در ساختار سيستم بين المللي تامين انرژي و ناگزير ساختار هاي اقتصادي ،فرهنگي و اجتماعي ملل مختلف پديد خواهند آورد.
ناديده گرفتن اين واقعيت كه چگونه طي يكي دو دهه آتي ،صنعت توليد نفت خام به سرعت به يک صنعت روبه زوال تبديل خواهد شد. لزوم انجام مطالعات عميق اقتصادی را با هدف تدوين يک الگوی خردمندانه برای ادامه رشد و توسعه اقتصادی کشور محرز می دارد.
پيشرفت های سريع و خارق العاده در ابداع و گسترش فن آوری های نوين و افزايش دانسته ها و شعور عمومی مردم ملل مختلف نسبت به خطرات و آثاي بسيار مخرب و مهلك آلاينده هاي گازی و ذرات معلق حاصل از سوخت های فسیلی به همراه نياز حياتی بشر و موجودات زنده کره خاکی زمين به طبعيت سبز و هوايی پاک و بدور از آلودگي و تيرگي محيط زيست,زمينه ساز کاهش مصرف مواد هيدروکربنی درفرايند توليد انرژی های حاصل از سوزاندن آنها می گردد.
دراين مسير , البته به دليل مقاومت برخي از كشور هاي توليد كننده نفت خام كه بنا به دلايل روشن مايل به تغيير ساختار اقتصادي خود و ناديده گرفتن سرمايه گذاري هاي هنگفت نفتي انجام شده و يا تعهد شده نمي باشند ، تلاش مي شود كه درزمان "وقوع " شوك هاي اقتصادي مترتبه براين روند احتمالا تاخير ايجاد شود . درحال حاضر ايالات متحده امريكا ، روسيه و چندين كشور توليد كننده بزرگ ديگر ، بدليل حجم سرمايه گذاري هاي تعهد شده نگراني هاي شديدي نسبت به تبعات زوال اين صنعت دارند ، بطوريكه آشكارا رئيس جمهوري آمريكا ،قاطعانه توافقنامه پاريس (مبني بر لزوم كاهش گازهاي گلخانه اي ) را مردود دانسته و بطور رسمي آن را رد كرده است.
با وجود اين ، موافقتنامه هاي پاريس ، نقطه عطفي در تلاش هاي جهاني براي تقليل انتشار گاز دي اكسيد كربن است و مي تواند منجر به افول مصرف جهاني نفت خام در آغاز دهه آتي شود.كاهش در مصرف نفت خام ، شركت هاي نفتي وادار خواهد كرد كه به جاي نفت گران و سرمايه گذاري در پروژه هاي پيچيده با دوره هاي بازپرداخت طولاني نظير آنهائي كه در قطب شمال، ماسه هاي نفتي كانادا يا در اعماق اقيانوس ها در جريان است، منحصرا روي توليد نفت هاي سهل الوصول (مثل نفت خاورميانه و ايالت هاي نفتي شيل) متمركز گردند.
درحال حاضر ، شمار زيادي از شركت هاي نفتي پذيرفته اند كه در آينده حجم سرمايه گذاري هاي خود را درتوليد نفت خام كاهش داده و بيشتر به توليد گاز طبيعي و همچنين انرژي هاي تجديد پذير و باطري ها بپردازند.
بايد توجه داشت كه جريان نقدي ، امروزه ، به يك روش مهم براي سنجيدن سلامت شركت هاي نفتي بزرگ طي نشيب قيمتي (سير نزولي قيمتي) تبديل شده است زيرا روند جريان نقدي اين شركت ها ،تواناني آنها را در پرداختن سودهاي سهام به سرمايه گذاران بدون تعهد نمودن بدهي هاي جديد ، نشان مي دهد. سود سهام مستمر ، دليل مهمي است كه سرمايه گذاران بزرگ را ( با اميد كسب انتفاع از رشد قيمت ) به تزريق پول به شركت هاي نفتي ترغيب كند.
سرمايه گذاران به ويژه در زمان تنزل قيمت نفت خام (دوره قيمت هاي پايين) بسيار محتاط مي شوند.
