امیرحسین هاشمی جاوید/ بخشی از گفتوگو با رکنالدین جوادی ابهری؛ مدیرعامل سابق شرکت ملی نفت ایران که در اواسط سال 1392 انجام و در پاییز همان سال در
کتاب شطرنج اندیشهها در قراردادهای نفتی منتشر شد، در ادامه میآید.
ميزنفت پیش از این نیز، خلاصهای از مطالب و گفتوگوهای این کتاب را منتشر کرده است و در همین راستا چندی پیش،
گفتوگو با علی آکبر وحیدی آل آقا در 2 بخش روی خروجی این پایگاه خبری تحلیلی و کانال تلگرامی رسمی
ميزنفت قرار گرفت که با واکنشهای مختلف مخاطبان روبهرو شد و در عین حال، دیدگاههای مهندس آلآقا، برخی واکنشها را به دنبال داشت و بعضا متذکر شده بودند: «به نظر میرسد این مطلب یا مصاحبه مربوط به زمان دولت قبل است که الان درج شده، لطفا جناب آل آقا روشنگری بفرمایند و نگرش فعلی ایشان به قراردادهای نفتی پس از رفع تحریمها.»
البته
مهندس آل آقا هم در پاسخ به این ابهامات یادآوری کردند که نظر بنده همان است که در سال 92 در این گفتوگو آمده است.
با این توضیحات، بخش نخست گفوگو با مهندس جوادی که هماکنون مسئولیت معاونت نظارت بر منابع هیدروکربوری وزارت نفت را بر عهده دارد، اینک پیش روی شماست:
*بر اساس آمارهای موجود، در گذشته بیشتر قراردادهای کنونی در صنعت نفت جهان در چارچوب اعطای مالکیت انحصاری (امتیاز) منعقد شدند؛ البته استقبال از این نوع قرارداد در حال کاهش است و انعقاد قراردادهای مشارکت در تولید و بیشتر نوع پیشرفته آن که مشارکت در سرمایهگذاری (Joint Venture) است، رونق گرفته است. در این میان، کشورهایی نیز وجود دارند که به دلیل برخی ملاحظهها و حساسیتها، ترجیح دادهاند که از قراردادهای خرید خدمت استفاده کنند؛ کشورهایی همچون ایران،عراق، کویت،عربستانسعودی، مکزیک از جمله این کشورها به شمار میروند.
*عقد قرارداد یک ارتباط دو سویه ایجاد میکند، پس باید به خوبی دریابیم که در یک پیماننامه، چه میدهیم و در مقابل چه چیزی دریافت میکنیم. در مذاکره و عقد قرارداد، باید از نیروهای متخصص، زبده و کارآمد استفاده کرد تا با تشخیص و تصمیم بهموقع، منافع ملی را تأمین کنند، حتی اگر لازم است رقم قرارداد را مثلا در میدان مشترک برای جذب شرکتهای معتبر و صاحب دانش و سرمایه بینالمللی بالاتر بگیریم، نمونه این کار در قطر رخ داد تا جایی که بنده به یاد دارم، همه قراردادهای این کشوردر میدان مشترک گنبد شمالی (پارس جنوبی) قدري گرانتر از ایران بود، به همین دلیل، اجرای پروژهای را که ما در این میدان هفت ساله تمام میکردیم، قطر سه – چهار ساله به بهرهبرداری میرساند.
*عقد یک قرارداد، مدل صفر و یک ندارد، بلکه تدبیر و یک نوع هوشمندی عاقلانه و مسئولانه را میطلبد تا با توجه به شرایط کشور بهترین منافع را تأمین کند، از سوی دیگر باید توجه کرد که منفعتها فقط در بعد اقتصادی تعریف نمیشوند و ثمرههای انعقاد یک قرارداد میتواند سیاسی، اجتماعی، راهبردی و تأمینکننده اهداف کلان در بلندمدت باشند و افزونبر منافع اقتصادی کوتاهمدت، بهطور غیرمستقیم و در دراز مدت منافع اقتصادی هنگفتی در بخشهای دیگری ایجاد میکنند. باید توجه داشت که از نفت میتوان بهعنوان یک ابزار سیاسی بهره گرفت، اما صنعت نفت را نباید سیاسی اداره کرد.
*تحول در نظام قراردادهای نفتی ایران بیشتر به علت بیثباتی مدیریتی کند است. سیاسیکاری و بیثباتی، دو آفتی است که در سالهای گذشته به صنعت نفت لطمه زده است. از طرفي حذف نيروهاي با تجربه و با صلاحيت و جايگزيني آنان با نيروهاي كم تجربه، در بسياري موارد از علل از دست دادن بسياري از ظرفيتها و فرصتها شده است.
