۰
مدیران جنوب / 7

ساختار مناطق در استات اويل

کره اي ها به لحاظ تخصص و دانش فني مهندسان مناطق نفتخيز شگفت زده شدند/ عملکرد استات اویل در اهواز خوب بود/ مرا به بازرسی بردند که چرا به خارجی ها اطلاعات مخازن را می دهی/ بیش از قراردادشان هزینه کردند/ تمامی اطلاعات مخازن ما در جهان وجود دارد/ماجرای سفر به ونزوئلا با آقازاده/ به شهید تندگویان گفتیم به آبادان نرود/ هنرستان های فنی باید احیا شوند...
ساختار مناطق در استات اويل
مرحوم نصرت الله اسپیاری را جنوبی ها به خوبی در یاد دارند؛مدیری که در همایش هایی که حضور پیدا می کرد به خوزستانی بودن خود می بالید و با وجود اینکه چندین سال بود در تهران به کار مشغول بود اما پیش شماره تلفن همراهش همان 0916 خوزستانی ها بود. شرکت گلوبال پتروتک کیش جایی است که می توان وی را یافت و با وی به گفت و گو نشست. وی یکی دیگر از مدیران مسجد سلیمانی مناطق نفتخیز بود که فعالیت خود را در نفت از سال 51 آغاز کرد و در سال 86 باز نشسته شد. وی در این گفت و گو با اشاره به گذشته مناطق نفتخیز جنوب و ساختار آن،نقش دانش فنی و تخصصی مناطق نفتخیز را در پیشبرد اهداف اقتصادی نظام جمهوری اسلامی ایران بی مانند عنوان می کند و براین باور است که ساختار مناطق برای افزایش کارایی باید تغییر کند. وی 4 سال مدیریت مناطق نفت خیز را بر عهده داشت و به عنوان یکی از فنی ترین مدیران مناطق نفتخیز را داراست. گفت و گو با مهندس اسپیاری از نحوه ورودش به مناطق آغاز می شود و پس از بررسی چند ده سال از عمر این شرکت، به جایگاه بخش فنی مناطق در نظارت بر پروژه های نفتی ختم می شود.
این گفت و گو در سال 91 انجام شده است.
 
 
 *از روزي شروع كنيم كه در مناطق نفتخيز جنوب استخدام شديد.

اوايل سال 1351 پس از فارغ التحصيل شدن از دانشگاه و سپري کردن 2 سال خدمت نظام وظيفه جذب مناطق نفتخيز جنوب شدم . در آن زمان شركت اسكـو (OSCO = Oil Service Co.) كه يك شركت پيمانكار خارجي بود عهده دار عمليات توليد صادرات و فروش نفت حوزه قرارداد را بود مشغول به كار شدم . در واقع ما كاركنان شركت ملي نفت ايران بوديم كه به صورت مامور در شركت اسكو شاغل شده بوديم. كاركنان رسمي شاغل در اين شركت به سه گروه بزرگ : كارگران، كارمندان و كارمندان ارشد (مديران) تقسيم مي شدند.

كارمندان عادي (Junior) از رتبه 1 تا 7 و كارمندان ارشد و مديران مياني سينيور(Senior)  از رتبه 8 الي 13 و مديران ارشد از رتبه 13 تا رتبه هاي غيرطبقه بندي(A , B , C, D)  وفوق D  را شامل مي شدند.

اين كاركنان دامنه فعاليت هايشان در شهرهاي هفتگل ، نفت سفيد ، مسجد سليمان ، آغاجاري ، گچساران ، خارك و اهواز بود. هر طبقه از امكانات رفاهي فرهنگي مربوط به خود ( مانند منازل سازماني ، باشگاه ها ، سينماها، استخرها، درمانگاه ها و  . . . ) كه براي هر گروه سازماني مهيا شده بود استفاده مي کردند.

هر فرد پس از استخدام بر حسب نوع كار خود مي بايد دوره هاي آموزشي مربوطه را مي گذراند و چنانچه توانائي انجام كار را كسب مي كرد بر روي سمت سازماني مورد نظر منصوب می شد.
براي فارغ التحصيلان دانشگاهي كه معمولاً با رتبه 8 (Senior) استخدام مي شدند، 2 سال دوره آموزشي حين كار در نظر مي گرفتند و چنانچه فرد عملكرد شايسته اي داشت مي توانست حتي بعداز يك سال در سمت سازماني مربوطه منصوب و به كار تعيين شده مشغول شود.