در زمان سقوط قيمت نفت خام ،شركت هاي بزرگ براي تامين كردن اقساط سود سهام ،ناگزير به تعهد كردن مبالغ گزافي بدهي مي شوند، بنابراين ، جريان ورود سرمايه به شركت هاي نفتي ،بسيار بسيار شكننده است و اين موضوع ، شركت هاي نفتي را به آساني در معرض خطر اضمحلال ناگهاني قرار مي دهد. بدين جهت ، فعلا تلاش و هدف اصلي شركت هاي نفتي در جهت تقليل هزينه ها و افزايش بهره وري متمركزشده است (هرچند كه برخي از شركت هاي بزرگ نفتي نظير توتال و شل اعلام داشته اند كه طي دهه اتي به شركت هاي توليد كننده انرژي تبديل خواهند شد ) .
در هر حال ،اين موضوع که جهان تا چه مدت زمانی در تجارت نفت باقي بماند ,بسيار اهميت دارد.
دركشور هاي توليد كننده قديمي اين ماده هيدروكربني , هزينه های سرمايه ای و عملياتی توسعه و توليد از ميادين هيدروکربنی بطور سرمام آوری درحال افزايش است بطور يکه دامنه سود حاصل از تفريق هزينه های نفتی از درآمد های فروش محصولات توليد شده , هر روزه باريک تر و باريك تر می شود. ازطرف ديگر, هزينه های ترميم و بازسازی و البته نگهداری از تاسيسات و مخازن موجود نيز بطور معنی داری درحال افزايش است اما چه اتفاقی خواهد افتاد وقتی نقدينگی ملی به علت افت درآمد هاي نفتي بسرعت کاهش می يابد و تنگناهای ناشی از کمبود منابع مالی گريبان گير پروژه های نيمه تمام می شود؟
از طرف ديگر، حجم منابع مالی کلان مورد نياز برای سرمايه گذاری درصنعت نفت , به سهولت ساير بخش های اقتصادی اين کشورها را به شدت متاثر ساخته و از رشد بازمي دارد ، بطوريكه اقتصاد ملي اينگونه كشور ها با تنگناها و چالش هاي بسيار ملموس و البته شكننده اي روبرو مي شود زيرا به تدريج منبع درآمدي متصل به صادرات نفت خام اين كشور ها تكافوي هزينه هاي گزاف ملي را نخواهد داد .نتيجه اين روند كند شدن و يا حتي توقف برخي از پروژه ها ي نیمه تمام به دليل شكست در تامين منابع مالي لازم براي تكميل انها مي باشد كه اين امر، بروشني تبعات آشكاري را بدنبال خواهد داشت.
كاهش تقاضا براي نفت خام، بحث رقابت بين توليد كنندگان آن را درجهت حفظ بازارهاي فعلي خود مطرح مي سازد، اين رقابت اغلب در شكل اعطاي تخفيف هاي فروش يا تامين پاره اي از مشوق هاي خاص متجلي مي شود كه نتيجه ان ، بي ثباتي بيشتر بازار خواهد شد.نكته مهم ديگر در اين راستا ، تغيير استراتژي ايالات متحده امريكا در زمينه توليد هرچه بيشتر نفت خام و كسب حداكثر درآمد هاي ممكن از آخرين سال هاي حيات بازار هاي نفتي است.
درحال حاضر سياست نفتي اين كشور از خط مشي "اول برداشت از مخازن نفتي كشور هاي ديگر و حفظ ذخاير داخلي براي آينده " به خط مشي " اول برداشت از مخازن نفتي آمريكا و صاردات انبوه محصولات نفتي جهت تسخير سهم هاي بيشتر از بازارهاي نفتي تغيير كرده است، بطور يكه با توجه به حجم سرمايه گذاري هاي جديد بزودي توليدات نفتي منابع عظيم آلاسكا نيز به بازارهاي مصرف سرايز خواهد شد.
به دنبال تشديد رقابت بين توليد كنندگان نفت خام در جهت حفظ بازارهاي فعلي كه هر روزه بنا به دلايل اشاره شده كوچكتر خواهند شد ، اثر افت قيمتي نفت خام باعث خروج برخي از ميادين هيدروكربني در حال توليد فعلي با هزينه هاي بالا مي شود.
