وحید حاجی پور| با گذشت با گذشت ۲۶ سال از روز ملی شدن صنعت نفت، دکتر محمد علی مصدق همچنان یک قهرمان ملی نام گرفته بود و شاه به دلیل سرنگون کردن یک حرکت ملی، برچسبی به جز «خائن» در اذهان برای خود باقی نگذاشته بود و برای زدودن این فاجعه، قراردادی را در ۹ مرداد ۱۳۵۲ روی میز امضا برد تا به خیال خویش، خود را یگانه منجی نفت ایران بنامد.
پس از کودتای انگلیسی – آمریکایی علیه دولت مصدق که با چراغ سبز شاه در رم همراه بود، شاه ایران همواره به عنوان یک خیانتکار به منافع کشور معرفی میشد؛ فردی که صنعت نفت ایران را به شکلی دیگر و طی قرار داد سال ۱۹۵۴ به امریکاییها واگذار کرده بود و تمامی مصائبی که برای ملی کردن صنعت نفت سپری شده بود را برای تداوم سلطنت خود به باد فنا داد.
کابوس همیشگی شاه و تلاشهای وی برای احقاق حقوق ملت ایران مورد اقبال مردم واقع نشد و «نمایش»های مقطعی محمدرضا پهلوی برای نشان دادن علاقه وی به منافع ایران به ثمر نمینشست. کسی نمیتوانست باور کند که رودر روییهای شاه با امریکا و کشورهای غربی برای افزایش سهم ایران از درآمدهای فروش نفت و برقرار کردن مکانیزمی مشخص برای افزایش درآمدهای کشور واقعی باشد و بیشتر آن را «شویی» اطلاق میکردند که پهلوی قصد دارد با اکران آن، «سفید خوانی» خود را در بطن جامعه نهادینه کند.
اوج این نمایش مربوط به زمانی میشود که وی با «ژست» ملیگرایی به جنگ با شرکتهای امریکایی و انگلیسی در صنعت نفت ایران میرود و زیر میز کنسرسیوم میزند و خواستار برچیده شدن نظام نفتی آن روزها میشود؛ شاه ایران سردمدار افزایش قیمت نفت شد و به صراحت به امریکا گفت: شما ۵۰ سال نفت ایران را غارت کردید و دیگر بس است؛ حالا نوبت ماست.»
گرچه این رویارویی شاه با امریکا به مذاق خیلیها خوش آمد اما این جبههگیری شاه فقط و فقط برای کسب مشروعیت برای خود بود زیرا وی همان ایام قراردادهای بزرگی را برای واردات کالاهای لوکس، ادوات نظامی، ساخت نیروگاه اتمی و ... با آمریکا امضا کرد که نشان داد با افزایش قیمت نفت و تجدید نظر در فرمول سهم ایران از درآمدهای نفتی، به همان میزان افزایش، کالاهای امریکایی با قیمتی چند برابر در قالب قراردادهایی مانند کاموفلاژ به ایران تحمیل شد.
از سوی دیگر شاه به دلیل مبارزه حیثیتی خود با زکی یمانی وزیر نفت عربستان که سهم عربستان از درآمدهای نفتی این کشور را از ۲۵ درصد به ۵۰ درصد افزایش داده بود، بشدت نگران بود و در این جبهه نیز دوست نداشت شکستی دیگر را تجربه کند و علاوه بر مردمان ایران، نگاههای طعنه آمیز جهان را نیز تحمل کند.
شاه به بهانه شانه خالی کردن شرکتهای نفتی از تزریق گاز به مخازن نفتی ایران، در سال ۱۹۷۳ فشارهای خود را به کنسرسیوم بیشتر کرد در حالی که فقط ۵ سال به پایان قرارداد کنسرسیوم با ایران باقی مانده بود اما شاه به هیچ عنوان قصد نداشت از موضع خود کوتاه بیاید؛ همین پافشاری باعث شد تا اعضای کنسرسیوم یا همان هفت خواهران با رویگردی سیاسی به ملاقات شاه بروند و کلاهی بزرگ بر سر ایران بگذارند تا پس از امضای قرارداد، شاه به اشتباه خود پی ببرد و از شرکتهای نفتی بخواهد قرارداد امضا شده را اصلاح کند اما دیگر کار از کاز گذشته بود.
علم در خاطرات خود مینویسد:
در همان روزها، شاه تلگرافی دریافت کرد که اعلام میکرد قرارداد جدید نفت بهطور غیررسمی امضا شده است و ایشان تلگراف را به دکتراقبال رئیس هیات مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت که برای اولین بار با موضوع تحولات قرارداد نفت مواجه میشد. شاه تذکر داد که قرارداد ما همه کشورهای دیگر را مجبور میکند که به همین راه بروند و اظهار تاسف کرد که قرارداد جدید تاکنون هیجانی در مردم به وجود نیاورده است و اضافه نمود شاید غیرمنتظره نباشد، ما کوششی نکردیم که مردم مطلع شوند یا به آنها فرصتی بدهیم که احساس کنند، در مبارزه با شرکتها شریکند.»
در ۹ مرداد ۱۳۵۲ متن نهایی قرارداد جدید نفت با کنسرسیوم به نام قرارداد فروش و خرید نفت که از طرف شاه قرارداد حاکمیت ملی نامگذاری شد به تصویب مجلس رسید و روز ۹ مرداد به نام روز نفت اعلام و جانشین ۲۹ اسفند روز ملی شدن نفت شد.
شاه به خیال خود موفقیتی بزرگ به دست آورد اما چند هفته بعد با منتشر شدن مفاد قرارداد در رسانههای غربی، تحلیلگران به اتفاق گفتند:« این بزرگترین گلاهی است که شاه ایران بر سر خود گذاشته است.»
بله؛ شاه با دستپاچگی هر چه تمام، در معاملهای به ظاهر «ملی»، منافع ایران به باد داد و دیگر نتوانست آن را جبران کند؛ شرکتهای نفتی شاه را فریب دادند و کشورهای آنان به ویژه امریکا، به شاه «چشمک موفقیت» زدند و محمد رضا پهلوی سرخوش از پیروزی بزرگ خود قرارداید را امضا کرد که بیشتر به ضرر ایران بود تا به ضرر کشورهای غربی.
روز ۹ مرداد تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران روز نفت شناخته می شد که پس از سقوط رژیم پهلوی، دوباره ۲۹ اسفند روز ملی شدن صنعت نفت نام گرفت.
جمعه ۱۰ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۴۵
حیف ... فقط حیف که بعضی چیزا رو تو بعضی مواقع بقول صادق هدایت نه می توان گفت و یا می توان نوشت ... چرا که عموما عادت دارند بر سبیل عقاید جاری .....
حاجی پور دوست داشتم ولی حیف که با این نوشته ی یک جانبه ات از مسیر انصاف خارج شدی ....