من براي استخدام در مناطق نفتخيز در چند بخش مختلف مناطق مصاحبه شدم و همه علاقمند به جذبم بودند كه در نهايت بخش عمليات بهره برداري را ترجيح دادم و مشغول به كار شدم. خوشبختانه با سابقه آموزشي خوبي كه داشتم كمتر از يكسال بر روي سمت سازماني قرار گرفتم.

ما هفت نفر ليسانس علوم بوديم كه از ميان سايرين در مناطق نفتخيز انتخاب و براي تبديل به مهندس نفت به دانشكده نفت آبادان اعزام شديم و بعداز يك سال در آبادان براي ادامه رشته تخصصي به اهواز عزيمت کردیم و در اهواز با حضور اساتيد دانشگاه امپريال كالج دوره را با موفقيت به پايان رسانديم.

شركت از برقراري دوره هاي متنوع مانند سطوح مختلف مديريت، رشته هاي مختلف فني و عملياتي براي كاركنان خود به هيچ وجه كوتاهي نمي كرد و از اساتيد خارجي و داخلي براي اجرا و تدريس دعوت بعمل مياورد ، هميشه در بررسي و ارزيابي عملكرد افراد، آموزش ركن اساسي قضاوت مديران بود.
 
 
*عملیاتی هستید؟

خب در بخش هاي مختلف بالادست به ويژه بخش عمليات كار کرده و تجربه كاري دارم. بعد از آن در بخش فني و بخش اجرائي پروژه هاي نفت و گاز حتي در بخش هاي خدماتي.

يادم هست در زمان جنگ كه تقريباً شهرهاي نفت خيز شديداً زير بمباران دشمن بعثي قرار داشت خيلي از هموطنان مان كه در حاشيه مرز جنوبي كشور زندگي مي كردند با شروع جنگ به شهرهاي مناطق نفتخيز به ويژه ادارات ستادي نفت مراجعه و تقاضاي اسكان در محل هاي امن را داشتند. من به اتفاق تعدادي از همكاران براي مدتي در اين ستاد مشغول به كار خدماتي شديم.

اتفاقاً روزي كه شهيد والامقام مهندس تندگويان وزير وقت جمهوري اسلامي مي خواست به آبادان عزيمت كند در همين ستاد با ما بحث و گفتگو داشت و دوستان خبر دادند كه عراقي ها در اطراف آبادان ديده شده ه اند و تقريباً آنجا را محاصره كرده اند و صلاح نيست در اين وضعيت تشريف فرما شويد. ايشان نپذيرفتند و اصرار کردند كه خيلي از ساكنان آبادان در آنجا حضور دارند و بايد حتما خودم را به آنجا برسانم كه متاسفانه همه مي دانيم چگونه در دام آنها گرفتار شد و به شهادت رسيدند.
 

*روزهای دفاع مقدس چگونه سپری شد؟ آیا پروژه های تعریف شده پیش از آغاز جنگ به پیش رفت؟
در دوران دفاع مقدس پروژه هاي متعددي راه اندازي و مورد بهره برداري قرار گرفتند. ازجمله راه اندازي كارخانه گاز مايه 500 كه با ارسال و استفاده از گاز كارخانه های بهره برداري اهواز ( به جاي كارخانه ان ال جي 600 كه بمب باران شده بود ) راه اندازي شد . همچنين راه اندازي كارخانه ( ان جي ال 900 و 1000)  كه قبل از انقلاب نيمه تمام رها شده بودند . ضمناً با اجرای اصلاحيه اي در كارخانه 900 پازنان به جاي توليد نفتا قادر به توليد گازوئيل كه خيلي مورد نياز كشور در آن زمان بود شديم. راه اندازي كارخانجات تزريق گاز پازنان تكميل و راه اندازي تعدادي كارخانه نمك زدايي نفت و ده ها ابتكار بسيار با ارزش كه همگي باعث شدند هیچ گاه توليد و صدور نفت وگاز در مناطق نفت خيز قطع نشود،البته اين بدان معني نيست كه كاهش پيدا نكرد.
 

*چه مسيري را طي کردید تا به مدير عاملي مناطق نفتخيز رسيديد ؟
در طول 38 سال كار و فعاليت در مناطق، كار را از رده هاي سازماني پائين شروع و به تدريج با عملكردي كه مورد تائيد مديران قبل و بعداز انقلاب بود به رده های مختلف اجرائي و مديريتي ارتقاء يافتم.

مثلاً در اوايل شروع كارم به عنوان سرپرست نوبت كار ارشد كمپلكس كريت كمپ اهواز (كارخانه هاي گاز مايع 600+ تلمبه خانه نفت + واحد بهره برداري شماره 1 اهواز ) و سپس در آغاجاري به عنوان جانشين مسئول كارخانجات 3 و 5 بهره برداري آغاجاري و بعد از آن رئيس تلمبه خانه هاي نفت و خطوط لوله اصلي نفت آغاجاري (اميديه) و سپس رئيس مهندسي بهره برداري كرنج و پاريس شدم . پس از انقلاب شكوهمند اسلامي در سمت هاي رئيس عمليات بهره برداري مارون، مدير تكميل پروژه هاي كارخانه های گاز گازمايع 900 و 1000، رئيس اداره كل عمليات بهره برداري و رئيس اداره كل گاز و گازمايع مناطق نفتخيز جنوب، مدير عمليات مناطق خشكي ،
مدير عمليات فني، مدير پروژ توسعه ميادين نفت بنگستان و بالاخره مديرعامل مناطق نفتخيز جنوب را عهده دار شدم.

ضمناً سعادت اين را داشتم كه در راه اندازي خيلي از كارخانه های گاز و گازمايع ، ايستگاه هاي تزريق گاز و واحدهاي بهره برداري نفت شركت كنم و همين دوره ها پايه اصلي تجربه كاري اينجانب از لحاظ فني و عملياتي بوده است. كلاً حدود 4 سال مديرعامل مناطق نفتخيز بودم . از ابتداي انقلاب تا كنون مناطق نفتخيز جنوب حدود 19 مديرعامل را تجربه کرده است كه بيشترين مدت مديرعاملي متعلق به آقاي مهندس محمد آقايي و بعد من است.

ناگفته نماند كه به مدت يك سال بعد از مديريت عامل مناطق به عنوان مشاور فني جناب آقاي مهندس نوذري انجام وظيفه کردم و در سال 1386 بازنشسته شدم .

در زمان بازنشستگي از من خواسته شد كه رياست هيئت مديره شركت مهندسي و ساخت تاسيسات دريايي و همچنين شركت دوار محرك را عهده دار شوم كه موافقت کردم و مشغول به كار شدم؛ هم اکنون به عنوان مشاور مديرعامل اين شركت مشغول به كار هستم.

 
*از بركناري خود ناراحت نشديد يا اينكه ارتباطتان با مديران كمرنگ تر نشد؟
بنده از كار بركنار نشدم بازنشسته شدم؛ خوشبختانه يكي از نقاط قوت پرسنل مناطق نفتخيز انسجام ارتباط دوستانه و فني كاركنان و مديران حال و گذشته است. شايد در پاره اي از مواقع اختلافاتي ميان دو مدير وجود داشته باشد اما در حوزه هاي فني و عملياتي همه چيز به فراموشي سپرده مي شود.

بايد پذيرفت كه مناطق نفتخيز شركتي است با ويژگي هاي بسيار مهم و اثر بخش در كشور و محل كوشش و از خود گذشتگي است. به ياد دارم روزي كه قرار بود كار را به جناب آقاي جشن ساز تحويل دهم، با خود فكر كردم موقع آن رسيده كه از هر كس دلخوري و ناراحتي دارم و يا به او بي احترامي كرده ام حلاليت بطلبم، هرچه فكر كردم كسي به نظرم نرسيد.

