به گزارش میز نفت، بحران انرژی سوریه در ۱۳ سال آخر رژیم بشار اسد در سایه وابستگی همه جانبه به واردات نفت از ایران، عمیقتر شده بود. جنگ داخلی در سوریه، بخش انرژی این کشور را فلج کرده و آنها را به شدت به واردات از ایران وابسته کرد.
از اواخر سال ۲۰۱۱ میلادی، زمانی که تحریمهای بینالمللی به اجرا درآمد، سوریه صادرات نفت خود را متوقف کرد و تقریباً بهصورت کامل به واردات سوخت ایران برای تأمین برق خود متکی بوده است.
درگیریهای فرسایشی، سوریه را در یک دوره تاریخی چالشبرانگیز قرار داده و این کشور با موانع جدی در تأمین برق موردنیاز خود روبرو است. این چالشها ناشی از تأثیرات جنگ، کنترل پراکنده بر منابع سوخت فسیلی در میان گروههای مختلف، ظرفیتهای ناکافی تولید، تعطیلی شرکتهای نفتی، تخریب شبکه برق، ظرفیتهای ناکافی پالایشی، شکنندگی مالی مؤسسات انرژی و توقف فعالیتهای واردات سوخت توسط آنها است.
وضعیت شکننده سوریه
انتظار میرود که تقاضای برق به دلیل رشد جمعیت و صنعتیشدن افزایش یابد؛ بنابراین، بازسازی اقتصاد ملی و پیگیری توسعه اقتصادی - اجتماعی نیازمند عرضه منابع انرژی ایمن، پایدار و کارآمد است.
سوریه به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک منحصربهفرد خود بهعنوان دروازه ارتباط آسیا به مدیترانه، نقشی حیاتی در سیاستهای انرژی قدرتهای جهانی و منطقهای در خاورمیانه ایفا میکند.
در دوره آغاز بهار عربی سال ۲۰۱۱ میلادی، درحالیکه کشورهایی مانند مراکش، تونس، الجزایر و مصر تحولات سریعی را تجربه کردند، دارندگان منابع انرژی استراتژیک مانند لیبی، یمن و سوریه به جبهه جنگهای داخلی تبدیل شده و ویران شدند.
لیبی برای تأمین امنیت انرژی اروپا، یمن برای کنترل مسیر تجاری دریایی استراتژیک باب المندب و سوریه به دلیل ظرفیت آن بهعنوان یک مسیر ترانزیتی کوتاهتر و کارآمدتر برای انتقال نفت و گاز طبیعی از میدان پارس جنوبی/گنبد شمالی، بصره، قطر و کرکوک به دروازههای اروپا اهمیت دارد. هم اکنون تنها میدانهای نفتی موصل از طریق خطوط لوله به دریای مدیترانه متصل هستند.
بحران برق در سوریه
سالها زدوخورد شدید، آسیبهای جبرانناپذیری به چشمانداز سیاسی و اقتصادی سوریه وارد کرده است و پیامدهای اقتصادی بحران همچنان زندگی شهروندان سوری را تهدید میکند.
تخریب خدمات عمومی، بهویژه بدتر شدن بحران برق، این شرایط بحرانی را بدتر کرده است. برق نهتنها برای فعالیت اقتصاد ملی ضرورت دارد، بلکه برای زندگی روزمره شهروندان سوری نیز حیاتی است.
از زمان شروع جنگ در سال ۲۰۱۱ میلادی، تخریب نیروگاهها و زیرساختهای متعدد، همراه با ناتوانی در تأمین سوخت لازم برای بهرهبرداری از این تأسیسات، باعث کاهش چشمگیر عرضه برق داخلی شده است.
بیش از ۵۰ درصد از ظرفیت شبکه برق سوریه به دلیل تخریب زیرساختها و خطوط انتقال ازکارافتاده است.
تولید برق سوریه در دو دهه گذشته، اتکای زیادی به سوختهای فسیلی سنتی داشته است که بیش از ۸۰ درصد از کل تولید برق را تشکیل میدهد.
در سال ۲۰۱۷ میلادی، سوریه حدود ۱۷۴۷۴ تراوات ساعت برق تولید کرد که ۱۰.۵۶ تراوات ساعت آن از گاز طبیعی و ۶.۹ تراوات ساعت با استفاده از نفت کوره و گازوئیل تولید شد. نیروگاههای حرارتی ۹۶ درصد از این تولید را به خود اختصاص دادند، درحالیکه نیروگاههای برقآبی ۴ درصد از این تولید را در اختیار داشتهاند.
این اعداد نشاندهنده کاهش شدید ۵۸ درصدی در مقایسه با سطح تولید برق در سال ۲۰۱۱ میلادی است. وضعیت بحرانی کنونی با کمبود شدید گاز و سوخت موردنیاز برای راهاندازی نیروگاهها تشدید میشود.
ارزیابی پتانسیل انرژیهای تجدیدپذیر سوریه در این مقطع بسیار مهم است. سوریه که در کمربند خورشیدی قرار دارد، سطوح بالایی از تابش خورشیدی دریافت میکند و تقریباً ۳۰۰ روز آفتابی در سال دارد.علاوه بر این، مناطق متعددی وجود دارد که میانگین سرعت باد سالانه آنها بیش از ۶ متر در ثانیه است.
مناطقی مانند سندیانیا، بارشین و سایر مناطق برای سرمایهگذاری در انرژی باد مناسب هستند. در این زمینه، ارزیابی وضعیت فعلی بخش برق سوریه و بررسی چگونگی ادغام منابع انرژی جایگزین - بهویژه انرژی بادی و خورشیدی - در شبکه برق ملی ضروری است.
