۰
کنکاشی بر چالش‌های دولت چهاردهم:

یادگاری سیاهی به نام ناترازی گاز

میز نفت - پیش‌بینی می‌شود اگر روند فعلی عرضه و تقاضای گاز طبیعی ادامه پیدا کند در سال ۱۴۲۰، افت فشار مخازن پارس جنوبی در کنار افزایش بی‌رویه مصرف باعث ناترازی حدود ۱۰۰۰ میلیون مترمکعب در روز خواهد شد.
ناترازی گاز | میز نفت
ناترازی گاز | میز نفت
به گزارش میز نفت ، ایران بعد از روسیه با داشتن ۲۱% از ذخایر، دومین دارنده‌ی ذخایر گاز طبیعی در جهان است و بزرگترین میدان گازی دنیا (میدان پارس جنوبی مشترک با قطر) را دارا است. ایران سومین تولیدکننده و چهارمین مصرف‌کننده‌ی گاز طبیعی در دنیا است.

با توجه به اینکه ایران حدود یک درصد از جمعیت جهان را تشکیل داده اما حدود ۶% گاز طبیعی دنیا را مصرف می‌کند. هم‌اکنون تقریبا ۷۲% از انرژی ایران از گاز طبیعی تامین می‌شود که بخش عمده‌ای از این گاز نیز از یک میدان (پارس جنوبی) بدست می‌آید. این آمارها بیانگر وابستگی شدید ایران به گاز طبیعی است. اما همانطور که این منبع خدادادی می‌تواند موجب توسعه و پیشرفت شود خطر وابستگی زیاد به گاز طبیعی، کاهش امنیت انرژی، توسعه‌ی صنایع‌ انرژی‌بر با بازدهی پایین و نهایتا ناترازی انرژی نیز کشور را تهدید می‌کند.



اصولا موضوع انرژی در خاورمیانه همواره به عنوان یکی از ابزارهای ایجاد توازن قوا و محرک رشد و پیشرفت کشورها بوده است و همین امر باعث شده که توسعه صنایع تکمیلی و افزایش بهره‌وری برای این کشورها اهمیت چندانی نداشته باشد.

شاهد این ادعا را نیز در کشورهای حاشیه خلیج فارس می‌توان پیدا کرد که اغلب واردکننده‌ی کالاهای واسطه‌ای و سرمایه‌ای هستند و عمده‌ی درآمد خود را از تجارت کالا و فروش نفت و گاز کسب می‌کنند. البته لازم به ذکر است این موضوع برای این کشورها به مشکل تبدیل نشده بلکه با استفاده از اهرم انرژی و جمعیت پایین توانسته اند رفاه خوبی برای مردم خود به ارمغان بیاورند.موضوعی که در ایران هنوز جای فکر دارد.

جایگاه و کارکرد انرژی به خوبی روشن نشده و منابع طبیعی فراوان در کشور به رفاه پایدار برای جامعه تبدیل نشده اند و دولت‌ها با اعطای انرژی ارزان سعی در سرپوش گذاشتن روی ناکارآمدی‌های خود داشته اند. در ادامه بیشتر راجع به این موضوع صحبت خواهد شد.
 

مصرف گاز طبیعی در بخش‌های مختلف اقتصاد ایران


آمار سهم مصرف گاز طبیعی در بخش‌های مختلف اقتصادی از سال ۱۳۹۰ نشان می‌دهد که بخش خانگی، تجاری، نیروگاه‌ها بیشترین سهم در سبد و رشد مصرف گاز طبیعی در ایران را داشته اند. هرچند یکی از ایرادات مهمی که در جمع‌آوری داده‌ی مصرف گاز کشور وجود دارد این است که آمار مصرف گاز طبیعی بخش خانگی، تجاری و صنایع غیرعمده به صورت تفکیک شده بیان نمی‌شود و در ترازنامه‌ی هیدروکربوری به عنوان مرجع تراز انرژی کشور و همچنین گزارش عملکرد شرکت ملی گاز ایران، آمار مصرف به صورت تجمیعی بیان می‌گردد. این معضل سبب شده که کار سیاست‌گذار برای برنامه‌ریزی و تعیین راهکار نیز سخت شود.

بعد از بخش خانگی و تجاری، نیروگاه‌ها بزرگترین مصرف‌کنندگان گاز طبیعی هستند. میانگین راندمان نیروگاه‌های کشور حدود ۳۲% است و بخش زیادی از گاز در این بخش اتلاف می‌شود. این در حالی است که در سال گذشته به دلیل ناترازی گاز طبیعی حدود ۱۸ میلیارد لیتر معادل ۹ میلیارد دلار سوخت مایع (نفت‌گاز و مازوت) در نیروگاه‌ها استفاده شده است.

قیمت پایین گاز سوخت و عدم وجود تکنولوژی مناسب موجب از دست رفتن قدرت رقابت نیروگاه‌های تجدیدپذیر در برابر نیروگاه‌های حرارتی شده است. به طوری که با وجود پتانسیل‌های بسیار خوبی که در ایران وجود دارد تنها حدود ۱% از انرژی کشور توسط منابع تجدیدپذیر تامین می‌گردد و سرمایه‌گذاری در این بخش از صرفه‌ی اقتصادی مناسب برخوردار نیست. ناگفته نماند در مدت اخیر برنامه‌هایی برای گسترش ظرفیت تجدیدپذیر پیاده‌سازی شده که کافی نبوده اند.
 

زنجیره تولید تا مصرف گاز طبیعی ایران در سال ۱۴۰۲


در سال ۱۴۰۲ حدود ۷۵۹ میلیون مترمکعب در روز گاز طبیعی تولید شده که پس از کسر فلر و سوخت پالایشگاه‌ها نهایتا ۷۳۰ میلیون مترمکعب گاز قابل مصرف باقی می‌ماند. از این میزان نیز بخشی برای مصرف مجدد و در ماه‌های گرم سال ذخیره‌سازی شده (۹ میلیون مترمکعب در روز) و بخشی نیز صرف تزریق شده یا سایر مصارف عملیاتی (۳۶ میلیون مترمکعب در روز) گشته است. نهایتا ۶۸۵ میلیون مترمکعب در روز صرف امور گازرسانی شده که از این مقدار نیز ۴۷% سهم بخش خانگی، تجاری و صنایع غیرعمده بوده است.

سهم صنعت پتروشیمی در سال ۱۴۰۲ از مصرف گاز طبیعی حدود ۷۲ میلیون مترمکعب در روز بوده است. لازم به ذکر است مقداری واردات از طریق سوآپ با ترکمنستان و مقداری تعهد صادراتی به ترکیه و عراق نیز وجود دارد که آمار دقیق آنان اعلام نشده است.
 

وضعیت ناترازی گاز طبیعی


انرژی در تمام کشورها یک کالای استراتژیک محسوب می‌شود یعنی نیاز ضروری و حیاتی کشور است و برای تأمین آن‌ باید یک برنامه‌ریزی مناسب، دقیق و بلندمدت انجام شود تا خللی در روند عرضه به موقع آن‌ ایجاد نگردد. باتوجه به اینکه حدود ۷۲% انرژی کشور توسط گاز طبیعی تأمین می‌شود اما «وابستگی شدید به عدم وجود جایگزین مناسب»، «افزایش مصرف غیربهینه»، «عدم افزایش ظرفیت تولید» و «نداشتن نگاه استراتژیک و توهم نامتناهی‌بودن این منابع» منجر به وقوع ناترازی در کشور شده است.

پیش‌بینی می‌شود اگر روند فعلی عرضه و تقاضای گاز طبیعی ادامه پیدا کند در سال ۱۴۲۰، افت فشار مخازن پارس جنوبی در کنار افزایش بی‌رویه مصرف باعث ناترازی حدود ۱۰۰۰ میلیون مترمکعب در روز خواهد شد. برای فهم بهتر این عدد باید یادآوری کنیم مصارف گازرسانی کشور در سال ۱۴۰۲ حدود ۶۸۵ میلیون مترمکعب در روز بوده است!
 

علاوه بر این موارد مصرف بخش خانگی و تجاری در فصول مختلف سال نیز نوسانات زیادی دارد و در فصل سرد الگوی مصرف حامل‌های انرژی به‌ویژه در بخش خانگی بالا می‌رود که موجب قطع گاز صنایع و تحمیل عدم‌النفع به کشور می‌شود. بنابراین باتوجه به تفاوت مصرف گاز طبیعی در فصول مختلف ناترازی گاز طبیعی، به ۲ دسته ناترازی فصلی و ناترازی سالیانه تقسیم می‌شوند.

منظور از ناترازی فصلی، ناترازی‌ است که در فصول مختلف ایجاد شده و اثرات کوتاه‌مدتی دارد به طور مثال در فصل سرما به تقاضای گاز طبیعی در بخش خانگی افزایش می‌یابد و به دلیل ترجیح خانه بر کارخانه، باعث قطعی موقت گاز برخی صنایع مثل فولاد و پتروشیمی می‌شود. ناترازی سالیانه، ناترازی است که تمامی بخش‌های اقتصادی را تحت‌تأثیر قرار داده و آثار زیان‌باری بر تولید و تجارت بین‌المللی کشور دارد و اثرات بلندمدتی بر جامعه می‌گذارد. به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس ناترازی سالانه در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۲۳ میلیون مترمکعب در روز بوده است.
 

