ميزنفت / مقاله پیش رو نقل مختصري از كتاب «فنون تحلیل قراردادها با هدف فهم دقیق رژیم مالی آنها» است كه به قلم مسعود زهدي، نويسنده سري كتابهای روشهاي مالي، حسابداري و اقتصادي رايج در صنعت نفت بينالملل، به زبان انگليسي در دست نگارش است و به زودي به بازار كتابهای تخصصي عرضه خواهد شد.
فهم نظام مالی یک قرارداد، یک اقدام حیاتی برای تحلیل همه ریسک های مربوط به یک موضوع سرمایه گذاری و بنابراین محاسبه کردن منافع و بازده آن است.
در قراردادهای مختلف اعم از ساده یا پیچیده، کلمات واصطلاحات متعدد به همراه شروط و قیود مشخص به کارمی رود. هر کلمه یا عبارت ممکن است بر یک مفهوم مالی و اقتصادی دلالت کند. به همین ترتیب، هر شرط یا قید به کار رفته در یک قرارداد، میتواند:
- دامنه ی معنای یک لغت یا عبارت را محدود نماید،
یک تعهد/الزام قراردادی برای هر یک از طرفین ایجاد کند،
پذیرش یا عدم پذیرش وقوع یک واقعه را طی یک مدت معین جایز شمارد،
معیارها یا شاخص های مشخصی را بنیان می گذارد.
ارزش یا نفعی را برای هر یک از طرفین تولید یا آن را منتفی کند،
ریسک یا مخاطرات مختلفی را پدید آورد
به هر یک از طرفین امکان تقلب و سوء استفاده های متنوعی را بدهد.
اجرای موضوع قرارداد را با موانع متعددی روبهرو کند.
دعاوی متنوعی را درارتباط با نحوه اجرای قرارداد، حقوق قراردادی هر یک از طرفین، تائید یا رد برخی از اقلام هزینههای تعهد شده و نحوه بازیافت آنها و بسیاری از موارد دیگر، به وجود آورد.
سایر قیود یا شرایط دیگر را تقویت یا خنثی کند و...
ترتیب (تقدم و تأخر) نگارش کلمات وعبارات نیز به سادگی برداشت های متفاوتی را پدید می آورد، زیرا با جابهجا کردن آنها یا حتی تغییر محل علائم نگارشی به کار رفته در یک قرارداد ممکن است معنای جمله یا قید مورد نظر عوض شود. برای مثال، معنای واژگان «شامل، از جمله (including، inter alia)» آشکارا با مفهوم شکل جابهجا شده آن، یعنی عبارت «از جمله، شامل (inter alia،including) فرق دارد.
لغات، عبارات و اصطلاحات قراردادی را میتوان به 2 گروه کلی شامل گروه لغات و واژگان عمومی و مشتقات (یا ترکیبات ساخته شده از) آنها و گروه لغات و اصطلاحات دارای معانی خاص یا مفاهيم تخصصی در حرف (و مشاغل) مختلف طبقه بندی کرد.
گروه نخست، از آن دسته لغات و کلماتی تشکیل می شود که یک مفهوم عام و مشترک را در اذهان افراد تداعی میکند، برای مثال؛ کلمه های «خانه»،«کارگاه»، «کارمند»، «مهندس»، «اخبار»، «مسافر»، «خیابان» و... برای افراد یک جامعه تصاویر مشابهی را در ذهن تولید میکند و هنگامی که یکی از آنها در گفتار یا نوشتار به کار می رود، مفهوم عام و مشترکی میان «گوینده و شنونده» یا «نویسنده و خواننده» مبادله می شود. در مقابل، لغات و کلمات جای گرفته در گروه دوم ممکن است بر معانی مختلف (و گاه دور از ذهنی) دلالت کنند. با وجود این، معنا و مفهوم آنها در میان مختصصان یک حرفه مشخص (کمابیش) یکسان است.
در قراردادهای تجاری، برای لغات و اصطلاحات کلیدی یا عباراتی که بهطور مستقیم درتفسیر مفاد متن نگارش شده، از آنها استفاده شده، تعاریف مشخصی ارائه میشود. تعاریف قراردادی عموما توافقی هستند و برداشت مشترک طرفین را از یک واژه یا عبارت خاص بیان میکنند.
هدف اصلی از ارائه یک تعریف، دستیابی به وضوح و شفافیت (معني) بدون نیاز به تکرار مطالب است. به همین دلیل تعریف کردن لغات و کلمات معمولی که در معنای عمومی رایج در لغت نامه ها به کارمی روند، ضروتی ندارد، اما این گفته به آن معنا نیست که کلمات یادشده در قرارداد اهمیتی ندارند.