عرضه نفت مازاد در بازارهاي نفتي ، ضريب شكنندگي قيمت نفت خام را بالاتر مي برد .البته دراين راستا ،امكان دارد بواسطه وقوع پاره اي از تحولات سياسي يا حوادث طبيعي و غيرمترقبه در برخي از كشورهاي توليد كننده نفت خام، نوسانات مثبت قيمتي قابل ملاحظه اي مشاهده شود اما اينگونه نوسانات گذري است و تاثيري بر روند بلند مدت منحني تقاضا براي نفت خام نخواهد داشت.
اينکه اين مسير ،چه مدت طول مي كشد ؟
بطور مستقيم به سرعت وقوع تغيير و تحولات علمي در زمينه :
- فن آوري هاي مختلف نظير فن آوري ها ي نانو درساخت و توليد محصولات مشابه و قابل رقابت با محصولات مشقته نفتي (نظير استفاده الياف مقام طبيعي درتوليد پارچه و...)
- ساخت انواع خود رو هاووسايل نقليه بدون استفاده از سوخت هاي فسيلي (نظير تلاش براي ساخت وتوليد باطري هاي بادوام براي وسايل نقليه)
- توسعه با صرفه تر صنعت انرژي هاي تجديد پذير و غيره
بستگي دارد.
در حال حاضر ، انرژي هاي تجديد پذير (نظير نورخورشيد، باد، باران، جزر و مد، امواج دريا و انرژي گرمايي زمين) انرژي ايي است كه از منابع تجديد پذيركه بطور طبيعي در مقياس زماني بشر تجديد ميگردند، جمع آوري ميشود. انرژي تجديدپذير اغلب در چهار حوزه مهم: انرژي الكتريسته، گرمايش/سرمايش هوا و آب و خدمات انرژي كشاورزي، انرژي لازم را فراهم ميکند.
انرژي تجديد پذير با سرعت چشمگیری نسبت به انرژي هاي فسيلي كاراتر و ارزانتر مي شود و سهم آنها ازكل مصرف انرژي درحال افزايش است بطوريكه گفته مي شود كه رشد مصرف ذغال سنگ و نفت خام تا پايان سال 2020 بدليل استفاده از انرژي هاي تجديد پذير و گاز طبيعي متوقف مي شود.
هيدروژن در بسياري از تركيبات ارگانيك و اب يافت مي شود. آن همواره با ساير عناصر تركيب مي شود و چنانچه تجزيه گردد بعنوان يك سوخت مي تواند مورد استفاده قرارگيرد و يا براي توليد الكتريسته بكار برده شود. انرژي گرمايي زمين نيز كاريردهاي متنوعي دارد و مي تواند براي توليد الكتريسته و گرمايش و سرمايش ساختمان ها مورد استفاده قرارگيرد.
بدليل كاهش هزينه هاي فن اوري بادي و خورشيدي و همينطور پيش بيني محدودسازي كربن ،رشد جهاني انرژي تجديد پذير در حال افزايش است.انرژي هاي تجديد پذير طي دهه قبل بيش از 2/19 % مصرف انرژي جهاني در 2015 به خود اختصاص داده اند.
مصرف نفت خام در جابجايي مسافر و حمل و نقل كلان جهاني طي 25 سال آينده بواسطه جايگرين نيروي الكتريسته ، گازطبيعي و سوخت هاي زيستي (bio fuels) افت مي كند. گاز طبيعي ،احتمالا آخرين سوخت فسيلي است كه طي سال هاي آتي ،كمابيش (بدليل تميز تر بودن نسبت به ساير سوخت هاي فسيلي )مورد استفاده قرارمي گيرد.
از آنجائي كه قيمت نفت خام ازسال 2014 در نخسيتن گام اضمحلال درجهت اصلاح سيستم جهاني انرژي ،توليد الكتريسته در بسياري از كشورها بوسيله گاز و البته انرژي هاي تجديد پذير در برنامه توسعه منابع انرژي مد نظر قرار گرفت. اما هنوز براي وسائط نقيله بنزيني ، هواپيماها و كشتي ها و همينطور توليد پلاستيك نفت خام مورد نياز است. درمقابل ، از ايالات متحده امريكا تا جين استانداردهاي توليد خودرو ها درجهت ارتقاء و نياز كمتر به مصرف سوخت سخت تر شده است.
آلودگي هوا و احتقان در شهر هاي بزرگ، اين كشورها را به سمت جايگرين نمودن خودروهاي مصرف كننده سوخت هاي فسيلي و گازوئيلي سوق داده است. شركت هاي خودروسازي مانند تسلا (Tesla) ،شورولت (Chevrolet) و نيسان (Nissan) اعلام كرده اند كه برنامه هايي براي فروش گسترده خودروهاي برقي به ارزش 30000 دلار و يا كمتر ازآن در دست دارند بنابراين، نقش جهاني انرژي در رشد GDP در حال كاهش است.
از آنجائي كه صنايع حمل و نقل حدود 70 درصد نفت خام توليدي را مصرف مي كند،تلاش زيادي در دو دهه اخير براي توليد نمودن وسيله نقليه الكتريكي با كارايي خود رو هاي احتراقي انجام گرفته است. مشكل اصلي توليد وسايل نقليه الكتريكي هزينه باطري ، توليد و بازيافت باطري ها و مدت زماني است كه براي شارژ آنها لازم است .به عبارت ديگر ، وسايل نقليه هيبريدي به عنوان يك پل منطقي بين وسايل نقليه احتراقي است كه 100 درصد وابسته به الكتريسته است.
وسايل نقليه هيبريدي همان مزاياي خودروهاي احتراقي را دارا مي باشند.اين خود رو ها به آهستگي اما با اطمينان در حال پيشرفت هستند.
دراين شرايط، به دليل خلقيات مقاومتي بشري در برابر تغييرات ساختاري ( ازجنبه روان شناختي) دربرخي از كشور ها، راهكار بيش رو، همچنان آن است که نفت خام برای چند دهه ديگر كمابيش بعنوان يک عنصر کليدی در مجموعه ترکيبی انرژی جهان باقي بماند. براين اساس , آنها تصور مي نمايند كه دارايي های نفتی (يعني تاسيسات و تجهيزات موجود ) بايد همچنان در شرايط کاری خوب نگهداری شوند. اينگونه كشور ها ازاين طريق تلاش می کنند با کار بيشتر و تفکر کمتر روزگار را بگذارند و نه تنها با وصله کاری های نفتی کوشش کنند ازطريق جايگزينی ذخاير ,سرمايه لازم برای ثابت نگهداشتن روند رشد تقاضا را فراهم سازند, بلکه تجهيزات نفتی را در شرايط خوب کاری و کارامدی نگهداری نمايند.کما اينکه طی سالهای گذشته عموما بدين نحو عمل شده است و حتی ايالات متحده آمریکا با خروج يک طرفه از پيمان زيست محيطی پاريس , تلاش قدرتمندی را درجهت احيای سوخت های فسيلی به عمل آورده است .
باوجود اين ,
- جريان فعلی رشد هزينه ها ي نفتي,
- مسطح و نزولی شدن منحنی تقاضا برای مواد هيدروکربنی ,
- صرفه اقتصادی استفاده از ساير انرژی ها بويژه انرژی های تجديد پذير(كه ثبات و امنيت عرضه اي دارند و كشورهاي مصرف كننده نفت خام را از غير بي نياز مي سازند ),
- تقويت ذهنيت خطر نابود شدن تدربجی کره زمين بواسطه آلاينده های سوختی ,
- شيوع بيماری های حاد مختلف ناشی از آلاينده های مذکور و درنتيجه افزايش سرسام آور هزينه های درمانی و کوتاه تر شدن عمر بشر خاكي (بويژه درکشور های جهان سوم ) و ... ,بزودی (طی حداکثر دو يا سه دهه ) امکان تداوم اين گزينه( يعني حفظ وضعيت موجود سوخت هاي فسيلي) را منتفی می سازد.
البته اين گزينه ,پيامد هاي بدتری را نيز بدنبال خواهد داشت . فن آوري و وضع مقررات سفت و سخت زيست محيطي از منظر اقتصادي زمينه مناسبي را براي جايگزيني نفت خام فراهم مي كند. زيرا با گسترش آنها ،بتدريج ايجاد تعهدات مالي براي ساخت و نگهداري تاسيسات نفتي ازجنبه تجاري ،سود آوري خود را ازدست مي دهد و بدنبال آن ، منطقي خواهد بود كه رغبت سرمايه گذاران به سرمايه گذاري در اين صنعت افول كند.
بنابراين، گسترش فناوری و مقررات جاری بويژه دركشور هاي صنعتي ، به ناچار زمينه را برای جستجوی راه حل های با دوام مهيا می سازند. چرا که پس از گذشت تقريبا دو دهه صنعت نفت با تعهداتی که درازای دارايي های نفتی (تاسيسات و تجهيزات انبوه ) پذيرفته است, روبرو می شود و اين دارايي ها بنا به دلايل اشاره شده در برابر گسترش فن اوري هاي نوين ، بسهولت ازنظر سود دهي غير تجاری شده و ديگر برای ادامه عمليات توجيه پذيري خود را ازدست مي دهند.
اين موضوع ، غير از آنکه اين صنعت را با مشکل کمبود شديد نقدينگی روبرو مي کند، آنها را درفرايند تامين منابع مالی نيز ناکام خواهد نمود زيرا چه کسی حاضر است که مبالغ کلان و هنگفت مورد نياز يک شرکت يا صنعت روبه افول را تامين مالی کند . درمقابل الزامات قراردادی , تعهدات, تضامين و صورت های مالی غير قابل اتکاء درکف ديگرترازو قرارمی گيرد. برای تصور آنی اين موقعيت , تنها کافی است بدهی های شرکت هاي نفتي به سرمايه گذاران مختلف و سيستمهاي بانکی (و البته عدم توانايي بالقوه برای بازپرداخت آنها به سبب عدم بارآوری به موقع پروژه های سرمايه گذاری شده ) در ذهن مرور گردد.
تلاش هايي كه قبلا براي استخراج نفت خام (سنگين و نفت شيل)صورت مي گرفت اكنون توليد آن را غير اقتصادي و غير تجاري متجلي مي سازد .
كاهش توليد نفت خام سبك و سهل الااستخراج و افزايش تقاضا براي آن باعث مي شود كه استخراج نفت خام سنگين ( بدليل هزينه ها ي بالا ي اتي ) از نظر اقتصادي مقرون به صلاح نشود.
كشورهايي مانند كانادا و ونزوئلا و ايالات متحده آمريكا، ذخاير زيادي از نفت خام سنگين و نفت شيل را در اختيار دارند. در واقع براورد شده است كه در ونزوئلا نفت سنگين بيشتر از كل نفت خام سنگين موجود در كل خاورميانه است و برآورد مي شود كه نفت سنگين كانادا جوابگوي كل تقاضاي جاري دنيا براي 200 سال است.
با وجود اين، روش هاي استخراج نفت سنگين بر محيط زيست اثر ميگذارد. استخراج و بهرهبرداري از نفت سنگين مشكل انتشار گاز دي اكسيد كربن و گاز هاي گلخانهاي را در سراسر جهان تشديد ميكند.
بديهي است كه توليد نفت خام در اينده نزديك ضروري خواهد شد مگر آنكه كاهش شديدي در تقاضا براي نفت به وجود آيد. در حالي كه فنون مورد استفاده براي كاهش اثرات زيست محيطي نفت خام سنگين در حال توسعه است ترديد كمي وجود دارد كه استيصال اين منابع اثر منفي قابل توجهي را بدنبال داشته باشد. بدين دليل ، احتياط ضروري مي گردد. هرچه دنيا نفت كمتري مصرف كند الودگي محيط زيست كمتر مي شود.
ازسوي ديگر، مدل تجاري شركتهاي نفتي با سرعتي بيش از آنچه تصور ميشود، در حال اضمحلال است.
تاكنون پنج كشور اعلام كردهاند كه در دهههای آتی، فروش خودروهاي گازویيلي و بنزيني را متوقف خواهد كرد؛ نروژ تا تاريخ 2025، آلمان و هند تا تاريخ 2030، فرانسه و انگلستان تا تاريخ 2040 میلادی.
اين روند بدليل ايمني، پايين تر بودن هزينه هاي خودروهاي برقي و سازگاري با محيط زيست بسرعت در حال گسترش است.تغيير خط توليد خودروها از خودروهاي بنزيني و گازوئيلي آلوده كننده و خطرناك به خودروهاي برقي ازسوي خود روسازهاي بزرگ دنيا (نظير Volkswagen، Volvo ،) مورد استقبال قرارگفته است.همچنين انرژي باد و انرژي خورشيدي درحال حاضر از بسيار جهات نسبت به ذغال سنگ و نفت خام مقرون بصرفه ترند. بنابراين ، دهه هاي آتي دنيا شايد رشد روزافزوزن صنعت انرژي هاي تجديد پذير خواهد بود.
بطور قطع ، اين تغييرات سريع صنعت نفت و گاز را در معرض بحران قرارمي دهد. دراين راستا ،بديهي است كه سازندگان خود رو ،تاسيسات و لوازم مصرفي و شركت هاي نفتي ( دقیقا به مثابه شركت هاي Kodak، Blockbuster و Macy's كه بدليل ناتواني در تطبيق مدل تجاري خود با پيشرفت هاي روز ورشكست شدند ،براي مثال شركت كداك پس از عرضه فن آوري دوربين هاي ديجيتالي ديگر نتوانست به حيات خود ادامه دهد،) دريك موضوع مشترك هستند. مدل هاي تجاري آنها تحت فشار نوآوري هاي تكنولوژي و هنجارهاي اجتماعي ،بسرعت در حال اضمحلال هستند.
برخي از شركت هاي نفتي نظير توتال و استات اويل كتبا اعلام كرده اند كه مي خواهند با تمركز كردن روي اشكال مختلف انرژي شامل انرژي خورشيدي و باد ، به شركت هاي انرژي تبديل شوند .ساير شركت ها مدل تجاري در حال اضمحلال استخراج ،حفاري و توزيع را تا زماني كه به سرنوشت صنعت ذغال سنگ دچار شوند ،ادامه خواهند داد .اما حقیقتا آنچه در بلند مدت در بخش بازارهاي نفتي و توليدات مشتقه هيدروكربني بوقوع مي پيوندد...
مقالهای که خواندید، تحلیل مختصري است از «بخش فراز و نشيب هاي بازارهاي نفتي و محصولات مشتقه هيدروكربني و تاثيرات آن بر ساختار قراردادهاي سرمايه گذاري نفتي» که یکی از فصول كتاب اقتصاد قراردادها به قلم مسعود زهدي؛ نويسنده مجموعه كتابهای تخصصي روشهاي مالی علمي رايج در صنعت نفت بينالمللي، که هماکنون در دست انتشار است و بهزودی در بازار كتابهای تخصصي صنعت نفت عرضه خواهد شد.
پیش از این 10 عنوان کتاب دیگر از این نویسنده در باب رژیمهای مالی و قراردادی و سرمایهگذاری صنعت نفت منتشر و به بازار عرضه شده که عنوان آنها به شرح زیر است:
1- روش هاي بين المللي رايج درحسابداري هاي نفت ، قراردادهاي هيدروكربني و پروژه هاي بالادستي صنعت نفت
2- آموزش گام به گام فنون حرفه اي وروش ها و قراردادهاي تامين مالي ، سرمايه گذاري و تجاري
3- فرهنگ تشريحي لغات ، عبارات و اصطلاحات قراردادهاي تجاري ،سرمايه گذاري و تامين منابع مالي رايج در صنعت نفت بين المللي
4- منطق طراحي ،تدوين ،سازماندهي و مديريت قراردادهاي نفتي سرمايه گذاري ،F،EPCF درصنعت نفت و گاز بين المللي
5- دوره كامل ساختار قراردادهاي سرمايه گذاري و فايناس در صنعت نفت بين المللي همرا با تشريح روش هاي مالي ، حسابداري و اقتصادي (ورويه هاي تامين منابع مالي انها) رايج در انها
6- مجموعه كامل اصول و مفاهيم علمي و كاربردي در فاينانس پروژه و فاينانس سازمان يافته (روش فايناس پروژه و فاينانس سازمان يافته)
7- الگو هاي رايج سرمايه گذاري در صنعت نفت و روش هاي تامين منابع مالي پروژه هاي صنعتي
8- روش هاي مالي و حسابداري در قراردادهاي بين المللي صنعت نفت،گاز و پتروشيمي
9- روش هاي مالي و حسابداري در قراردادهايبين المللي و بيع متقابل
10- روش هاي مالي و حسابداري در قراردادهاي بيع متقابل
دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۴۸