جمع‌بندی


تا اینجا تمام مباحث بیان شد تا تصویری از عمق و اهمیت موضوع شکل بگیرد زیرا بخشی از مشکل انرژی در کشور ناشی از عدم فهم درست اعداد و مکانیزم‌های شکل‌دهنده‌‌ی آن است. حال چه باید کرد؟ اول از همه باید در ذهن داشته باشیم که مشکلات پیچیده راه‌حل‌های پیچیده دارند و نمی‌توان برای مشکلی که از انباشت چند دهه غفلت ایجاد شده است؛ راه‌حل سریع و ساده تجویز کرد به همین علت مرکز مطالعات زنجیره ارزش معتقد است که دوگانه‌ی راهکار قیمتی و غیرقیمتی دوگانه‌ی اشتباهی است.

راهکارهای حل این مشکل باید دربرگیرنده‌ی هر دو طیف باشند اما توجه به اولویت‌ها و شرایط امروز کشور امر مهم و ضروری است. همانطور که گفته شد ایران سومین تولیدکننده‌ی گاز طبیعی دنیا است و بنظر نمی‌رسد در زمینه‌ی تولید گاز طبیعی عقب‌ماندگی شدیدی داشته باشد اما از آن سمت چهارمین مصرف‌کننده‌ی گاز طبیعی است و علی‌رغم داشتن تنها یک درصد از جمعیت جهان، حدود ۶% از گاز طبیعی دنیا را مصرف می‌کند.

در حالی که صنعت و تولید ناخالص داخلی آن در زمره‌ی کشورهای متوسط و درحال توسعه است. این گزاره‌ها نشان می‌دهد که ایران هنوز درباره‌ی مصرف گاز طبیعی به حد بهینه نرسیده است و درواقع انرژی ارزان سرپوشی بر ناکارآمدی‌های موجود برای راضی نگهداشتن مردم بوده است.

از سمت دیگر مسئله‌ی ناترازی گاز طبیعی (بجای گاز طبیعی حامل‌های دیگر انرژی مثل بنزین، گازوئیل، برق و… را هم می‌توانید استفاده کنید!) مسئله‌ی امروز و الان کشور است به گونه‌ای که عدم‌النفع ناشی از قطع گاز پتروشیمی‌ها در سال گذشته حدود ۷۰۰ میلیون دلار برآورد شده است لذا راهکارهای پیشنهادی باید توانایی بهترکردن مشکل در کوتاه‌مدت را نیز داشته باشند.

راهکارهای غیرقیمتی از این حیث ضعف دارند یعنی معمولا متکی به تامین مالی و صرف زمان طولانی هستند. نکته‌ی پایانی این بخش این است که هنگامی راهکارهای غیرقیمتی پاسخ مطلوب و موردانتظار می‌دهند که سمت تقاضا به ثبات و بهینگی نزدیک شده باشد در غیراینصورت کشور و سیاستگذار وارد یک چرخه‌ی بدون انتها از ناترازی‌های مختلف خواهد شد (بحث ناترازی‌های ارزی و بودجه‌ای در این محل مطرح است که در این مقال نمی‌گنجند) و عرضه باید همواره به دنبال تقاضا حرکت کند. بنابراین راهکارهای قیمتی از اولویت بالاتری برخوردار هستند و مدیریت تقاضا اصلی‌ترین راه‌حل مدیریت بحران انرژی خواهد بود.

چیزی که واضح است این است که تعرفه‌های گاز طبیعی باید اصلاح گردد. اما این اصلاحات باید «تدریجی» و «منطقی» باشند و عواید حاصل مجدد به مردم بازگردانده شود. پلکانی‌کردن تعرفه‌ی گاز خانگی به صورتی که شیب افزایش قیمت از ابتدا محسوس باشد. در صنایع نیز تعیین نرخ گاز باید به صورت «شفاف» بیان گردد.

هم‌اکنون تعرفه‌ی صنایع بزرگ (پالایشگاه، فولاد، سیمان و…) براساس درصدی از نرخ خوراک پتروشیمی‌ها بیان می‌شود اما مبنای این درصد مشخص نیست. پیشنهاد می‌شود نرخ گاز طبیعی صنایع بر مبنای «قیمت جهانی محصولات»، «میزان صادرات در سبد تولیدات»، «سهم انرژی در بهای تمام‌شده» و «حجم انرژی استفاده شده» تعیین گردد. شایان ذکر است تغییر قیمت بدون مهیاکردن تجهیزات و شرایط بهینه‌سازی مصرف جز فشار بیشتر بر مردم و صنایع اثر دیگری نخواهد داشت.

جهت بهینه‌سازی مصرف انرژی تاکنون طرح‌ها و قوانین زیادی اجرا شده اند به عنوان مثال در سال گذشته طرح جایگزینی یک میلیون بخاری پرمصرف با بخاری‌های با راندمان بالا (هرمتیک هوشمند) اجرا شد اما در نهایت فقط عملکرد ۱.۵ درصدی داشت.

این طرح در حالی اجرا شد که عمده‌ بخاری‌های کشور گرید F و G هستند و حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ مترمکعب بیشتر نسبت به بخاری‌های گرید A مصرف می‌کنند. درصورت تعویض این بخاری‌ها می‌توان ۱۰ میلیارد مترمکعب در سال معادل توسعه یک فاز پارس جنوبی صرفه‌جویی کرد. نبود انگیزه و کم‌بودن هزینه‌ی دور زدن قوانین از مهم‌ترین علل شکست این طرح‌ها و عدم حصول سیاست‌گذار به نتیجه‌ی مدنظر هستند.

مرکز مطالعات زنجیره ارزش معتقد است که پس از بهره‌برداری از میدان پارس جنوبی به دلیل دوره بازگشت سرمایه بسیار کوتاه (بازگشت سرمایه فازهای میدان پارس جنوبی به دلیل نسبت CGR بالا، نسبت به سایر میادین بسیار کم است) و عدم امکان صادرات و اجرای طرح LNG سیاست‌گذار به سمت توسعه‌ی شبکه گازرسانی و گسترش صنایع وابسته به گاز طبیعی نظیر فولاد، اوره، متانول و… حرکت کرد. گسترش این صنایع اگرچه در بازه‌ای سود خوبی به همراه داشته است اما کشور را وارد مسیر اشتباهی کرد.

مسیر گسترش صنایع برپایه‌ی منابع موجود بدون داشتن یک سیاست صنعتی مشخص باعث شد که هیچ‌یک از صنایع به عنوان هدف انتخاب نشوند و منابع کشور به صورت افقی و غیرهدفمند در جهت حمایت از اکثر صنایع به کار گرفته شوند. نتیجه‌ی این مسیر اشتباه امروز آشکار شده است؛ صنایع با حجم بزرگ اما بازده کم که برای مردم جامعه رفاه ایجاد نمی‌کنند.

بحران انرژی قطعا یکی از مهم‌ترین چالش‌های دولت چهاردهم است و نامزدهای ریاست جمهوری باید از همین ابتدا نگرش و رویکرد خود درباره‌ی چگونگی حل این مشکل و جایگاه انرژی در کشور به صورت «شفاف» و «دقیق» اعلام کنند. پس از جنگ روسیه – اوکراین و افزایش آثار مخرب تغییرات اقلیمی قدرت انرژی‌های فسیلی در جهان رو به افول است و اگر ایران نتواند جایگاه انرژی خود را در دنیای جدید پیدا کند، یکی از مزیت‌های اصلی خود را از دست خواهد داد.

به صورت کلی چهار وظیفه برای گاز طبیعی (انرژی) در ایران می‌توان متصور شد:

ابزار رفاهی: کالایی عمومی که باید با قیمت اندک برای افزایش رفاه در خدمت مردم قرار گیرد.

ابزار بودجه‌ای: انرژی یکی از منابع سرمایه‌ای دولت است که برای تامین بودجه می‌تواند آن را بفروشد.

ابزار توسعه‌ای: انرژی باید به عنوان یک ابزار در جهت شکل‌گیری صنایع و توسعه کشور مورد استفاده قرار بگیرد.

ابزار دیپلماسی (قدرت خارجه): در جهانی که تمام کشورها به دنبال تامین پایدار انرژی هستند؛ این کالا می‌تواند در جهت تقویت مناسبات خارجی و جایگاه بین‌المللی استفاده شود.

تاکنون در ایران کارکرد اول (ابزار رفاهی) غالب بوده است و به دلیل دسترسی به منابع فراوان، دولت‌ها برای افزایش محبوبیت خود با انرژی به مثابه‌ی یک کالای عمومی رفتار کرده و آن را از وظیفه‌ی اصلی خود یعنی قوه‌ی توسعه و پیشرفت کشور خارج کرده است. تغییر این رویکرد بسیار دشوار است اما کشور در مرحله‌ای قرار دارد که نیازمند اتخاذ تصمیمات سخت است.
يکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۱:۴۱
کد مطلب: 39521
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *