پس از انتشار دو بخش از گزارش اندیشکده بروکینگز در باره دلایل و پیامدهای سقوط قیمت نفت و نقش بازیگران اصلی منطقه بخش سوم و پایانی این گزارش به شرح زیر توسط پایگاه خبری- تحلیلی «
ميزنفت» منتشر می شود.
«اف گرگوری گاس» نویسنده این متن، در این گزارش به تجزیهوتحلیل تأثیرات منطقهای سقوط قیمت نفت پرداخته و به سؤالات فوق پاسخ میدهد. وی استدلال میکند که عربستان تنها زمانی گزینه کاهش تولید جهت جلوگیری از سقوط قیمتها را مدنظر قرار میدهد که دیگر کشورهای تولیدکننده نفت نیز به این کشور بپیوندند. «گاس» همچنین معتقد است که حکومتهای وابسته به نفت بهجز برخی موارد استثنایی عملاً باثباتتر از کشورهایی هستند که نفت تولید نمیکنند و این امر از جمله در دورههای زمانی که قیمت نفت کاهش مییابد نیز صادق است.
* سقوط قیمت نفت و ثبات منطقه
آیا سقوط قیمت نفت منجر به وقوع جنگ در منطقه خواهد شد؟ بسیاری بر این باورند که قیمت پایین نفت در اواخر دهه ۱۹۸۰ از علل اصلی تصمیم صدام حسین مبنی بر تجاوز به کشور نفتخیز کویت در سال ۱۹۹۰ بود. برخی از لفاظیهای آن دسته از کشورهای تولیدکننده نفت که بیشترین آسیب را از سقوط اخیر قیمت نفت دیدهاند حتی کمی شبیه لفاظیهایی هستند که صدام در آستانه حمله به کویت مطرح میکرد.
علی لاریجانی رئیس مجلس ایران در ماه دسامبر ۲۰۱۴ اظهار داشت که ایران «فراموش نمیکند که کدام کشورها برای کاهش قیمت نفت توطئه کردند». هیچکس شک ندارد که منظور وی در واقع عربستان بوده است.حتی حسن روحانی رئیسجمهور ایران که در میانهرو بودنش شکی نیست در همان ماه سقوط قیمت نفت را «توطئه سیاسی برخی کشورها علیه منافع منطقه» نامید. کسانی نیز در روسیه این اتهامات را علیه عربستان مطرح کردهاند.
* آیا سقوط قیمت نفت منجر به وقوع جنگ در منطقه خواهد شد؟
با این حال، این لفاظیها در مقایسه با لفاظیهای صدام در تابستان ۱۹۹۰ چندان شدید نیستند و این امر نشان میدهد که احتمال نزاع آشکار میان کشورهای نفتخیز غنی و کشورهای نفتخیز فقیر بسیار کم است. صدام حسین از لحاظ تمایل نسبت به جنگ یک بازیگر منطقهای منحصربهفرد به شمار میرفت.
قیمت پایین نفت شاید باعث تحریک صدام و تجاوز به کویت در سال ۱۹۹۰ شده باشد، اما قیمت بالای نفت مانع آن نشد که وی در سال ۱۹۸۰ به ایران حمله نکند. صدام در سال ۱۹۹۰ شاید از لحاظ منطقی، هرچند به اشتباه، فکر میکرد که قادر به تصرف کویت و مقاومت در برابر فشارهای بینالمللی جهت بازپس گرفتن آن است، اما شکی وجود ندارد که هرگونه حمله مستقیم ایران به عربستان یا کشورهای کوچکتر خلیج فارس اقدام تلافیجویانه آمریکا را در پی خواهد داشت.