 
*بسياري از كارشناسان حوزه انرژي براين باورند كه ساختار مناطق نفتخيز جنوب عاملي در موفقيت هاي اين شركت است . نظر شما چيست؟

به نظر من عامل اصلي موفقيت هاي مناطق نفتخيز مديران و سرپرستاني بوده اند كه از بدو تشكيل آن ، مديريت بسيار نافذ و اثربخشي را اعمال کرده اند يعني به موقع، آموزش هاي لازم را در سازمان جاري کرده و انگيزه هاي ضروري را براي فراگيري بخوبي مانيتور و از روش ها و شيوه هاي جا افتاده در صنعت نفت جهان استفاده كرده اند.

ضمن اين كه ساختار به نحوي طراحي شده كه افراد تعامل و ارتباط روغن كاري شده اي با هم داشته باشند و به جاي اينكه فقط به صورت عمودي ارتباط برقرار كنند بيشتر بصورت افقي در تبادل و تعامل باشند.

پرسنل با مديران هميشه هماهنگ و در مسئوليت هايشان جوابگو بوده اند، ضمناً كار را كمتر آلوده سياست و خواسته هاي گروهي كرده اند. ( البته تعداد معدودي از اين امر مستثني بوده اند ) حتماً مستحضر هستيد كه شركت استات اويل قبل از انقلاب از ساختار مناطق نفتخيز الگو برداري كرده است و مي بينيد كه در اين مدت كم در چه درجه اي از راندمان و كارآمدي قرار دارد . ضمناً نظم و انضباط كاري را هم نبايد از ياد برد، مضافاً اين كه اختيارات با مسئوليت ها كاملاً متوازن و هم خوان بوده و يك مدير با توجه به اين موضوع بايد در پايان سال در باره عملكرد خود پاسخگو مي بود. مناطق نفتخيز الگويي از يك سيستم كاملاً سيستماتيك و منسجم بوده است ولي نميدانم آيا هنوز به همين صورت باقي مانده است يا خير
 

*براي بازگشت به آن روزها باید چه کرد؟
از سرگيري آموزش هاي لازم، کاربردي و فني عملياتي بايد بازهم در دستور کار قرار گيرد، چنانچه لازم شد هنرستان هاي فني و استفاده از تجربه هاي مديران خبره و بازنشسته باتجربه مناطق استفاده شود.

براي هر سمت و هر مديريتي بايد نيروها با ديدگاه  بلند مدت آموزش داده شده و در واحدهاي مختلف به کار گرفته شوند. حتي در ساير بخش ها نيز دوره هاي آموزشي برگزار مي شد، مثلا دوره هاي آموزشي شرکت براي اخذ گواهينامه رانندگي نفت بي نظير بود، شرکت به شرطي خودرو در اختيار افراد قرار مي داد که توانسته باشند گواهينامه شرکت را دريافت کنند و اين طور نبود هرکس گواهينامه بيرون سازمان داشت بتواند از ماشين شرکت استفاده کند. اين دوره ها بسيار ارزشمند بود به طوري که من با گذشت 41 سال از اخذ گواهينامه، يک بار هم تصادف نکرده ام.

به ياد دارم در پروژه ای، کره اي ها به لحاظ تخصص و دانش فني مهندسان مناطق نفتخيز شگفت زده شدند. مناطق حاصل صد سال تجربه نفتي است، تجربه اي که نسل به نسل تا به امروز رسيده است و مديران ارشد نفت نبايد از اين موهبت غافل شوند. خوزستان متبلور در نفت است و مملو از دانش فني و تجربه . در مناطق همه زحمت مي کشند و كمتر دنبال کارهاي سياسي و غير فني هستند.
مخازن نفتي جنوب ويژگي‌هاي خاص و منحصر به فردي دارند كه با مخازن مثلاً امريكا و كانادا و‌.‌.‌. بسيار متفاوتند. ( مثلاً چاه‌هاي بيش از 10 هزار يا 20 هزار بشكه در روز در جنوب بسيار متداول بود‌. اين را مقايسه كنيد با متوسط توليد چاه‌هاي امريكا كه زير 10 يا 20 بشكه در روز است)‌. اين مخازن نياز دارند مدل‌هاي مناسبي براي آنها تعريف شود.
 
 
*در زمان مديريت شما در مناطق نفت‌خيز جنوب اين کار صورت گرفت؟

خير، اين كار آساني نيست‌. به زمان و بودجه كافي نيازمند است و سازماني مستقل كه خود را نسبت به اين موضوع مسئول احساس كند. براي نوشتن مدل مناسبش بايد از ژئوفيزيسيت ها ، پتروفيزيسيت ها و زمين شناسان و مهندسين مخزن‌  استفاده كند كه در بالاترين حد تخصص هستند كه بتواند از پس اين مهم برآيند.


*سال 83 بود که شرکت ملي نفت ايران قراردادي را با شرکت استات اويل منعقد کرد که بر اساس آن مهندسان اين شرکت به اهواز مي‌آمدند تا با بررسي دقيق چند مخزن نفتي مناطق، مدلي را طراحي کنند که بهترين نوع برداشت از منابع نفتي در ايران صورت گيرد‌. بحث آمدن استات اويل به کشور در آن روزها بسيار داغ بود،فکر مي کنيد استات اويل توانست به ما کمکي کند؟
بله‌، با قاطعيت مي‌گويم که بهترين طرح مطالعه‌اي مخازن کشور تا آن زمان مربوط به پروژه‌اي بود که استات اويل در اهواز انجام داد و نزديک به 60 درصد با واقعيت ميادين ما همخواني داشت‌. در همين مناطق نفتخيز جنوب برخي از مهندسان راضي به همكاري نبودند و اطلاعات نمي‌دادند و آخرش هم اين اقدام را زير سؤال بردند.

چندين بار مرا به بازرسي بردند فقط به اين علت که اجازه دسترسي به اطلاعات مخازن را به استات اويلي‌ها داده بودم و مجوز استفاده مهندسان آنها را براي کتابخانه مناطق نفت خيز جنوب صادر کرده بودم‌. کارشکني‌هاي زيادي صورت گرفت. جالب آن که استات اويل از ما در خواست کمک مي‌کرد که مثلاً با کدام يک از متخصصان و دانشمندان مخزن کشور يا خارج از كشور ارتباط برقرار کنيم تا با هماهنگي با آنها کار را به بهترين حالت جلو ببريم‌. ما هم چند نفري از جمله آقاي دكتر حاجيان تهراني را به آنها معرفي کرديم که در دنيا در علم مخازن درسطح اولين‌ها قرار دارد.

واقعاً خوب کار مي‌کردند در حدود 11 ميليون دلار قرارداد داشتند، اما خيلي بيش از اينها هزينه کرده بودند و ميدان بي بي حکيميه و آسماري مارون و... را مورد بررسي قرار داده و نسبتاً هم موفق بودند و كارشان با توجه به كارهاي قبلي‌ها و مشكلات و موانع موجود خيلي بهتر بود و موفق هم بودند .
 
 
*آيا اين که يک شرکت خارجي‌آن هم از نوع غربي اطلاعات مخازن مناطق را داشته باشد آزار دهنده نيست؟

نه‌، بر فرض محال که داشته باشد به چه دردشان مي‌خورد‌. اين پرسش را هم بارها نهادهاي بازرسي از من داشتند که من هم در پاسخ مي‌گفتم تمامي اطلاعات مخازن نفتي کشور با ريزترين آمارشان در اوپک موجود است‌. حتي ميزان گاز محلول در نفت و مايعات گازي ما را هم دارند و خيلي از شرکت‌ها پيش از اين هم روي مخازن ما مطالعه داشته‌اند و اطلاعات لازم را دارا هستند. به نظر من هيچگونه اطلاعات محرمانه‌اي در مخازن ما وجود ندارد. هيچگاه يادم نمي‌رود همراه مهندس آقا زاده وزير وقت نفت به ونزوئلا سفري داشتيم. به مرکز تحقيقات نفت ونزوئلا رفتيم و از ما پرسيدند که مي‌خواهيد اطلاعات نفت ميادين كشورتان را ببينيد. ما هم تعجب کرديم و گفتيم بله. ما را به بخش ديگري بردند و گفتند نفت کدام مخزن؟

ما هم فلان مخزن را نام برديم و در کمال حيرت اطلاعاتي را شاهد بوديم که کامل‌تر از اطلاعات خودمان بود‌. يکبار آقاي  زنگنه در جلسه‌اي فرمودند اطلاعات ميادين محرمانه است و بنده به ايشان و هم به آقاي مهندس مير معزي عرض کردم که چنين نيست. زماني که رقيبي در کشور براي شرکت ملي نفت وجود ندارد چه چيز محرمانه‌اي مي‌تواند در کار باشد‌. اطلاعات مخازن ما و ساير کشورها را همه دنيا دارند‌. اين محکوم کردن‌ها چندان کار خوشايندي نيست‌.
 
