با وجود تاکید مدیران وزارت نفت برای تعیین فرمول خوراک پتیروشیمی ها تا به امروز فرمولی به صورت رسمی ارائه نشده است. غلامحسین حسنتاش در گفت و گو با دنیای اقتصاد نظرات خود را در این باره اعلام می کند که «
ميزنفت» بخشی از صحبت های وی را منعکس می کند:
*صنعت پتروشیمی زمانی توسعه خود را آغاز کرد که گاز کشور عمدتا گاز همراه نفت بود که یک کالای جانبی کم ارزش بود و میادین مستقل گازی توسعه نیافته بودند و گاز طبیعی در جهان هم اهمیت و جایگاه امروز را نداشت. به نظر من از یک مقطعی باید در این روند تجدید نظر میشد، ولی متاسفانه پتروشیمیهای ما اغلب با فرض هزینه صفر یا نزدیک به صفر برای سوخت و خوراک (خصوصا آنها که خوراکشان گاز است)، توسعه یافتهاند که کار چندان درستی نبوده و امروز گریبان کشور را گرفته است.
*یمت گاز وارداتی ما از ترکمنستان حدود ۳۵ سنت و قیمت گاز صادراتی ما به ترکیه حدود ۵۰ سنت در هر متر مکعب است، بنابراین ۱۳ سنت عدد بالایی نیست (البته در سطح قیمتهای فعلی نفت خام در جهان). همچنین باید یک سوال را بهطور جدی مورد توجه قرار دهیم و آن این است که چطور میشود پتروشیمیهای اروپا گاز را حدود ۵۰سنت یا پتروشیمیهای چین، کره و ژاپن گاز را بیش از ۵۵ سنت در مترمکعب میخرند و زیان نمیدهند و پتروشیمیهای ما ادعا میکنند که در ۱۳ سنت ضرر میکنند، معلوم است یک جای کار میلنگد. بنابراین نرخ گذشته اصلا منطقی نبوده و این نرخ قدری منطقیتر است.
*الان در ایران کود اوره محصول نهایی تلقی میشود و قیمت جهانی آن هم بسیار پایین است. همین کود اوره سالها است که پدر بهترین زمینهای کشاورزی را در آورده، چراکه اولا در آب جذب سریع میشود و بخش کمتر آن به ریشه گیاه میرسد و بخش بیشتر آن در زیر زمین رسوب میکند و یک لایه ضخیم و سفت را درست میکند که برای خاک و کشت مشکل درست میکند و ثانیا خاصیت بازی دارد و اسیدیته زمین را کم میکند که خود این هم میزان محصول را پایین میآورد. بسیاری از کشورها همچون ترکیه کود اوره تولید ما را ارزان میخرند و دانهبندی میکنند و کود اوره با پوشش گوگردی (حدود ۱۰ درصد گوگرد) تولید میکنند که به آن SCU گفته میشود و با ارزش افزوده بسیار بالاتر به خود ما میفروشند و کشاورزانی که مشکل را فهمیدهاند و کمی علمیتر کار میکنند این نوع محصول را وارد میکنند.
*این در حالی است که ما گوگرد هم فراوان داریم و این پوشش گوگردی هر دو مشکل را حل میکند؛ یعنی هم جذب را تدریجی میکند و هم اسیدیته زمین بالا میرود. بنابراین محصول نهاییمان هم اشکال دارد و باید زمینهای فراهم شود که اینها به سمت اصلاح برود و زنجیره ارزش در صنعت پتروشیمی تکمیل شود.
*زمانی که واگذاری پتروشیمیها به بخشخصوصی شروع شد قیمت خوراک بسیار ارزان و خصوصا در مورد گاز نزدیک به صفر بود و نتیجه این شد که سهامداران جدید سودهای بسیار کلانی کردند و در بسیاری موارد پاداشهای سالانه میلیاردی بین مدیران تقسیم شد و تداوم آن بسیار وسوسهانگیز بود؛ این باعث شد که گروههای فشاری شکل بگیرد که تمایل داشتند و دارند همین وضعیت ادامه یابد.
*با بالا رفتن قیمت خوراک و تثبیت نسبی قیمت ارز در سطح تعادلی جدید آن، حباب در بورس ترکید. ذینفعان که آن وضعیت به دهانشان بسیار مزه کرده بود به نرخهای جدید اعتراض دارند. مثلا گاهی میگویند در عربستان گاز به قیمت ۷ سنت در مترمکعب به پتروشیمیها فروخته میشود و البته مستندات هم ارائه نمیشود و معلوم نیست این چه گازی است؟ چون در عربستان میادین مستقل گازی وجود ندارد و عمدتا گاز آنها گاز همراه نفت است که به اصطلاح ممکن است سر چاه به این قیمت فروخته شود یعنی هزینه جمعآوری و فرآوری و انتقال به پتروشیمی با خریدار است.
*گاهی گفته میشود که قیمت خوراک باید جذاب باشد تا سرمایهگذاری صورت بگیرد و با این قیمتها جذب سرمایه مشکل و حتی نشدنی است. در این مورد هم باید گفت اگر قرار است سرمایهگذاری غیراقتصادی مانند آنچه بعضا تاکنون شده بشود، بهتر که شاهد سرمایهگذاری نباشیم. کشور با سرمایهگذاریهای دارای بازدهی و بهرهوری مطلوب و با ارزش افزوده واقعی به رشد و توسعه میرسد؛ نه سرمایهگذاریهایی که تنها محملی برای رانتجویی است. یکی از مقامات گفته بود که ارزش محصولات اغلب پتروشیمیهای ما کمتر از ارزش واقعی خوراک آنهاست (یعنی ارزش خوراک به قیمتهای منطقهای)، اگر این حرف درست باشد که بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس هم نشان میدهد تا حدود زیای درست است، این چه سودی به حال مملکت دارد؟
*اگر یک واحد پتروشیمی بهرهوریاش پایین است و هزینههایش بیش از حد بالا است و دولت قیمـت خوراک را طوری تنظیم کند که بازدهیاش تضمین شود قطعا به فکر اصلاح فرآیندهای خود و ارتقای بهرهوری نمیافتد، مگر اینکه وضعیت موجود خود این واحد ملاک عمل نباشد بلکه وضعیت درست و مطلوب آن از نظر میزان بهرهوری و بازدهی و هزینهها، ملاک تضمین بازدهی باشد که مجبور شود خودش را اصلاح کند. در این صورت به همان موضوعی میرسیم که در پاسخ چند سوال قبل نیز گفتم، ما باید در سطح ملی بازنگری روی صنعت پتروشیمی و گذشته، حال و آینده آن داشته باشیم و نباید بگذاریم که این مزیت نسبی ملی اینگونه با مسیر غلط از دست برود.
*مدتها است این بحث مطرح است که پس از واگذاری مجتمعهای پتروشیمی به بخشخصوصی، جایگاه شرکت ملی صنایع پتروشیمی چه خواهد بود. به اعتقاد من این شرکت باید به جایگاه حاکمیتی تغییر جهت بدهد و جایگاه حاکمیتی جایگاه سیاستگذاری، صیانت از منافع ملی در مقابل منافع خصوصی و بخشی و منطقهای و کنترل و نظارت است و در آن جایگاه آن شرکت میتواند این بازنگری که عرض کردم را انجام دهد و همانطور که گفتم قیمت خوراک طوری برنامهریزی شود که در مسیر این اصلاحات باشد و به آن کمک کند نه اینکه به رانتجویی دامن بزند.