گزارشها حاکی از آن است که سوریه روزانه ۲۳ میلیون مترمکعب گاز نیاز دارد، اما میتواند تنها ۶.۵ میلیون مترمکعب گاز تأمین کند. به همین ترتیب، درحالیکه روزانه ۱۰ هزار تن سوخت موردنیاز است، تنها ۴۵۰۰ تن سوخت قابلتأمین است. این کمبود شدید سوخت، دردسترسبودن برق را بهشدت کاهش داده و عرضه را به ۲ تا ۴ ساعت در روز محدود کرده است.
شرکای احتمالی آینده
ژئوپلیتیک انرژی سوریه، تحتتأثیر قدرتهای جهانی و منطقهای، چندین سناریو بالقوه را ارائه میدهد. اولین مورد شامل بازسازی سوریه با مشارکت روسیه و ایران است. این سناریو شامل انتقال نفت و گاز از میادین پارس جنوبی، موصل و کرکوک از طریق شمال سوریه به بنادر مدیترانه یا از طریق جنوب عراق و گذرگاه مرزی تنف به بندر طرطوس است.
از سوی دیگر، سوریه نیز ممکن است چهره خود را به یک همکار ایالات متحده و خلیجفارس تبدیل کند. این سناریو بر اتصال نفت و گاز خلیجفارس - بهویژه از قطر - به اردن و اسرائیل متمرکز است. بااینحال گزینه سومی نیز وجود دارد که شامل خط لوله گاز قطر - ترکیه است. در صورت احیا، این خط لوله میتواند نفت شمال عراق را نیز شامل شده و ترکیه را به هاب مرکزی بازار انرژی اروپا تبدیل کند.
یک مسیر زمینی از طریق سوریه به زیرساختهای موجود ترکیه میتواند جایگزین کوتاهتر، از نظر فنی سادهتر و مقرونبهصرفهتر باشد. این شرایط همچنین میتواند فرصتی برای لبنان باشد که اخیراً اکتشافات فراساحلی را آغاز کرده است، اما زیرساخت صادرات ندارد.
لبنان که عضو مجمع گاز مدیترانه شرقی (EMGF) نیست، ممکن است مسیر ترکیه را در صورت موفقیت تلاشهای اکتشاف گاز این کشور جذاب بداند.
فروپاشی رژیم ۵۴ساله خاندان اسد امکان ایجاد نظم منطقهای جدید را پدید میآورد. درحالیکه بسیاری از اتفاقات آینده نامشخص باقیمانده است، ترکیه بهعنوان میزبان اکثر پناهندگان سوری و مدافع ثبات سیاسی سوریه، بهعنوان یک بازیگر اصلی در شکلدادن به آینده امنیت انرژی منطقه مدیترانه شرقی قرار دارد.
پیشبینی میشود که ترکیه عمق استراتژیک خود را در شرق مدیترانه به میزان قابلتوجهی گسترش دهدپروژه خط لوله EastMed، یک خط لوله پیشنهادی ۱۹۰۰ کیلومتری در اعماق دریا است که اسرائیل و قبرس را به یونان متصل میکند، با چالشهای فنی و مالی قابلتوجهی روبرو شده است. عقبنشینی ایالات متحده از حمایت از این پروژه در سال ۲۰۲۲ میلادی، ضربه مهمی به امکانسنجی آن وارد کرد.
اگر تحولات سیاسی در سوریه همسو باشد، ترکیه میتواند هدف خود را برای تبدیلشدن به یک هاب گاز و درعینحال خود را بهعنوان یک رهبر انرژی پاک در منطقه دنبال کند.
ورود ترکیه به سوریه؟
یکپارچهسازی شبکه برق ترکیه - سوریه میتواند به یک دستاورد کلیدی در شبکه برق نوظهور مدیترانه شرقی تبدیل شود. چنین زیرساختی به مدیریت متناوب منابع انرژی تجدیدپذیر و موقعیت ترکیه بهعنوان یک قدرت منطقهای درحالرشد کمک میکند. این تحولات میتواند همکاری اقتصادی را تقویت کرده و از طریق افزایش وابستگی متقابل، به کاهش تنشهای ژئوپلیتیکی کمک کند.
درحالیکه معماری نوظهور قدرت منطقهای نویدبخش است، سوریه با چالشهای ساختاری و تجاری قابلتوجهی روبرو است. ایجاد یک دولت باثبات و به رسمیت شناخته شده بینالمللی همچنان در هالهای از ابهام است، اما لغو تحریمهای غرب بر واردات نفت سوریه میتواند گام مهمی به جلو باشد. چنین اقدامی برای دمشق جذاب خواهد بود، زیرا صادرات نفت ۲۵ درصد از درآمدهای مالی سوریه در سال ۲۰۱۰ میلادی را تشکیل میداد.
نیاز فوری به کاهش تحریمها در بخش انرژی وجود دارد. باتوجهبه نگرانیهای امنیت انرژی غرب، میتوان برای رفع نیازهای تأمین، معافیتهایی اعطا کرد. بااینحال، بازسازی تولید انرژی به دلیل ویرانیهای ناشی از جنگ نیازمند زمان، منابع مالی و فناوری پیشرفته است. این تغییرات نمیتواند یکشبه رخ دهد، اما سیاستهای اتخاذ شده توسط ایالات متحده و اتحادیه اروپا نقش تعیینکنندهای در شکلدادن به آینده انرژی سوریه خواهد داشت.
نویسنده: گوچی نور عثمان
منبع: Sabah Daily
مترجم: محسن داوری سه شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۰۶