مفهوم معنای ساده و معمولی یک کلمه، بدوا به نظر، نسبتا، آسان می رسد اما فهم دقيق آن، به تحلیلی بيشتر از آنچه یک خواننده انتظار دارد، نیاز دارد. وقتی کلمات برای ایجاد جملات کامل و در نهایت تشکیل بندها (یا پاراگراف ها) با یکدیگر آمیخته می شوند، معنای یک کلمه خاص ممکن است به دلیل نوع کاربردش و مفاد جمله متفاوت شود، بنابراین، گاهی اوقات کارشناسان باید به یک واژه نامه عموما پذیرفته شده و متعارف مراجعه کنند تا به طورعینی تعریف دقیق تری از یک کلمه را بیابند.
غیر از آن، اصطلاحات زیادی در قراردادها وجود دارند که باید به معنی دقیق خودشان، یعنی همان معنی قابل فهم بین طرفین درزمان تهیه پیش نویس قرارداد، استناد داده شوند. این موضوع به ویژه در قراردادهای فن آوری، صنعت نفت، تأمین منابع مالی و علوم بهداشت و درمان صدق می کند.
هر قرارداد با مالکیت معنوی، نوآوری فنی، روش تامین مالی خاص، فن آوری زیستی، دستگاه های پزشکی، تحقیق و توسعه و سایر زمینه های مرتبط و احتمالا اطلاعات مشخص تخصصی که برخی از آنها ممکن است حتی برای طرفین قرارداد جنبه انحصاری داشته باشد، سر و کار دارد. در این گونه موارد، عدم تعریف دقیق وعدم شفاف سازی مفاهیم اصطلاحات غیر منطقی است، زیرا عدم انجام این کار سبب می شود که یک فرد کاملا غیرمطلع نسبت به موضوع، به عنوان داور غایی در تعبیر معنی اصطلاحات مورد بحث، در جایگاه قضاوت قرار گیرد.
گاهی اوقات باید خود قرارداد، به کلی بدون اتکا به اصطلاحات مندرج در آن تفسیرشود. برای تفسیر توافق نهایی، امکان دارد نیت و مقصود طرفین در زمانی که آنها بدوا به موافقت نامه قراردادی و تهیه پیش نویس ورود کرده اند واقداماتی که به خلق آن منتهی شده است، ملاک قرار گیرد، اما این رویه نیز به علت وجود انبوه نسخ مختلف از پیش نویس های تهیه شده و دورهای متعدد مذاکراتی و در نتیجه عدم امکان تشخیص درست نیت اولیه طرفین، آثار مهلکی می تواند در برداشته باشد. در هر صورت، حتی در چنین وضعیتی نیز کلمات وعبارات نقش کلیدی دارند.
گروه دوم یعنی کلمات و اصطلاحات تخصصی، معانی خاص و اختصاصی دارند و صرفا این متخصصان و کارشناسان مشاغل و حرف مختلف هستند که مفاهیم کلمات و تعابیر این گروه را نسبتا تا حد قابل قبول درک می کنند.
کلمات این گروه را می توان بر اساس موضوع و شرح کار قرارداد به زیرگروه های متعدد (نظیر زیرگروه لغات و اصطلاحات مالی، اقتصادی، تجاری و بازرگانی، زیر گروه لغات و اصطلاحات فنی، زیست محیطی وعلمی و زیر گروه لغات و اصطلاحات حقوقی و قراردادی رایج و بالاخره زیر گروه لغات و کلمات عمومی یا نظایر آن) تقسیم بندی کرد.
هنگامی که یک قرارداد مرور و بررسی میشود، ظاهر کلمات و عبارات معین ممکن است ناراحت کننده و اضطراب آور باشد. این احساس ناراحتی به دلیل لحاظ کردن معیار دقت بیش از حد زیاد و نمود وظایف خاصی که نباید بخشی از یک قرارداد خدمت حرفه ای باشد، ایجاد می شود.
مطالعه و فهم مفهوم این گونه لغات یا عبارات بهطور جداگانه و مجزا از قرارداد برای ایجاد یک فضای منصفانه برای ذهن و توزیع خطر به روشی مناسب مفید خواهد بود.
چند نمونه:
1- در عبارت «مطابق با کلیه قوانین، احکام و مقررات» به مجموعه ای از هزاران قانون، احکام و مقرراتی اشاره می شود که برخی از آنها با دیگری تناقض دارد و دست یک مقام دولتی برای تفسیر آنها بازاست.
