۰
خیال بافی که تمامی ندارد

پاسخی به استدلال‌های عجیب شیفتگان کرسنت

پاسخی به استدلال‌های عجیب شیفتگان کرسنت
وحید حاجی پور/ توجیه تراشی یکی از ابزارهای مدافعان سیاست‌های وزارت نفت است که علاقه عجیبی به آن دارند و سعی است با توسل به آن، به هر شکل و با هر کیفیتی شده، سنگ چیزی را به سینه بکوبند که شاید خود نیز به آن اعتقاد نداشته باشند. این گروه با چیدن چند استدلال در ظاهر دست ولی در باطن اشتباه، معتقدند قدرت نفت و گاز کشور تعیین کننده قدرت کشور است پس باید امتیاز داد تا به موفقیت‌های ژئوپلتیکی دست یافت.

اینگونه استدلال‌ها که در نهایت به درستی تصمیمات خارق العاده وزارت نفت منتجج می‌شود دو نمونه عینی دارد. یکی صادرات گاز به امارات از سوی کرسنت و دیگری جذاب سازی قراردادهای نفتی و جذب شرکت خارجی در هر شرایطی. برای بررسی این موضوع بهتر است از کرسنت آغاز کنیم.

مدافعان قرارداد جنجالی کرسنت براین باورند که عدم اجرایی شدن این قرارداد به ضرر کشور تمام شده است در حالی که اگر صادرات گاز به شارجه عملی می‌شد، نه تنها میان اعراب انشقاق رخ می‌داد بلکه امارات به ایران وابسته می‌شد. این استدلال با توجه به رقابت‌های شدید امارات و قطر در حوزه خلیج فارس منطقی است ولی باید در نظر گرفت برای رسیدن به این هدف، اصولا راه‌های بهتری وجود دارد که می‌شد و می ‌شود با بکارگیری آن‌ها به این هدف دست یافت.

اصولا در قراردادهای گازی، دولت‌ها با یکدیگر طرف می‌شوند و با معرفی یک شرکت از سوی هر یک از طرفین، مسائل مذاکره و قراردادی صورت گرفته و در نهایت به امضای قرارداد ختم می‌شود. مثلا ایران برای صادارت گاز به ترکیه، پاکستان، عراق و عمان با دولت‌های این کشورها طرف است و یکی از شرکت‌های زیر مجموعه وزارت نفت با آن کشورها طرف قرارداد می‌شود ولی در قرارداد کرسنت شرکت صادرات گاز ایران با یک شرکت دلال به نام کرسنت پترولیوم به توافق می‌رسد و نه دولت امارات و یا امیرنشین شارجه.

این موضوع یک بدعت منحصر به فرد بود که طبق آن، اگر قرار بود اماراتی‌ها به گاز ایران وابسته شوند، بجای ایران به شرکت کرسنت وابسته می‌شدند. با این وصف قطعا نه تنها ایران دست برنده و تاثیرگذار در این معاهده گازی را نداشت بلکه این نقش را به یک شرکت دلال واگذار می‌کرد که در نوع خود بسیار بدنام است. نکته مهم تر اینجاست که طبق قرارداد، گاز ایران به قیمت ناچیزی به کرسنت فروخته می‌شد و مشخص نبود این شرکت با چه قیمتی گاز را به اماراتی‌ها می‌فروخت.

کسانی از کرسنت با این توجیه دفاع می‌کنند بهتر است بگویند با واگذاری چنین نقشی به یک دلال، آیا جایی هم برای پیوندزدن امنیت انرژی امارات به گاز ایران وجود دارد؟ دقت کنید گاز ایران به دولت امارات فروخته نمی‌شد بلکه به یک دلال فروخته می‌شد لذا امارات به ایران وابسته نبود بلکه به کرسنت وابسته بود.

با این توضیح کوتاه، مبرهن است که انعقادکنندگان قرارداد کرسنت مرتکب دو اشتباه بزرگ شدند. یک آنکه بجای طرف شدن با دولت امارات، با یک دلال طرف شده‌اند و دوم آنکه قدرت گاز ایران را به قیمت نازلی واگذار کرده‌اند. پرسش مهمتر آنکه بر چه اساسی شرکت ملی نفت ایران به عنوان پشتیبان این طرح خام الحاقیه‌هایی را امضا کرده است که کرسنت توانسته است به پشتوانه این امضا بیش از 11 میلیارد دلار از طریق پذیره نویسی، سرمایه جذب کند؟

این موضوعات به کنار، اصولا با صادرات 15 میلیون متر مکعب گاز به امارات چه وابستگی می‌توانست وجود داشته باشد؟ این موضوع در کشورهایی مطرح است که حداقل 30 درصد انرژی آن‌ها از یک منبع تامین می‌شود و نه امارات که حدود 155 میلیون متر مکعب در روز تولید گاز دارد و تولید آن تقریبا با مصرف آن مساوی است ولی طوری القا می‌شود که گویی ایران قرار بود بخش عمده‌ای از گاز امارات را تامین کند.