به علاوه، ایران نه دارای مرز خشکی با کشورهای تولیدکننده نفت خلیج فارس است و نه از ظرفیت دریایی کافی جهت حمله آبی ـ خاکی علیه این کشورها برخوردار است. ایران میتواند همفکران خود در کشورهای سلطنتی خلیج فارس را فعال کرده و آنها را به حمله علیه تأسیسات نفتی این کشورها ترغیب کند، اما از تأسیسات مذکور به طور فزایندهای محافظت به عمل میآید. اینگونه حملات شاید بتوانند فرآیند تولید نفت را به مدت یک روز یا حتی یک هفته مختل سازند اما احتمالاً قادر نخواهند بود ظرفیت تولید نفت این کشورها را به صورت طولانی مدت تحت تأثیر قرار دهند.
* ایران و گسترش نفوذ خود در منطقه
ایران در زمینه گسترش نفوذ خود در منطقه بدون بکارگیری شمار زیادی از نیروهای مسلح خود بسیار موفق عمل کرده و در این راستا به گروههای نیابتی نظیر حزبالله، متحدان سیاسی خود در سوریه و عراق، و تعداد کمی از نیروهای ویژه خود موسوم به نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تکیه کرده است. راه انداختن جنگ بر سر قیمت نفت نه تنها بسیار مخاطرهآمیز است بلکه با سیاست خارجی جمهوری اسلامی همخوانی ندارد.
به جای وقع جنگ منطقهای به خاطر سقوط قیمت نفت احتمال بیشتری میرود که کشورهای تولیدکننده نفت در منطقه به دنبال توافق بر سر کاهش تولید باشند. چنین چیزی در رابطه با موارد پیشین سقوط نفت صادق بوده است:
– پس از آنکه عربستان در تابستان ۱۹۸۵ کاری کرد که دیگر کشورهای تولیدکننده نفت هم فشارهای ناشی از سقوط قیمت نفت را متحمل شوند ایران در جریان نشست اوپک در ماه اوت ۱۹۸۶ با کاهش میزان تولید خود موافقت کرد و سازوکار جدید سهمیهبندی تولید اوپک را پذیرفت. این مهم علیرغم وجود تنشهای منطقهای بسیار بالا در جریان جنگ ایران و عراق صورت گرفت آنهم در شرایطی که عربستان آشکارا از عراق در جنگ با ایران حمایت میکرد. کشورهای غیر عضو اوپک نظیر نروژ و حتی شوروی نیز به طور غیررسمی متعهد به کاهش تولید خود شدند.
– در سال ۱۹۹۸ قیمت نفت بار دیگر به شدت سقوط کرد و این بار از حدود ۲۰ دلار در هر بشکه در سال ۱۹۹۷ به زیر ۱۰ دلار در هر بشکه در ماه دسامبر ۱۹۹۸ رسید.سقوط قیمت نفت نتیجه تلفیق بحران مالی سال ۱۹۹۷ آسیا با محاسبات اشتباه اوپک درباره میزان تقاضا برای نفت در سطح جهان بود، محاسباتی که به افزایش سهم تولید در سال ۱۹۹۷ منجر شد.
عربستان هدایت امور را بر عهده گرفته و در ماه مارس ۱۹۹۸ توافقی را در راستای کاهش تولید نفت تدوین نمود که نه تنها اعضای اوپک بلکه کشورهای نروژ، مکزیک و عمان که عضو اوپک نبودند را نیز در بر میگرفت و بر مبنای آن تولید روزانه نفت به میزان 1.5 میلیون بشکه کاهش مییافت. با این حال، ایران نپذیرفت که از سهم تولیدش کاسته شود و همچنان به تولید نفت به میزان قبلی ادامه داد. از آنجا که قیمت نفت همچنان در حال کاهش بود عربستان در ماه مارس ۱۹۹۹ توافق دیگری را در راستای کاهش تولید میان تولیدکنندگان عضو اوپک و غیرعضو اوپک منعقد ساخت. اینبار ایران پذیرفت که از میزان تولید خود بکاهد.
بر اساس توافق ماه مارس ۱۹۹۹ تولید نفت به میزان دو میلیون بشکه در روز کاهش یافت. این کاهش تولید در کنار بهبود سریعتر از حد انتظار وضعیت تقاضا در آسیا و تقویت وضعیت اقتصادی در آمریکا به افزایش قیمت نفت به ۱۸ دلار در هر بشکه در سال ۱۹۹۹ کمک کرد. روسیه نیز در سال ۱۹۹۹ پذیرفت که از میزان تولید خود بکاهد اما به وعده خود عمل نکرد. میانگین تولید نفت روسیه بین سالهای ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹ به میزان بیش از ۲۰۰۰۰۰ بشکه در روز افزایش یافت.
– در بحبوحه دوران شکوفایی بازار نفت در دهه ۲۰۰۰ قیمت نفت در دو مقطع کوتاه رو به کاهش گذاشت. قیمت نفت در ماه اوت ۲۰۰۶ از بشکهای ۷۵ دلار به بشکهای ۵۰ دلار در ماه ژانویه ۲۰۰۷ کاهش یافت. عربستان در ماههای اکتبر و دسامبر ۲۰۰۶ دو توافق را در راستای کاهش تولید نفت میان کشورهای عضو اوپک منعقد ساخت که بر اساس آنها ایران با کاهش تولید نفت خود متناسب با میزان کاهش تولید دیگر کشورهای عضو اوپک موافقت کرد. در ماه ژوئیه ۲۰۰۷ قیمت نفت به بشکهای ۷۰ دلار بازگشت. در جریان بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ نیز قیمت نفت رو به نزول گذاشت و از بشکهای بیش از ۱۰۰ دلار به بشکهای ۳۹ دلار در ماه ژانویه ۲۰۰۹ کاهش یافت. یکبار دیگر عربستان هدایت امور را در دست گرفت و توافقاتی را در راستای کاهش تولید نفت اوپک در ماههای سپتامبر، اکتبر، و دسامبر ۲۰۰۸ منعقد نمود. همه این توافقات کاهش تولید نفت توسط ایران را نیز در بر میگرفتند.
در همه این موارد علیرغم وجود تنشهای ژئوپلیتیکی جدی میان عربستان و ایران اما کاهش قیمت نفت باعث شد تا این دو کشور در رابطه با تولید نفت با یکدیگر همکاری کنند و تلاش کنند تا مانع سقوط قیمت نفت شده و قیمت را بالا ببرند. در جریان سقوط اخیر قیمت نفت، ایران تا اینجای کار تمایلی نداشته که با کاهش تولید خود موافقت کند.
*سیاست آمریکا در خاورمیانه و سقوط قیمت نفت
مگر آنکه ساکن تگزاس، داکوتای شمالی، یا دیگر نقاط نفتخیز آمریکا باشید، در غیر اینصورت باید گفت کاهش قیمت نفت به نفع آمریکاست. کاهش قیمت نفت از میزان هزینهکرد مصرفکنندگان آمریکایی میکاهد، کسری تجاری را کاهش میدهد، و به طور کلی نقش یک مشوق اقتصادی را ایفا میکند. اگر این نگرانی وجود دارد که کاهش قیمت نفت تولیدکنندگان پرهزینه را از میدان بدر کند و در نتیجه فرآیند بلند مدت تولید انرژی در آمریکا را تضعیف کند یا اینکه به منابع هزینهبر انرژی که بر مبنای انرژیهای تجدیدپذیر نظیر انرژی بادی، خورشیدی و بیوماس استوارند خدشه وارد کند، اینگونه نگرانیها باید به کمک سیاستهای مالیاتی برطرف شوند نه با امید به اینکه قیمت جهانی نفت بالا خواهد رفت. دولت اوباما در سال ۲۰۱۴ دقیقاً کار درست را انجام داد و تنها نظارهگر سقوط قیمت نفت بود.
منبع: اشراف