در عبارت یادشده، حداقل، کلمه «کلیه یا تمام» باید با کلمه «قابل اجرا» عوض شود.
2- یا به طریق مشابه، درعبارت «پیمانکار باید در برابر کلیه خطاها و غلفت هایش مسئول باشد.»
پیمانکار به طور مطلق بی عیب و تمام عیار نیست و ممکن است مرتکب خطاهای غیرعمدی یا سهوی شود، بنابراین، «کلیه یا تمام» باید با عبارت «سهل انگاری خود» عوض شود.
3- کلمه «بهترین» در جملات زیر باید حذف و حسب اقتضا با کلمه «شایسته یا خوب» عوض شود.
«شرکت باید خبره ترین کارکنان خود را در پروژه به کار گمارد.»
«پیمانکار باید کارآمدترین نظریه اش را به کار برد.»
«پیمانکار باید شایسته ترین تلاش خود را به کار برد.»
از آنجا که فقط یک «بهترین» (خبره ترین، کارآمدترین، شایسته ترین) وجود دارد، شرکت یا پیمانکاراشاره شده در جملات بالا، نباید با عرضه آن موافقت کند.
نحو (نقش ساختار جمله) ساختار جمله روابط میان کلماتی را نمایان می کند که یک جمله را تشکیل می دهند و در واقع یکی از مهمترین عوامل موثر در فهم یک متن قراردادی است. پیچیدگی (شامل طول) و ساختار (ترتیب لغوی)، دو وجه مشخصه در یک ساختار جمله به شمار می رود.
نحو یا ترکیب، به شیوه ای مربوط می شود که کلمات را در واحدهای بزرگتر در شکل عبارات و جملات، می آراید.
اگر به اجزای یک جمله (بهطور اجمالي) نگاه شود، می توان گفت که یک جمله متشکل از یک رشته کلمات است، اما اگر آن جمله با دقت بیشتری نگریسته شود، به سادگی ملاحظه می شود که همه کلمات همگن نیستند.
گاهی اوقات، اندیشیدن درباره کلمات منفرد به صورت انتزاعی، چندان مفید نیست. معنای جملات بیش از معنای انتزاعي کلمات، به نحوه ترکیب آنها وهمین طور روابط میان تصورات منتقل شده از طریق آن کلمات بستگی دارد. ترتیبی که در آن نیت ها و تصورات مزبور بیان می شود تا حد زیادی سبکی را که به واسطه آن، می توان به روابط آنها پی برد، متاثر می کند.
برای بیان واضح مکتوب افکار و تصورات ما، جملات چارچوب لازم را فراهم می کنند. در نگارش، هدف همواره نوشتن جملات کاملی است که بهطور صحیح علامت گذاری شود.
جملات از بندها یعنی مجموعه کلماتی که یک تصور واحد را بیان می کنند، ساخته می شوند. دو نوع بند یعنی بندهای مستقل و بندهای وابسته (میان جمله) وجود دارد. بندهای مستقل به تنهایی نمایشگر جملات کامل هستند که بدون آنها معنای بندهای وابسته تکمیل نمی شود. در واقع، انواع مختلف جملات از ترکیب های مختلف این 2 نوع بند ساخته می شوند.
ساختار جملات، در اشکال ساده یا پیچیده، تاثیر زیادی در انتقال صحیح مفاهیم و نیت طرفین یک قرارداد دارد.
جملات زیر را در نظر بگیرید:
الف) شرکت به برنامه های پیشنهاد شده از سوی پیمانکار اعتراض کرد.
ب) شرکت از طریق پیمانکار برنامه های اعتراض شده را پیشنهاد کرد.
معنای جمله «الف» کاملا با معنای جمله «ب» تفاوت دارد، حتی اگر تنها اختلاف، محل قرار گرفتن کلمات «اعتراض شده» و «پیشنهاد شده» باشد. هرچند هر دو جمله دقیقا در بر گیرنده کلمات یکسانی هستند، اما این کلمات از لحاظ ساختاری بهطورمتفاوتی به یک دیگر ارتباط پیدا می کنند. این، اختلافاتی است که سبب اختلاف در معنا می شود.
چارچوب حقوقی محاط برقیود مقاطعه کاران (پیمانکاران) بسیار پیچیده است و می تواند رعب آور باشد. با این حال وقتی به طریقه درستی ملاحظه شود، بکارگیری پیمانکاران می تواند هم مقرون به صرفه و هم آسان باشد.
ادامه دارد...