اصلا فرض را بر این می‌گیریم که هدف ایران، فتح بازار صادراتی امارات بود ولی چرا با یک دلال؟ اینکه بسیار روشن است که امارات به ایران نزدیک است و با یک دیدار سیاسی ساده به راحتی می‌شد به این هدف دست یافت تا لازم نباشد با یک دلال قراردادی مفسده انگیز امضا کنیم.

دکتر علی شمس اردکانی چندی پیش در گفت و گو با ميزنفت روایت جالبی از خط لوله صلح و مذاکره با اماراتی‌ها بیان کرد. او در این روایت گفت اماراتی‌ها برای آنکه قطر سلطان گاز منطقه نباشد حاضر بودند درپارس جنوبی سرمایه گذاری کنند و حتی از ایران گاز بخرند. با این روایت آیا مذاکره با اماراتی‌ها تا این حد سخت بود که باید با یک دلال سر یک میز می‌نشستیم؟

آن روزها هر ایرانی می‌دانست امارات و قطر در یک رقابت پرتنش با یکدیگر هستند و براحتی می‌شد از این موقعیت به سود کشور بهره برد، آن هم در یک توافق برد – برد ولی متاسفانه وزارت نفت در آن سال‌ها با یک تصمیم غیرقانونی قراردادی را امضا کرد که تبدیل به یکی از بزرگترین چالش‌های حوزه انرژی کشور شد. چرا غیر قانونی؟ به این دلیل که طبق مصوبه شورای اقتصاد گاز میدان سلمان باید به خط لوله سراسری تزریق می‌شد و نه با قیمتی بسیار نازل به یک دلال فروخته می‌شد.

از سوی دیگر چند سال پیش از انعقاد کرسنت، پروژه دلفین انرژی میان قطر و امارات مطرح بود که قرار بود گاز قطر را به امارات، عمان و در نهایت پاکستان ارسال کند که در آن پروژه، دولت‌ها طرف بودند و دقیقا در چنین شرایطی است که وقتی اماراتی‌ها عزمی از ایران نمی‌بینند حاضر می‌شوند به سراغ قطری‌ها بروند چرا که ایران قصد داشت با یک دلال جهت صادرات گاز به چند نیروگاه توافق کند! سال 87 پروژه دلفین با حضور چهره‌های دولتی کشورهای واقع در حاشیه خلیح فارس به امضا رسید و ایران هم درگیر مساله فساد در قرارداد کرسنت بود.

از طرف دیگر با دفاع مطلق شیفتگان کرسنت، اگر گاز ایران به امارات صادر می‌شد معادلات منطقه‌‌ای دستخوش تغییر می‌شد و اماراتی‌ها در زمین ایران بازی می‌کردند. پاسخ مفصل به این ادعا در این نوشته، توهین به شعور مخاطبان خود می‌دانیم ولی باید گفت که چرا در ارزیابی این معادلات ذهنی و مملو از توهم به ساده‌ترین بدیهیات اشاره‌ای نمی‌شود؟

همانطور که در سطور بالا ذکر شد، اولا میزان صادرات گاز و نقش صادرکننده گاز به نحوی نبود که امارات به ایران وابسته شود و در ثانی، مگر صادرات گاز به امارات به حدی تعیین کننده است که بر سیاست‌های منطقه‌ای امارات تاثیر بگذارد؟ اماراتی که در نظر مدافعان کرسنت، کشوری است که با مقادیری از گاز ایران پیرو سیاست‌های ایران می‌شود همان کشوری بود که پس از سفر یک روزه جرج بوش به دوبی، خود را فدای طرحی می‌کند که بر اساس آن، میلیاردها دلار ضرر کرد تا اقتصاد آمریکا کمی از بحران خارج شود.

همچنین ادعا می‌شود با اجرایی شدن قرارداد کرسنت، ایران می‌توانست اختلاف میان کشورهای عرب نشین را مدیریت کرده و با تنظیم کردن فلکه گاز خود، آن‌ها را یا به جان هم بیاندازد یا با هم تنظیم کند. این ادعا هم در نوع خود حیرت انگیز است که دلیل آن، غریبگی مفرط شیفتگان کرسنت با ابتدایی ترین مسائل منطقه‌ای و انرژی است و بهتر است وقت خود را برای این موضوع تلف نکنید.
 
 
دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۲۷
کد مطلب: 16681
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *