۰
مدیران جنوب/5

آقایی: نفت یعنی مناطق نفتخیز جنوب

در جنگ تولید نفت به زیر 2.4 میلیون بشکه نرسید/ ماجرای مدیریت تولید مناطق خشکی چه بود؟/ همه تغییرات ساختاری نفت از مدیریت به شرکت و از شرکت به مدیریت/ مناطق نفت خیز را تضعیف کردند./ توسعه باید دست مناطق باشد
محمد آقایی تبریزی- عصر نفت
محمد آقایی تبریزی- عصر نفت
امیر حسین هاشمی جاوید/ سال ۶۸ از شرکت نفت فلات قاره ايران وارد استان خوزستان شد مانند مدیران دیگر ، جنوب را يكي از بهترین دوران هاي خدمت خود می داند زیرا براین باور است پروژه های بسیاری در زمان مدیریت وی در مناطق نفتخیز جنوب اجرا شد. وی در شرایطی مدیریت خود در مناطق را آغاز کرد که دفاع مقدس به پایان رسیده و بازسازی و سازندگی و نوسازي وتوسعه در صدر برنامه های وزارت نفت قرار گرفته بود. اهمیت دوران حضور محمد آقایی تبریزی در این مديريت بدان لحاظ قابل توجه است که برنامه های رسمی ۵ ساله توسعه ای از جمله برنامه های اول و دوم در دستور کار بود و نقش مهمی در تحقق برنامه و اهداف اقتصادی نظام جمهوری اسلامی ایران برای مناطق نفتخیز در نظر گرفته شده بود. تولید نفت مناطق نفتخيز در دوران مديريت وي بر اساس برنامه ها از دو میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه به ۳ میلیون و ۶۵۰ هزار بشکه رسید که بخش بزرگی از این میزان به صادرات اختصاص داشت. وی در این گفت و گو به موضوعات مختلفی همچون ساختار مناطق نفتخیز جنوب،نیروی انسانی،تخصص ، فناوري توليد نفت وگاز در جنوب، از خود گذشتگی کارکنان در نگهداشت و افزایش تولید، نقش اقتصادی این شرکت و ... می پردازد. 


*ار روزهایی بگویید که وارد صنعت نفت شدید..
سال ۱۳۶۰ سال ورودم به صنعت نفت بود؛ دو سال در شرکت ملی حفاری خدمت کردم و پس ازآن در تمام دوران جنگ تحمیلی وتا يكسال بعد ازآن مدیرعامل شرکت نفت فلات قاره ايران بودم. سپس به مدت ۶ سال مدير مناطق نفتخیز جنوب بودم و سه سال بعد را نیز در پتروشیمی شیراز گذراندم و پس از آن هم به مدت ۸ سال و نیم مدیرعامل شرکت پالایش و پخش و معاون وزیرنفت بودم. از سال ۱۳۸۴ در موسسه بین المللی مطالعات انرژی خدمت می کنم که در سال ۱۳۸۶ بازنشسته شدم . سال هاست که در دانشکده فنی دانشگاه تهران و دانشگاه صنعت نفت و اخیرا هم در دانشگاه شهید بهشتی ، در دوره های کارشناسی ارشد تدریس می کنم.

*به دوره حضورتان در مناطق بپردازیم؛ در بدو ورودتان به مناطق نفتخیز چه شناختی از این مجموعه داشتید؟
درطي برنامه اول وزمان هائي از برنامه دوم ، از سال ۱۳۶۸ تا تقريبا انتهای سال ۷۳ در مناطق نفتخیز جنوب خدمت کردم از همین رو با این شرکت و حوزه فعالیت های آن كاملا توفيق آشنائي پيدا كرده ام . 

این شرکت تقریبا بخش عمده فعاليت تولید نفت خام کشور را از گذشته تا کنون برعهده داشته است . البته در گذشته ها میزان تولید در دوره های مختلف با هم متفاوت بوده است. به عنوان مثال پیش از پیروزی انقلاب اسلامي و در سال ۱۳۵۴ که اوج تولید نفت خام کشور ما بود تولید نفت به سقف ۶ میلیون و۴۰۰ هزار بشکه رسیده بود که از این میزان ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه در مناطق نفتخیز جنوب و باقی در دریا تولید می شد. 

در دریا ۵ شرکت عامل نفتي خارجي بودند که برای شرکت ملی نفت ایران کار می کردند و مجموع تولید آنها در همان سال ۱۳۵۴ حداكثر حدود ۸۰۰ هزار بشکه بود و در خشکی هم شرکتی با عنوان مناطق نفتخیز جنوب نداشتیم. شرکت خاص خدمات نفت ایران ومرتبط به كنسرسيوم سابق نفت در جنوب فعاليت ميكرد که به آسکو معروف بود. 

در مورد شرکت مناطق نفتخیز جنوب ، بعد از پیروزی انقلاب اسلامي با رفتن تمام مديران و كارشناسان و كاركنان خارجی ، مسئولیت كل توليد وتوسعه نفت وگاز در كشور را جمهوری اسلامی ايران به عهده گرفت . بر اين اساس ساختار اصلی و اوليه مدیریت مناطق نفتخیز جنوب در شركت ملي نفت ايران شكل پيدا كرد و مسئولیت تولید و توسعه میدان های نفتی را که تحت حوزه فعالیت و قرارداد آسکو بود به اين مديريت محول گرديد.

در سال های مختلف ، چه در دوران جنگ تحميلي ، وچه قبل و بعد از آن و نيز درتمامي برنامه های برنامه های پنج ساله میزان تولید نفت وگاز در دریا و خشکی روندهای تغییر یافته ای را دنبال كرده است که متناسب با وزن توليد نفت خام در دریا و خشکی در شركت ملي نفت ايران ، مسئولیتی را که مناطق نفتخیز جنوب به عهده داشته عمده و قابل توجه است. 

در طول دوران جنگ تحميلي ، سطح تولید در مناطق  هیچگاه از ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه کمتر نشد . در این دوران بدليل شرايط جنگي در دريا ، در شرکت نفت فلات قاره ايران، نزدیک به۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار بشکه تولید نفت انجام ميگرفت . در برنامه اول ودوم تولیدات نفتی مناطق نفتخیز جنوب به ۳ میلیون و ۶۵۰ هزار بشکه رسید كه بالغ بر۸۵ درصد توليد نفت خام شركت ملي نفت ايران در آن زمان بوده است. 

حتی در برنامه های سوم و چهارم که ما به تولید حدودا ۴ میلیون ۲۰۰ هزار بشکه در کل کشور رسیدیم ، سهم شرکت نفت فلات قاره از این ميزان توليد نفت خام حدود ۷۰۰ هزار بشکه بوده و بغير از سهم محدود شركت نفت مناطق مركزي از اين حجم توليد كشور ، مابقي در اختیار مناطق نفتخیز جنوب بوده است و این باری است که این مدیریت بر عهده داشت. 

اضافه بر بحث تولید باید توجه داشت که مسئولیت توسعه میادین نفت وگاز جنوب هم به عهده مديريت مناطق نفتخیز جنوب بود همانطور که در دریا هم شرکت نفت فلات قاره مسئولیت توسعه میادین نفتی را برعهده داشت. به ویژه در طول برنامه های اول و دوم و بخش هایی از برنامه سوم و چهارم، عمده کارهای مربوط به توسعه میادین نفتی در ميدان هائي که مسئولیت توليد آن بر عهده مناطق نفتخيز گذاشته شده بود به خود مناطق  واگذار شد که بعدها با تاسیس شرکت متن و شرکت نفت وگاز پارس بخش هایی از مسئولیت توسعه میادین نفتی و گازی به این دو شرکت توسعه ای محول شد ولی همچنان جنوب و شرکت نفت فلات قاره و شرکت نفت مناطق مرکزی مسئولیت های توسعه را در حوزه هایی که به آن ها محول می شد علاوه بر مسئوليت تولید بر عهده داشتند.

*بعد از ایجاد مدیریت مناطق نفتخیز جنوب چه اتفاقی رخ داد؟
در این برهه از زمان، مسئولیت اکتشاف میادین نفت وگاز در حوزه های جنوب و فلات قاره همزمان به طور کامل به مدیریت اکتشاف وتوليد محول شد. بنابراین مسئولیت های مناطق نفتخیز دیگر وارد حوزه های کار اکتشافی نمی شد و عمد تا به حوزه های مربوط به تولید، انتقال و صادرات و توسعه میادین چه میادین جدید و چه میادینی که در حال تولید بودند معطوف مي گرديد.

*مدیریت تولید مناطق خشکی چه زمانی شکل گرفت؟
در سال ۱۳۷۰ برحسب تصمیم گیری شرکت ملی نفت ایران، مسئولیت های تولید که در حوزه مدیریت اکتشاف و تولید بود و به تولید میادین گازی و حتی بعضی میادین کوچک نفتی نيز ميپرداخت ، به مدیریت مناطق نفتخیز جنوب محول شد و نام آن به مدیریت تولید مناطق خشکی تغییر یافت. این امر حوزه فعالیت مناطق نفتخیز جنوب را گسترده کرد و تمام مناطق نفت و گاز خشكي سرزميني را در بر گرفت و تولید و توسعه میادین گازی و نفتی کشور در مناطق خشکی را در حوزه مدیریت این مجموعه قرار داد. به همین ترتيب شرکت نفت فلات قاره هم به مدیریت تولید مناطق دریایی تغییر یافت.
 
در این دوران به ویژه در طي دوران برنامه های اول و زمان هایي از برنامه دوم مسئولیت گسترده بازسازی و نوسازي تاسيسات میادین نفتی وگازي و توسعه تاسيسات سطح الارضي وتحت الارضي میادین موجود و جدید و مسئولیت تولید و انتقال و صادرات نفت خام و خوراك رساني به پالايشگاه هاي نفت و گاز در سراسر خشكي سرزميني به مديريت جديد محول شده بود که بنده در آن دوران نيزهمانطور كه قبلا عرض كردم مدیریت اين مجموعه را تا تقريبا اواخر سال ۱۳۷۳ برعهده داشتم.

*سال ۷۷ تغییری دیگر در مناطق نفتخیز به وجود آمد...
بله در این سال، شرکت ملي مناطق نفتخیز جنوب تاسیس شد و مسئولیت های مربوط به میادین نفتی و گازی مرتبط به مناطق جنوب را برعهده گرفت و آن قسمت هایی از وظایف مديريت توليد مناطق خشكي که مربوط به تولید میادین مستقل گازی خارج از منطقه جنوب بود به شرکت نفت مناطق مرکزی محول شد و در دریا هم مجددا مسئولیت بر عهده شرکت نفت فلات قاره ايران قرار گرفت . 

پس از آن نیز در سال های ۱۳۷۷ و ۷۸ شرکت های زیر مجموعه مناطق نفتخیز جنوب مثل شرکت نفت و گاز گچساران، شرکت نفت و گاز کارون، شرکت نفت و گاز مارون، شرکت نفت و گاز آغاجاری و شرکت نفت و گاز مسجد سلیمان ایجاد شد. همچنین تعدادی از شرکت های خدماتی و فنی زیر نظر این شرکت قرار گرفت و بعدها هم شرکت پایانه های نفتی ايران توسط شركت ملي نفت ايران ایجاد شد و مسئولیت منطقه خارگ از مناطق نفتخیز جنوب به اين شركت واگذار شد.


