نگاهي دقيق به صنعت پالايش كشور و مجموع ۹ پالايشگاه به خوبي نشان ميدهد اين صنعت به دليل بهره نبردن از الگوهاي بهروز پالايشي و قديمي بودن پالايشگاهها، با استانداردهاي جهاني فاصله فراواني دارد.
به گزارش «
ميزنفت»، بيش از يك قرن از صنعت پالايش در ايران ميگذرد و انگليسيها با راهاندازي پالايشگاه آبادان نخستين پالايشگاه خاورميانه را در ايران احداث كردند. راهاندازي اين پالايشگاه به دليل تأمين سوخت كشتيهاي انگليسي و متحدان آن در جنگجهاني بود لذا طراحي اين پالايشگاه بر پايه توليد حداكثري نفت كوره انجام شد.
در آن روزها، سوخت كشتيها از زغال سنگ به نفت كوره تغيير پيدا كرد و قدرتهاي نظامي جهان براي پيشرو بودن از سيستم سوخت جديد علاوه بر دستاندازي به ذخاير نفتي در اقصي نقاط جهان، با راهاندازي پالايشگاه به منظور تأمين نيازهاي نظامي و اقتصادي خود سعي در ايجاد فاصله با رقباي خود داشتند.
در چنين شرايطي پالايشگاه آبادان راهاندازي شد و ساير پالايشگاهها نيز به همين ترتيب به مدار پالايش نفت راه يافتند. بيش از ۱۰۰ سال از آغاز به كار پالايشگاه آبادان ميگذرد كه روزگاري بزرگترين پالايشگاه نفت جهان محسوب ميشد اما با پيشرفت تكنولوژي و ورود بنزين و گازوئيل به چرخه مصرف سوخت، بنزيني كه تا پيش از ساخت خودروهاي بنزينسوز به عنوان فرآورده اضافهاي محسوب ميشد و به درياچه ريخته ميشد به عنوان اصليترين و مهمترين فرآورده نفتي شناخته شد.
در ميان ۹ پالايشگاه كشور، پالايشگاه آبادان در سال ۱۲۹۱، پالايشگاه كرمانشاه در سال ۱۳۰۱، پالايشگاه تهران در سال ۱۳۴۷، پالايشگاه شيراز در سال ۱۳۵۲، پالايشگاه لاوان در سال ۱۳۵۴، پالايشگاه تبريز در سال ۱۳۵۷ و پالايشگاه اصفهان در سال ۱۳۵۸ به بهرهبرداري رسيدند. پالايشگاه بندر عباس هم در سال ۱۳۷۱ و پالايشگاه شازند اراك نيز در سال ۱۳۷۳ به بهرهبرداري رسيدند.
اين در شرايطي است كه عمر مفيد پالايشگاهها در جهان بين ۲۵ تا ۳۰ سال است، با اين استاندارد تنها دو پالايشگاه كشور در زمره پالايشگاههاي استاندارد به لحاظ «عمر» قرار ميگيرند و ساير پالايشگاهها غيراستاندارد به شمار ميروند. متوسط سن صنعت پالايش كشور حدود ۵۰ سال است كه همين موضوع باعث كيفيت پايين فرآوردههاي نفتي ايران شده است و نوسازي و بهينهسازي شركتهاي پالايشي به طوري كه پيشبيني ميشد نتوانسته است منجر به افزايش كيفي فرآوردههاي نفتي شود.
الگوي پالايشي اين پالايشگاهها قديمي بوده و ميزان توليد فرآوردههاي سبك آنها مانند سوخت جت و بنزين نسبت به فرآوردههاي سنگين و بيارزشتر مانند نفت كوره و مازوت كمتر است كه نشاندهنده قديمي بودن الگوهاي پالايشي است. اما اين فقط يكي از دلايل استاندارد نبودن صنعت پالايش در ايران است و دليل مهمتر اين مشكل، نحوه بهكارگيري پالايشگاههاست به طوري كه ظرفيت عملياتي اين واحدها نسبت به ظرفيت اسميشان بالاتر است؛ به بيان سادهتر، اگر پالايشگاهي با ظرفيت اسمي ۳۰۰ هزار بشكه در روز راهاندازي شود برنامه عملياتي به گونهاي تنظيم ميشود كه اين پالايشگاه روزانه ۳۲۰ هزار بشكه نفت پالايش كند كه قطعاً باعث افت كيفي فرآوردههاي نفتي ميشود.
بر اساس گزارش ترازنامه انرژي كشور در سال ۹۰، پالايشگاههاي ايران فراتر از ظرفيت اسمي خود كار ميكنند به طوري كه بيشترين افزايش مربوط به پالايشگاه آبادان با ۶/۲۲ درصد بوده است و كمترين آن مربوط به پالايشگاه شيراز با ۲/۱ درصد بوده است. اين در حالي است كه در سال ۹۰، رقم ميزان افزايش ظرفيت عملياتي نسبت به ظرفيت اسمي حدود ۱۳۰ درصد بوده است.
بر اساس پژوهشهاي صورت گرفته ميزان ارزش افزوده فرآوردههاي نفتي در سال ۹۰ رقم ۲ ميليارد و ۵۰۰ ميليون دلار را نشان ميدهد كه با افزايش كارايي و بهرهوري ميتوان به راحتي آن را دو برابر كرد. در واقع با صرف چند صد ميليون دلار طي يك سال، ميتوان ۵/۲ ميليارد دلار به ارزش افزوده فرآوردههاي نفتي افزود اما متأسفانه اين مهم به سالهاي بعد موكول ميشود.
مجموع توليدات پالايشگاههاي ايران در سال ۹۰ شامل ۳۵ درصد گازوئيل، ۲۸ درصد نفت كوره، ۱۷ درصد بنزين، ۶ درصد نفت سفيد و ۱۴/۵ درصد ساير فرآوردههاي نفتي است كه نگاهي به جدول زير به خوبي فاصله ايران را با استاندارد جهاني نشان ميدهد.
سالهاست كه بنزين با اكتان ۱۰۰ به بالا وارد كشور ميشود كه مهمترين علت آن، عدم توانايي پالايشگاههاي كشور در توليد بنزين استاندارد و با كيفيت است؛ سالانه ميلياردها دلار از منابع كشور صرف واردات بنزين شده و ميشود در حالي كه اگر بخشي از اين منابع صرف ساخت و توسعه پالايشگاهها ميشد نه امروز مسئولان سابق و فعلي عليه هم وارد گود ميشدند و نه آلودگي هوا موجب بروز مشكلات تنفسي براي مردم ميشد.