*اینکه آیا شرکتهای ایرانی بدون مشارکت شرکتهای بینالمللی صاحب دانش و سرمایه، برای اجرای طرحهای توسعه صنعت نفت بهویژه در میدانهای فوق عظیم پارس جنوبی و آزادگان، توانایی و صلاحیت لازم را دارند یا نه؟ پاسخ من هم بله است و هم نه! اجازه بدهید یک مثال بزنم، ما هماکنون بدون اینکه خارجیها باشند، میتوانیم پیکان تولید کنیم، ولی برای تولید خودروهایی همچون بنز توان و دانش لازم را در اختیار نداریم، دانش ما به روز نیست، به همین علت است که مثلا وقتی در میدان گازی پارس جنوبی، شرکتهای بزرگ خارجی حضور پیدا نمیکنند، مجبور میشویم برای توسعه فازهای جدید، بعضا لیسانس فازهای پیشین را کپی کنیم. البته شرکتهای ایرانی با تكيه بر توانمندي و قابليتهاي خود تا حد زیادی توانستهاند بر محدوديتها غلبه و ثابت کنند که بدون داشتن چشم آبی و موی بور هم ميتوان ابر پروژههای توسعهای در صنعت نفت را با اعتماد به نفس اجرا کرد، اما از بهرهگيري از دانش روزآمد و بهرهوري بالا محروم بودهاند.
*انصافا پیمانکاران ایرانی در قیاس با گذشته، توانمندتر شدهاند و دانش مدیریت پروژه آنها نسبت به گذشته بیشتر شده است، اما با این حال هنوز با شرکتهای خارجی مشابه خود، فاصله زیادی دارند. دنیا مثل یک سبد است وهیچ کشوری نمیتواند دور خود دیوار بکشد، حتی اگر كشورهاي پيشرفته صنعتي، رابطهشان را با دنیا قطع کنند، ناگزیر آسیب میبینند. تأمين همه نیازها از داخل و به نحو مطلوب امكانپذير نيست. باید در نظر داشت که صنعت نفت یک صنعت بینالمللی است و قرار نیست یک کشور نفتی، همه نیازهای خود را در داخل تولید کند؛ دوره کنونی، عصر توسعه روابط میان کشورها و شرکتها است و هیچ کشوری نمیتواند بدون تعامل و ارتباط با دنياي بيرون، توسعه مطلوب پیدا کند.
*هزینه غلبه بر تحریم نیز، بكاربردن تدبير بيشتر، حرکت بر مدار اندیشه و انجام کارهاي حرفهای است. انعقاد قراردادهای کارآمد و اعطای بعضی از امتیازها به شرکتهای صاحب دانش و سرمایه بینالمللی در قراردادها با حفظ منافع ملی، میتواند بستر مناسبی را برای بهبود، ارتقا و شتاببخشی به فرآیند توسعه در صنعت نفت فراهم کند، البته باید یک گروه حقوقی و قراردادی زبده و کارآزموده که بر موضوعهای صنعت نفت و همچنین فنون مذاکره تسلط دارند، در انعقاد قراردادهای نفتی دخیل باشند.
*به نظر بنده، اگر پول داشته باشیم یا بتوانیم آن را تأمین کنیم مناسبترین شیوه اجرای طرحهای صنعت نفت ایران، به روش «EPCC» (مهندسی، خرید و اجراو راه اندازی) است و برای جذاب کردن این نوع قراردادها، باید مفاد آن به گونهای طراحی شود که ضمن تأمین و تضمین منافع ما، به طرف پیمانکار هم درصد بیشتري از کشورهای دیگر منطقه، دستمزد و پاداش پرداخت شود. به زبان ديگر يا خودمان پول بدهيم و در چارچوب قراردادهاي خريد خدمت، پروژهها را اجرا كنيم، و خدمات شركتهاي توانمند بينالمللي را در طرحهاي صنعت نفت به كار بگيريم یا از گزينه مناسب دیگر با اصلاح و بهبود قراردادهاي بيع متقابل؛ شرایط جذب سرمايه و دانش مديريت براي توسعه سريعتر صنعت فراهم کنیم.
*در سالهای گذشته واقعیت شرایط کشورمان به گونهای بوده است که شرکتهای بزرگ بینالمللی، برای حضور و فعالیت در ایران تمایلی نداشتهاند. باید ثبات مديران ذيصلاح در مجموعه شركت ملي نفت ايران جاري شود، بايد متخصصان و تیمهای حرفهای که برای تصمیمگیری از تغییر و جابهجایی پست و مقامشان نگرانی ندارند، به كار گماشته شوند. براي مثال در پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، ثبات مديريتي در مجموعه شركت ملي نفت ايران به گونهاي بود كه دكتر منوچهر اقبال؛ مديرعامل وقت شركت ملي نفت ایران، شايد قريب به 20 سال در مصدر اين شركت بود.
*در بعضی از قراردادهایي که در وزارت نفت دولتهاي نهم و دهم منعقد شد، به محتوا کمتر از شکل توجه میشد، براي مثال، گاهی در صنعت نفت يك قرارداد مهندسي، خريد و اجرا (EPC) به گونهاي منعقد میشد که خسارتها و زيانهای آن ناشی از تاخیر در برداشت از میادین مشترک و همچنین از دست دادن بازار و از طرف دیگر افزایش هزینهها براي كشور به مراتب بیشتر از یک قرارداد مشارکت در تولید بود. اتفاقی که در طول سالهاي گذشته رخ داد، این بود که احساس دین، عرق ميهني و دلسوزي براي منافع ملي در نيروي انساني، به دلیل تغییرهاي زیاد و مكرر مدیريتی آسيب ديد و فهم از آنها دستخوش تغيير شد.
*به نظر بنده، در قراردادهای نفتی، عنوان و شكل قرارداد اصلا مهم نیست، بلکه این محتوا است که تعیینکننده است؛ باید محتوا به جای اسامی قراردادها برای ما اهمیت داشته باشد، براي مثال اسم قرارداد مشارکت در مخزن باشد، ولی شرایط و و مفاد آن به گونهاي تنظيم و توافق شود که هر وقت خواستیم با پيمانكار قطع همكاري كنيم و حق شکایت هم نداشته باشد، در اين صورت چه بسا اين قرارداد از يك قرارداد بيع متقابل هم منفعت بيشتري داشته باشد. كار حرفهاي مبتني بر سازكارهاي حرفهاي شكل ميگيرد.
*همین کشور قطر که در برداشت از میدان مشترک پارس جنوبی رقیب ما است را ببینید، از کجا به کجا رسید؛ قطری که مساحت آن به اندازه يك استان كوچك خودمان است، حالا به یکی از بزرگترین صادرکنندگان ال.ان.جی دنیا تبدیل شده. زمانی که بنده در حوزه گاز خدمت میکردم، همه قراردادهای منعقد شده در قطر را بررسی کردم، حتی نتیجه تحقیق و مطالعه خود را در چارچوب 2 گزارش به شرکت ملی نفت ایران ارسال كردم. در مواردي؛ قراردادهای قطریها بهتر از قراردادهای ما بود، زیرا آنها از کار کارشناسی حرفهاي بهعنوان يك ابزار تصميمسازي و تصميمگيري بيشتر استفاده ميكردند و به همین دلیل پروژههایشان زودتر به نتیجه رسید.
*برای بهبود وضعیت رژیم حقوقی و قراردادی صنعت نفت ایران، در یک کلام، باید در بخشهای مختلف و بهویژه در صنعت نفت که یک صنعت بزرگ بینالمللی با تکنولوژی و حساسیت بالاست، از افراد متخصص، مجرب، کارآزموده و باکفایت بهره گرفته شود و از سوی دیگر، مدیران و شركت ملي نفت ايران حتما باید از مشاورههای بینالمللی در زمینههای مالی، حقوقی و بازرگانی استفاده کنند، بايد بپذيريم، به علت شرايطي كه با آن روبهرو بودهايم، در اين زمينهها، صاحب دانش حرفهاي و روزآمد نشدهايم.
*در باره اینکه آیا ایران برای دستیابی به تولید روزانه 6 تا 10 میلیون بشکه نفت خام توانایی و ظرفیت دارد، بنده اطلاع دقیقی ندارم، اما یکی از آفتها در صنعت نفت ما، اظهار نظرهای بدون پشتوانه کارشناسی و بدون مبانی استدلالی صحیح است. هیچ یک از مدیران نفتی در دنیا حتي در عربستان سعودي بهعنوان بزرگترين صادركننده نفت دنيا به اندازه مدیران ایرانی مصاحبه و اظهار نظر نمیکنند.