*با وجود تغییرات زیادی که در مناطق نفتخيز جنوب انجام شد چه نتیجه ای را می توان گرفت؟
با این توضیحاتی که از گستردگی سطح مدیریت و فعالیت های شرکت ملي مناطق نفتخیز جنوب و گستردگی سطح سازمانی این شرکت مطرح شد می توان چنين نتیجه گیری کرد که جنوب با تمام تغییراتی که در ساختار آن صورت گرفته همچنان سطح تعیین کننده ای از اثر گذاري بر تامين درآمدهای ناشی از تولید و صادرات نفتی كشوربعهده دارد ، كه بسيار قابل توجه است. 

*شما به عنوان یکی از مدیران قديمي وسابق نفت ، نقش این شرکت را در اقتصاد کشور چگونه ارزیابی می کنید؟
زمانی که حدود ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه از طریق شرکت مناطق نفتخیز جنوب تولید می شد و شرکت نفت فلات قاره حدود ۶۰۰ هزار بشکه تولید می کرد، حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه تحویل پالایشگاه های داخلی می شد و باقی آن در سطح حدود ۲ میلیون و ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار بشکه به صادرات تعلق می گرفت. بنابراین درآمدهای صادراتی تاثیر بسزایی هم در درآمدهای ارزی کشور و هم در هزینه های بودجه ای کشور داشته است . با این حدود حجم صادراتي و در آمدهاي ناشي از آن ونيز نقشی که نهایتا در تولید پالایشگاه ها به عنوان خوراک دهنده بعهده داشته ، وزن این شرکت در اقتصاد کشور قابل ملاحظه است. در بین تمام شرکت هایی که زیرمجموعه شرکت ملی نفت ایران هستند و باقی شرکت های اقتصادی کشور نقش و اثر گذاری شرکت مناطق نفتخیز جنوب در تامین درآمدهای صادراتی با هیچ شرکت دیگری قابل مقایسه نیست.

*مهم ترین توانمندی مناطق نفت خیز را در چه شاخصی ارزیابی می کنید؟
عمده توانمندی های شرکت مناطق نفتخیز جنوب به توانمندی های بدنه نیروی انسانی این شرکت باز می گردد . پس از پیروزی انقلاب اسلامی با وجود نوسانات شديد كمي وكيفي نیروهاي بدنه ، توانمندی های پایه ای و قابل توجهی در تولید و بهره برداری و عملیات نظارت بر حفاری و عملیات مربوط به توسعه میادین به عنوان یک پتانسیل کاملا شناخته شده و بستر ساز در بحث های مربوط به توسعه و باز سازي و نوسازي در اين سازمان وجود داشته که بارزترین نتیجه این توانمندی ها در دو یا سه مقطع زماني بعد از پيروزي انقلاب اسلامي قابل ملاحظه است.

*چه مقاطعی؟
در دوران جنگ تحميلي هیچ وقت تولید و صادرات نفت كشور متوقف نشد که عمده بار آن متوجه مناطق نفتخیز جنوب بود. این پتانسیل بسیار با اهمیت مي نمود. امکانات گسترده ای که وجود داشت در آن زمان در اختیار بازسازی های سریع و مهار خسارت های جنگ قرار می گرفت و بازسازی های مناطق نفتخیز در آن زمان و بازگرداندن شرایط به پیش از زمان حملات زبانزد بود.

چه در حملاتی که به خارگ می شد و چه حمله های هوایی که به تاسیسات نفت و گاز در کلیه مناطق، تلمبه خانه ها و اسکله ها صورت می گرفت ، انجام عمليات خيلي سريع بازسازی و جریان صادرات و تولید را برقرار کردن یک کار ارزنده ای بود که با توانمندی های به کار گرفته شده بر محور فداکاری و گذشت با توجه به نیازهای کشور در آن مقطع صورت می گرفت. در آن زمان بالغ بر ۲ هزار و ۸۰۰ بار تاسیسات خارگ و به کرات تاسیسات مناطق دیگر بمباران شد که به سرعت توسط نیروی انسانی این مناطق به حالت اول خود باز می گشتند. 

در جای دیگری نیز این توانمندی ها زبانزد بود و آن دوران های برنامه اول و دوم است . در اين دوران نیاز کشور این بود که تولید نفت مناطق نفتخیز از ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه به ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه برسد که این توانمندی را نیروهای انسانی مناطق نفتخیز ، خودشان هم در بخش توسعه ای و بازسازي ونوسازي و هم در بخش تولیدی انجام دادند . در این اقدامات اکثر تاسیسات با انجام پروژه هاي گسترده بازسازي ونوسازي به حالت های پیش از جنگ تحميلي و حتی پیشرفته تر از آن بازگشتند و در طرحها و پروژه هاي گسترده توسعه ای نیز تاسیسات جدیدی ایجاد شد که بالغ بر هزار پروژه توسعه ای در آن زمان داشتیم به طوری که توانستیم در اواخر سال ۱۳۷۲ و تقریبا نزدیک به پایان برنامه اول ، میزان متوسط تولید مناطق نفتخیز را به ۳ میلیون ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار بشکه برسانیم.

ضمن این که سالیانه نزدیک به ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار بشکه خود میادین نفتی با برداشت تولیدی که دارند افت دارند، بنابراین با تفاوتی که بین آمار واقعي توليد بعد از جنگ تحميلي وبين سال ۶۸ و سال ۷۲ وجود دارد نیاز داشت که یک میلیون و ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار بشکه افزايش توليد داشته باشیم تا اين افزايش واقعي یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه ای ایجاد شود كه انجام شد وظرفيت توليد به سطح ۴ مليون بشكه رسيد. 

پروژه های گسترده تزریق گاز، پروژه های احداث واحد های جدید بهره برداری ، پروژه های خطوط لوله جدید، تلمبه خانه های جدید، واحدهای جدید نوسازی شده نظير نوسازي اسكله ها وتاسيسات خارگ همگی یک همت والا می طلبید که توانستیم با این نیروهای انسانی خدوم به ثمر برسانیم.

در برخی از این پروژه های نوسازی می بایست کل تاسیسات قبلی با بلدوزر جمع می شد و از نو تاسیسات جدید نصب می شد . نمونه خیلی بارز آن ایستگاه تقویت اهواز یک بود که در آنجا همین حرکت صورت گرفت. در بسیاری ازاين پروژه ها به آن دلیل که شبانه روزی کار می شد و از حداکثر توانمندی های كاركنان جنوب و با كمك گيري حدود ۲۲۰۰ مشاور وپيمانكار بزرگ و كوچك بهره مند می شدیم اجراي مجموعه آن ها فاصله زمانی کوتاه و محدودی را به خود اختصاص دادند . این طرح افزایش تولید به نام طرح والفجر مطرح بود که حجم گسترده پروژه ها را در بر می گرفت و تعداد زیادی از میادین جدید در این دوران به تولید رسید و حجم صادرات ما متناسب با نتايج این طرح افزایش یافت به طوری که ما عملا به توان توليد مشخص شده در اوپک درآن زمان براي كشور خود دست یافتیم. 

غیر از این در برنامه های سوم و چهارم هم استفاده و بهره وری حداکثری از توانمندی ها استمرار یافت. البته در شرایط کنونی با توجه به شرایط تحریمی بعضی از پروژه های توسعه ای یا برخی از فعالیت ها مواجه با تامین امکانات و تامین مالی به صورت ویژه است .

*برای توانمند کردن مناطق نفتخیز جنوب چه تمهیدی باید به کار گرفته شود؟
براین باورم اگر اختیارات سازمانی لازم به مناطق نفتخیز داده شود و نیروی انسانی که برای انجام فعالیت های توسعه ای و تولیدی نياز دارد و همچنین امکانات لازمی که باید در اختیار این نیروی انسانی قرار بگیرد تامین شود، هسته پایه ای لازم در مناطق نفتخیز جنوب وجود دارد تا در تامین هزینه ها و درآمدهای ارزی نقش بسزایی ایجاد کند. منتها اتفاقاتی که در ۱۰ سال گذشته افتاده دائما باعث تضعیف سیستم مدیریتی مناطق نفتخیز جنوب شده است زیرا بسیاری از وظایف این شرکت به جاهای مختلف تفکیک شده است.

بعضا بسیاری از وظایف توسعه ای مناطق نفتخیز جنوب به شرکت های دیگری محول شده. هدف اولیه ای که برای ایجاد شرکت مطرح بوده تا بتواند توان افزایی، ارتقای كميت وکیفیت و بهره وری به وجود آورد به حد زيادي محقق نشده است. مدیریت های زیر مجموعه مناطق نفت خیزجنوب به شرکت تبدیل شده اند اما از آن ها به عنوان بنگاه های اقتصادی نمی توان استفاده کرد. در این رابطه من معتقدم اگر اختیارات سازمانی، توجهات و امکانات لازم و به خصوص افزایش قابل ملاحظه نیروی انسانی کیفی در مناطق نفتخیز فراهم شود موفقیت بی نظیری نصیب کشور می شود.

اختیاراتی که از آن گرفته اند مثل تامین کالا که بدترین اختیاری بود که از مناطق نفتخیز گرفته شده است باید به مناطق برگردانده شود. اگر این شرکت در نیروی انسانی، اختیارات سازمانی، تامین کالا مسئولیت مستقیم نداشته باشد، در تامین منابع مالی پروژه ها با مشكلات بسیاری مواجه خواهد بود و نمی توان از آن انتظار داشت که به توسعه میادین و توليد مطابق زمان بندي برسد. 

این درست نیست که بگوییم مسئولیت توسعه میادین با مناطق نفتخیز جنوب باشد اما زنجیره فرایندهایی که منجر به توسعه وتوليد میادین می شود و حتي مسئولیت مستقیم بخش قابل ملاحظه اي از فرآیندها دست سازمان هاي دیگری باشد. اگر این ضعف ها برطرف شود این پتانسیل وجود دارد که مناطق نفتخیز جنوب به توسعه هایی بیش از گذشته دست یابد.

من واقعا هر بار که اخباری از مناطق نفتخیز می شنوم رنج می برم. هرگاه می شنوم تکه ای از اختیارات و مسئولیت های آن کم می شود و نیروی انسانی کارآمدش کاهش می یابد واقعا ناراحت می شوم زیرا احساس می کنم هم با مناطق نفتخیز بزرگ شده ام و هم کم و بیش به میزانی که خدا ي بزرگ با فضل وكرم خود کمک کرد در توسعه آن با همکاری نيروهاي خدوم های مناطق نفتخیز جنوب بی سهم نبودم، و ازهمه مهمتر اينكه مناطق نفتخيز جنوب پايه مهم توسعه وتوليد واقتصاد كشور است . 

شرکت ملی نفت ایران مهمترین شرکت مادر وزارت نفت است و هسته مرکزی این شرکت مادر، مناطق نفتخیز جنوب است. در حال حاضر جدا از خوراک رسانی هایی که این شرکت به پالایشگاه ها می دهد، خدماتی که برای دیگر مدیریت ها مثل گاز و پتروشیمی و پالایش و پخش فراهم می کند نقش جوهری این شرکت را به عنوان محور اصلی نفت وگاز كشور مشخص می کند. از جهت دیگر عمده کارهای توسعه ای که در کشور و در شرکت ملی نفت ایران و دیگر شرکت های تابعه وزارت نفت انجام می شود به لحاظ تامین منابع ارزی به شرکت مناطق نفت خیزجنوب بر می گردد. مدیریت این شرکت به دلیل اهمیتی که ذکر کردم ویژگی های منحصر به فردی نسبت به مدیریت شرکت های دیگر دارد.
 
سه شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۴۴
کد مطلب: 6709
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *