ميزنفت/ پس از حمله ایران به سه جزیره جنوب کشور و قدرتنمایی شاه ایران، میان پاکستان و هند نیز درگیری شدیدی بوجود آمد. آمریکا به دلیل محدودیتهای قانونی امکان حضور مستقیم در این ماجراجویی را نداشت و از سویی دیگر هم نمیتوانست به پاکستان سلاح منتقل کند لذا روی ایران حساب ویژهای گشود اما موفق نبود. این عدم کامیابی به معنای فراموشی همیشگی نقش ژاندارمی ایران نبود و در واقع پیش زمینهای بود برای استفاده از ایران در بحرانهای منطقه. روایت هفتم از سلسه گزارش های
ميزنفت را در ادامه میخوانید:
در تاریخ 2 دسامبر 1971 یا سه روز بعد از تصرف جزایر خلیج فارس به وسیله ایران که با نقض صریح قانون بین المللی انجام گرفته بود، ویلیام راجرز ویزر خارجه آمریکا به نیکسون یادآوری کرد که شاه ایران روی شما برای انجام قولی که در سال 1961 دادید و در 1971 مجدداً تأیید کردید که در طول دوره ریاست جمهوری به ایران مسافرت کنید، حساب میکند. شاه مردی مغرور و حساس است و اگر تهران در برنامه مسافرت 1972 کاخ سفید گنجانده نشود فوق العاده به او بر خواهد خورد. شاه نسبت به نقشههای بلندمدت شوری که برای ایران و خلیج فارس دارد بسیار بیمناک است او احساس میکند که با نفوذ شوروی در خاورمیانه و شبه قاره هند در میان دایرهای محاصره شده و لذا راجرز به رئیس جمهوری هشدار داد که جلسهای با شاه لازم است تا ناراحتیهای جدی با تهران برطرف شود.
چند ساعت بعد همسایه و متحد شاه یعنی پاکستان حملهای بی مورد بر علیه دشمن قدیمی خود هند آغاز کرد. روابط بین این دو کشور هنگامی تیره شد که یحیی خان رئیس جمهور پاکستان بیرحمانه علیه رهبران مخالف در استان شرقی خود که به مرز شرقی هندوستان در طرف دیگر شبه قاره متصل میشد به سرکوبی اقدام کرد. ارتش پاکستان در شرق پاکستان به حمله دست زده و قتل عام کرده و باعث مهاجرت حداقل 10 میلیون نفر به داخل هندوستان شده بود.
ایندیراگاندی نخست وزیر هندوستان صراحتاً اعلام کرد که در مقابل هجوم میلیونها پناهنده به کشورش بیکار نخواهد نشست. در این حال نیکسون و کاخ سفید به حمایت از یحیی خان درخواست گاندی برای مداخله در این کار را رد کرد. پاکستان هم مانند ایران یکی از کشورهای ضدکمونیست محسوب میشد که جلوی شوروی را از ورود به خلیج فارس سد میکرد.
در نظر نیکسون، گاندی با عقد قرارداد دوستی با شوروی بزرگ ترین گناه را مرتکب شده بود. او قصد داشت این زن را به زانو درآورد. نیکسون تصادفاً چند هفته قبل از شروع جنگ از خانم گاندی در کاخ سفید پذیرایی کرده بود ولی بعداً به کیسینجر شکایت کرده بود که من با او مانند یک رهبر رفتار کردم و نه مانند یک زن که حال او اینطور محبت ما را پاسخ میدهد. میدانید که او زرنگ تر از اینهاست. نیکسون قصد داشت که پیام شدیداللحنی برای او بفرستد و به روسها بفهماند که نمیتوانند در آن اطراف کاری انجام دهند.
کیسینجر همان طوری که عادت داشت به نیکسون اصرار کرد که غلیان مردم هند را که مزدوران روسها هستند باید خواباند. نیکسون و کیسینجر به منظور انتقام از خانم گاندی تصمیم گرفتند شمشیر زن ایرانی خود را بیدار کنند.
در 4 دسامبر 1971 در حالی که آتش جنگ در شبه قاره هند بالا میگرفت، کیسینجر از سفیر ایران در واشنگتن درخواست کرد که پیامی شفاهی به شاه برساند بدین مضمون که نظر به اینکه در تحت قانون آمریکا دولت نمیتواند تدارکات نظامی به هیچ یک از طرفین دعوا بفرستد. لذا نیکسون و کیسینجر تصمیم گرفتند با درخواست از شاه برای ارسال فوری مهمات ساخت خود آمریکا به پاکستان این قانون را دور بزنند با این قول که بعداً هزینه کمک را پرداخته و جبران خواهند کرد.
بلافاصله کیسینجر به نیکسون در محل اقامتش در کاخ سفید تلفن کرد تا اطلاع دهد «کار دیگری که کردهایم این است که کسی را از طریق رابطه پشت پرده برای شاه فرستادهایم که از قول شما جویا شده و سعی کند بفهمد که آیا شاه مایل به کمک به پاکستان هست یا نه و بگوید که اگر حاضر باشد ما هم راهی برای جبران آن پیدا خواهیم کرد.
نیکسون حرف او را قطع کرد و پرسید: «آیا اطمینان داری که رابطه پشت پرده امن است؟
«بله»
نیکسون که حتی نمیخواست وزیرخارجه خودش هم توطئه آنها را کشف کند گفت «من که از طریق مک آرتور این کار را نخواهم کرد از آن جهت که دوگلاس مک آرتور به عنوان شخصیتی عصبانی در محل معروف شده است.
کیسینجر به نیکسون اطمینان داده گفت «نه، زیرا که من از آن راه نرفتم و به عنوان پیام رسمی ابلاغ نکردیم. ما آن را به عنوان نکاتی در لابه لای صحبت عنوان کردیم تا بتوانیم بعداً آن را تکذیب کنیم.
نیکسون خوشحال شد و گفت «خوب پس باز هم درباره این موضوع تفریح خواهیم کرد. میدانی به خدا اگر راهی پیدا شود که پاکستانیها چند روزی دماغ هندیها را به خاک بمالند واقعاً یک عدالت شاعرانه اجرا خواهد شد.
شش روز بعد در روز جمعه 10 دسامبر یک گروه عالی قدر از کاخ سفید شامل کیسینجر، مشاور معاون امنیت ملی ژنرال آلکساندرهیگ سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد، جورج دبلیو. بوش و دستیار کیسینجر و لنیکلن لرد در نیویورک جمع شدند تا با سفیر چین در سازمان ملل مذاکره کنند. واشنگتن و چین تلاشهای دیپلماتیک خود را هماهنگ میکردند تا هندوستان را منزوی کرده و از جدا شدن قسمتهایی از پاکستان جلوگیری کنند.
چین کمونیست مدتها بود که خودش نیز شکایاتی علیه هندوستان داشت و از روابط گرمی با رژیم نظامی یحیی خان برخوردار بود. آنها نیز میخواستند دماغ هندیها را به خاک بمالند. کیسینجر اطلاعاتی در اختیار هوانگهو سفیر چین درباره وضعیت جنگ زمینی قرار داد و گفت ارتش پاکستان در غرب پاکستان فقط برای دو هفته ذخیره سوخت دارد و تصور میکنیم منظور فوری ما باید این باشد که از حملهای به پاکستان غربی از طرف هندوستان جلوگیری کنیم و ترس داریم از این که اگر برای جلوگیری آن کاری انجام نشود پاکستان شرقی تبدیل به بوتان و پاکستان غربی تبدیل به نپال شود و هند با کمک روسها برای بردن نیروهایش به جاهای دیگر آزاد شود.
آمریکا به رهبر شوروی لئونید برژنف اطلاع داده که حمله هند به غرب پاکستان منجر به رویارویی آمریکا و این کشورخواهد شد چون پاکستان از کشورهای دوست است که ما نسبت به آن تعهداتی داریم. به منظور تقویت اراده ریاست جمهوری یک ناوگان آمریکایی شامل یک ناو هواپیمابر، شش ناوشکن، یک تانکر و یک هلیکوپتر بر از غرب اقیانوس آرام به سوی خلیج بنگال حرکت کرده است.
مذاکرات به جایی رسید که نقش شاه و سایر متحدین منطقه برای کمک به یحیی خان برای جلوگیری از شکست مطرح شد. کیسینجر به هوانگ هو سفیر چین گفت این واقعاً مسئله پیچیدهای است و توضیح داد که آمریکا قانوناً از ارسال اسلحه به پاکستان منع شده و برای دادن اجازه به دوستانش برای ارسال اسلحه و تجهیزات برای کمک به پاکستانیها نیز منع قانونی دارد. کاخ سفید در سکوت به رهبران کشورهای ایران، اردن، عربستان سعودی و ترکیه اطلاع داد بدین مضمون: در صورتی که امنیت ملی ارسال اسلحههای آمریکایی را به پاکستان اقتضا کند مجبور به اعتراض خواهیم شد. ولی ما وضعیت آنها را درک کرده لذا اعتراضمان جدی نخواهد بود و در بودجه سال آینده مشکلاتی را که آنها داشتهاند جبران خواهیم کرد.
کیسینجر اضافه کرد که اسلحه و سایر تجهیزات از ایران تامین خواهد شد. «این موضوع کاملاً محرمانه است و علاقهای نداریم که این موضوع حداقل تا فردا که کنگره از شهر خارج میشود فاش شود.
تلاشی که برای تامین اسلحه پاکستان از طریق ایران انجام شد موفقیت آمیز نبود در نتیجه هندوستان پاکستان را شکست داد و استانهای شرقیاش از آن جدا شده و تشکیل کشور مستقل بنگلادش را دادند. ولی این عملیات راه را برای همکاری محرمانه با تهران در آینده باز و هموار کرد.
با این پیش زمینه، این عقیده در کاخ سفید ریشه دوانید که ایران میتواند در آینده به عنوان یک هواپیما بر آمریکایی در آسیا یا یک نوع پایگاه اسلحه منطقهای بزرگ و فرودگاه نظامی عمل کند که نیروی ارتش آمریکا بتواند بی سر و صدا وارد و به اراده خود خارج شود.
درخواست از شاه برای انجام اینگونه انعطاف برای آنها به این معنا بود که نیکسون و کیسینجر میتوانستند قوانین داخلی آمریکا را دور زده، از تدقیق و دخالت رسانهها و کنگره فرار کرده و از پاسخگویی درباره اقدامات شان به ملت آمریکا خودداری کنند.
ضمناً منظور این بود که هر بار از شاه درخواست کمک شود آنها هم در عوض چیزی در جبران آن مدیون باشند. خطر کار این بود که چنانچه یکی از این عملیات فاش شود احتمالاً کنگره را وادار خواهد کرد که عمیقتر درباره روابط بین تهران و کاخ سفید ورود کند. کیسینجر به نیکسون و البته به شاه اطمینان داده بود که کانال پشت پرده آن به کاخ نیاوران کاملاً امن است. آیا راست میگفت؟
ادامه دارد...