وحید حاجیپور/ وزیر نفت میگوید همه چیز برایش عدد و رقم است؛ او روی پروژههای پارس جنوبی متمرکز شده است و با اعلام اعدادی درباره روند اجرای پروژههای گازی در پارس جنوبی به این نتیجه رسیده است که ایرانیها در کار خود ضعیف هستند و خارجیها بهترین انتخاب برای ادامه همکاری هستند.
بیژن نامدار زنگنه طی 4 سال گذشته یا با شدت به شرکتهای ایرانی انتقاد وارد و یا آنها را مدح کرده است که هر یک از این دو رویکرد٬ در شرایط خاص و موقعیت پیش آمده به ظهور رسیده است. مثلا وقتی پروژههای پارس جنوبی به افتتاح میرسند طوماری از تعریف و تمجید از شرکت های ایرانی به راه میافتد و زمانی که جذب سرمایه گذاری خارجی و امضای قراردادها اولویت نخست قرار میگیرد آمارهایی رو میشوند که میخواهد عقب ماندگی شرکتهای ایرانی را به رخ بکشاند.
وزیر نفت طی 4 سال اخیر در انعقاد قراردادهای ناموفق بود و بالاخره دو هفته پیش توانست از توتال «امضای» مهمی را دریافت کند تا نخستین قرارداد دولت یازدهم در بخش نفت به امضا برسد. ولی این امضا با یک فضا سازی رسانهای با بازیگردانی وزیر نفت صورت گرفت٬ جایی که وی با حمله به عملکرد شرکتهای ایرانی در پارس جنوبی٬ روی هزینه و اجرای پروژه تکیه کرد و عنوان کرد شرکتهای ایرانی دو برابر زمان و هزینه شرکتهای خارجی پروژه را به پایان برده و یا هنوز درگیر آن هستند.
وزیر نفت اما دوست ندارد به این مهم اشاره داشته باشد که اصلی ترین دلیل افزایش قیمت پروژه ها در زمان تحریمها و اواسط دهه 80 افزایش جهانی عوامل تاثیرگذار در پروژه مانند بهای اجاره دکل حفاری٬ فولاد٬ دستمزد٬ مهندسی و ... است و این افزایش قیمت تنها مختص به ایران نبود و در اکثر نقاط نفتی جهان تاثیرگذار بود. حتی شرکتهای خارجی صاحب قرارداد در ایران هم در همان ایام قیمتهای خود را دو برابر و بیشتر کردند چرا که قیمت جهانی بسیاری از پارامترهای موثر بر قیمت پروژه افزایش پیدا کرده بودند.
بزرگترین سیاسی کاری در چنین مقایسهای آنجا جالب میشود که جریان رسانهای وابسته به وزارت نفت که شبکههای مجازی بیگانه را هم پشتیبان خود میبیند٬ اجرای یک پروژه در شرایط «سفید» و نفت 20 دلاری را با اجرای یک پروژه در روزهای سخت تحریم و نفت 120 دلاری مقایسه میکنند اما به هر حال وقتی قرار است با هر ابزاری توان داخل برای هموار کردن راه برای شرکتهای خارجی ذبح شود٬ باید شاهد موارد بیشتری از این مقایسههای غلط بود.
اینگونه مقایسههای بخشی و «دکوری» نه تنها موجب یکدست کردن فضای کارشناسی برای حمایت از قرارداد توتال و سرمایه گذاری خارجی نمیشود بلکه در نهایت باعث میشود تا نگاه صفر و یکی نسبت به جذب سرمایه گذاری خارجی ایجاد شود و شرکتهای ایرانی از ترس قربانی شدن٬ فضا را مه آلود ترسیم کنند.
*اگر افتضاح است...
وزیرنفت هفته گذشته وقتی به مجلس رفت تا درباره قرارداد توتال با نمایندگان صحبت کند به عملکرد ایرانیها در پارس جنوبی پرداخت و با اعداد و ارقامی که بیان کرد نتیجه گرفت شرکتهای ایرانی ضعیف هستند و باید از ظرفیت شرکتهای خارجی استفاده کرد. او روی فاز 12 دست گذاشت و اعلام کرد که این پروژه 12 میلیارد دلار تمام شده و 4 سال تاخیر در بهره برداری داشته است.
فاز 12 توسط شرکت پتروپارس اجرا شده است که مدیرعاملش در بخشی از اجرای این پروژه غلامرضا منوچهری بوده است٬ مجری آن در این شرکت حمید اکبری و سرپرست این پروژه در شرکت کارفرما رسول فلاح نژاد بوده است. این فاز یکی از پرحاشیهترین پروژههای تاریخ نفت کشور است که از قضا منوچهری با ترفیع جایگاه٬ تمامی امور توسعه و قراردادی شرکت ملی نفت را با نظر وزیر نفت بر عهده گرفته است. همچنین اکبری مجری پروژه فاز 12 هم ارتقا یافت و به مدیرعاملی شرکت پتروپارس منصوب شد و فلاح نژاد هم بسرعت به مقامهای بالاتر رسید و همزمان مسئولیت فاز 11 پارس جنوبی نیز به آن واگذار شد.
این بدان معناست تمام افرادی که باید در باره افزایش دو برابری زمان و هزینه فاز 12 پارس جنوبی پاسخگو باشند با نگاه ویژه وزیر نفت نه تنها بازخواست نشدند بلکه ارتقا نیز یافتند تا مشخص نشود وزیر نفت اگر به اتفاقات فاز12 انتقاد دارد چرا چهرههای اصلی و مقصر در این پروژه را به سمتهای بزرگتر و حساس تر ارتقا داده است؟ شاید اینجا یکی از همان نقاطی است که میشود به دوگانگی رفتاری در برخورد با مسائل پی برد.
البته در تشریح عملکرد شرکتهای ایرانی میگویند هنوز فاز 13 و 14 به پایان نرسیده است و همین را چوبی کرده است بر سر شرکتهای ایرانی در حالی که این دو فاز با دستور وزیر نفت طی 4 سال گذشته از توسعه کنار گذاشته شدند و در برنامه اولویت بندی پروژههیی که توسط وزیر نفت اتخاذ شد٬ به حال خود رها شدند. قطعا یکی از عوامل به درازا کشیدن توسعه این فازها دستور خود وزیر نفت برای توقف کار یا تزریق منابع مالی قطره چکانی به این پروژهها بود و اگر قرار است کم کاریها را اندازه گیری کرد٬ اندازه 4 سال گذشته را نباید مخفی کرد.
قرارداد فاز 11 امضا شده است و تقریبا کمتر کارشناسی در این باره به مخالفت پرداخته است اما آیا جفا در حق شرکتهای ایرانی نیست که با مقایسه مع الفارق و از پایه اشتباه، این شرکتها را تحقیر کرد تا مقام شرکتهای خارجی را شامختر کرد؟ قطعا استانداردهای شرکتهای خارجی مثل توتال از شرکتهای ایرانی بالاتر است ولی فراموش نکنیم در روزهایی که همه شرکتهای ایرانی، کشور را ترک کردند چارهای جز اعتماد به شرکتهای ایرانی نبود. شرکتهایی که تجربه اجرای مگا پروژه را نداشتند ولی با هر کیفیت و سختی که میشد این پروژهها را به پیش بردند.
شنبه ۲۴ تير ۱۳۹۶ ساعت ۰۱:۲۷
با حضور آقای مهندس فلاح در فاز 12 استارت واقعی پروژه خورده شد وظرف 4 سال پروژه به بهره برداری رسید. تاخیرات و هزینه های اضافی این پروژه مربوط به قبل از حضور ایشان در فاز12 بود. فاز 12 نقطه قوت ایشان هست و لطفا این مطلب را جهت شفاف سازی پخش بفرمایید تشکر