 
*دانش فني مناطق نفتخيز را چگونه ارزيابي مي كنيد ؟ آيا اين شركت مي تواند در رده هاي توسعه مخازن عملكرد خوبي داشته باشد ؟
از آنجایی كه ساختار سازماني مناطق نفتخيز بر اساس يك سازمان عملياتي طراحي شده است فقط مي تواند به كارهاي نظارت پروژه ها بپردازد و نبايد در كارهائي مثل توسعه مخازن به عنوان يك پيمانكار عمل كند و اگر چنين كند از وظيفه اصلي خود كه همان نظارت است دور افتاده و اشتباه بزرگي را مرتكب شده است ، مگر اينكه تغيير ساختار دهد و يا بخش فني به عنوان يك شركت مطالعاتي / مشاوره اي عمل كند و اما در خصوص دانش فني مناطق نفتخيز جهت فعاليتهاي نظارتي بسيار خوب و مورد تائيد است و مي بايد در همان چارچوب نظارتي - عملياتي عمل کند.
 

*تركيب اين سازمان به لحاظ نيروي انساني كارآمد و فني چگونه بوده است؟
تركيب نيروها به لحاظ كارآمدي، كارداني و فني بسيار خوب بوده است و علاوه بر رفع كمبود هاي فني، عملياتي مناطق نفتخيز به ساير شركتها و سازمان هاي وزارت نفت كمك كرده و نيروي متخصص صادر کردهه است و بيشتر مديران شركتهاي ملي نفت و گاز ايران در تهران از كاركنان سابق مناطق هستند.
 
 
*چه شاخصه اي در مناطق نفتخيز توجه شما را به خود جلب کرده است؟

دستورالعمل ها و آيين نامه ها ، انسجام و انضباط كاري در مناطق  کمک بزرگي به مديريت و افزايش کارايي و بهره وري مي کند؛ اين موارد مي تواند الگويي باشد براي ساير شرکت ها در كشور تا با استفاده از آن بتوانند به انسجام دورن سازماني مانند مناطق نفتخيز دست يابند. در زمان مديريت خودم، چندين شرکت خارجي به اهواز آمدند و خواهان معرفي دقيق ساختار مناطق براي الگوگيري شدند، حتي يک شرکت ايتاليايي كه مطالعات ساختار شركت ملي نفت ايران را بر عهده داشت به مناطق آمد و پس از اين كه ما در خصوص ساختار مناطق نفتخيز جنوب توضيحات لازم را داديم خيلي مورد توجه ايشان واقع شد و بيان کرد كه بسيار دقيق و حساب شده طراحي شده است .


*چه روزی را همیشه در ذهن خود از جنوب مرور می کنید؟
مهم ترین و بهترین خاطره من از روزهای مناطق حفاري مخزن خامي مارون است كه تا آن روز هيچ كس جرأت انجام آن را نداشت زيرا داراي فشار بسيار بالا حدود 13000 پی اس آی  و درجه حرارت زياد بود . دومين كاري كه مورد رضايت همه جانبه بود مكانيزه كردن كليه اطلاعات اساسي توليدي در طول يك صد سال عمر صنعت نفت جنوب است كه با چهار پيمانكار شروع كرديم .
و اما در مورد كارهاي رفاهي راه اندازي مجموعه ورزشي فرهنگي رفاهي شهرك نفت ، ايجاد پرداخت پروسه وام بانكي با سود 4 درصد براي كاركنان صنعت نفت جنوب بود كه فكر مي كنم هنوز ادامه دارد . مبلغ آن بين 2 الي 10 ميليون تومان بستگي به ميزان حقوق دريافتي افراد داشت . ضمناً تشكيل تعاوني ساخت منازل براي اعضاي تعاوني در سعادت آباد تهران كه خوشبختانه منازل ساخته و تحويل پرسنل شد.
 
 
چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۶:۳۴
کد مطلب: 11726
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *