سوخت ارزان قیمت در برابر آلودگی دراز مدت؛ در ایالات متحده، سردرگمی مربوط به بهرهبرداری گاز و نفت میانسنگی (Schiste) نه صاحبان صنایع و نه دولت را دچار دغدغه میکند. درکمتر از یک دهه، این منابع تازه میتوانند آمریکا را روی خط رشد بیاندازند، اشتغال را تقویت کنند و توان رقابت را برقرارنمایند. و [چه خواهد شد] اگر این «انقلاب» چیزی جز یک حباب سوداگرانه در حال ترکیدن نباشد؟
اگر نشریههای آمریکایی که جهشی اقتصادی ناشی از «انقلاب» گاز و نفت میان سنگی را پیشبینی میکنند را باور کنیم، این کشور بهزودی غرق در طلای سیاه خواهدشد. در گزارش «چشمانداز جهانی انرژی ٢٠١٢» درواقع آژانس بینالمللی انرژی اعلام میکند که در افق ٢٠١٧ ایالات متحده جایگاه نخست تولید نفت را ازعربستان سعودی خواهدربود و به «خودکفایی نسبی» درعرصه مواد سوختی دستخواهدیافت. بنابر نظر آژانس بینالمللی انرژی، برنامه تولید روزانه هیدروکربور، که از ٨٤ میلیون بشکه درسال ٢٠١١ به ٩٧ میلیون بشکه درسال ٢٠٣٥ خواهد رسید، «تماما از گاز مایع طبیعی و منابع غیرمتعارف» تامین میشود، درحالیکه تولید منابع متعارف ازسال ٢٠١٣ با کاهش روبرو خواهدشد.
این منابع که به روش شکستن هیدرولیک سنگ (تزریق بافشار مخلوطی از آب، ماسه و شویندههایی که صخرهها را برای بیرونکشیدن گاز که لایه زمینشناسی موردنظر را بهمدت طولانی زیر مهمیز میگیرند) با شیوه سوراخکردن افقی استخراج میشوند، به بهای آلودگی ناهنجار محیطزیست بهدست میآیند. درعینحال، بهرهبرداری از این منابع در ایالاتمتحده موجب ایجاد صدهاهزار شغل شده و این مزیت را دارد که سوختی فراوان و ارزانقیمت تولید میکند. بنابر گزارش ٢٠١٣ «چشماندازهای انرژی، نگاه بهسوی سال ٢٠٤٠» که توسط گروه «اکسون موبیل» منتشرشده، آمریکاییها بهبرکت گاز میانسنگی ازسال ٢٠٢٥ در این عرصه شاهد رشد شدید تقاضا برای گاز در جهان بوده و تبدیل به صادرکننده سوخت فسیلی خواهندشد.
و [چه رخ خواهدداد] اگر«انقلاب گاز میانسنگی»، بهدور از تقویت اقتصاد جهانی درحالنقاهت، چیزی جز بادکردن یک حباب سوداگرانه درحالترکیدن نباشد؟ شکنندگی بهبود وضعیت اقتصادی چنان که تجربههای اخیر نشان میدهند، حکم میکند که در برابر این ابراز ذوق و شوق افراطی جانب احتیاط رعایت شود. بهعنوانمثال: اقتصاد اسپانیا که پیشتر چنان شکوفا – چهارمین قدرت درمنطقه یورو درسال ٢٠٠٨ – بود، از زمانی که حباب املاک، که این کشور کورکورانه خود را به آن آویخته بود، بهطور ناگهانی ترکید خراب و علیل شدهاست. سیاستگران که از بحران سال ٢٠٠٨ خیلی کم آموختهاند، اکنون درحال تکرار همان اشتباهها در بخش سوخت فسیلی هستند.
یک پژوهش «نیویورک تایمز» درماه ژوئن ٢٠١١، شکافهای موجود در ساختار رسانهای- صنعتی «رونق» گاز میانسنگی را افشا میکرد. تردیدهای ابرازشده توسط ناظران گوناگون: -زمینشناسان، وکلا، تحلیلگران بازار – درمورد اثر آنچهکه شرکتهای نفتی اعلامکردهبودند و سوءظن نسبت به «برآورد غیرواقعی آگاهانه و حتی غیرقانونی بازده بهرهبرداریهایشان و حجم رگهها (١)». این روزنامه نوشته بود: «استخراج گاز از سنگهای زیرزمین، میتواند از آنچه که شرکتهای نفتی ادعا میکنند دشوارتر و پرهزینهتر باشد. صدها ایمیل و مدارک مبادلهشده توسط صاحبان صنایع گواه این موضوع هستند و تجزیهتحلیل دادههای بهدستآمده از هزاران حفاری نیز آنها را تایید میکنند.
درآغاز سال ٢٠١٢، دو مشاور آمریکایی زنگ خطر را در «پترولیوم ریویو»، نشریه معتبر بریتانیایی صنعت نفت بهصدا درآوردند. آنها درعین پرسش درمورد «قابلیت اطمینان و دوام گاز شیست آمریکایی ها» افشاء کردند که پیشبینی صاحبان صنایع با مقررات جدید کمیسیون امنیت و مبادله (SEC)، سازمان فدرال کنترل بازارهای مالی، همزمان بودهاست. این مقررات که درسال ٢٠٠٩ تصویب شدهاند به شرکتها اجازه میدهند که حجم ذخایر خود را بهمیل خویش و بدون بررسی توسط یک مرجع مستقل اعلام کنند (٢).
برای دستاندرکاران صنعت [نفت و گاز] ارزیابی فراواقعی رگههای گاز میانسنگی این امکان را فراهم میکند که خطرهای مربوط به بهرهبرداری خود را درجهدوم و کماهمیت کنند. اما شکستن هیدرولیک سنگها فقط اثرهای زیانبار محیطزیستی ندارد. مشکلی کاملا اقتصادی نیز بهوجود میآورد زیرا محصولی با طول عمر خیلی کوتاه تولید میکند. در نشریه «نیچر» (طبیعت)، دیوید کینگ مشاور علمی پیشین دولت بریتانیا تاکید میکند که بازده یک چاه میانسنگی (شیست) در طول سال اول بهرهبرداری ٦٠ تا ٩٠ درصد افت میکند (٣).
افتی چنین شدید همه محاسبات مربوط به سودبخش بودن را بههم میریزد. بهمحض آنکه یک چاه به ته میرسد، باید بهسرعت چاه دیگری کنده شود تا سطح تولید حفظ و بازپرداخت بدهیها امکانپذیر گردد. زمانیکه مجموعه شرایط اقتصادی ایجاب کنند که این کار شتابزده انجام شود، این فراربهجلو میتواند برای چندسال توهم ایجاد کند. چنین وضعیتی، همراه با یک فعالیت اقتصادی سستبنیاد – حفر چاههای کمدوام ولی درکوتاهمدت خیرهکننده – موجب پایینآمدن زیاد بهای گاز طبیعی در ایالات متحده شده و آنرا از ٧ تا ٨ دلار برای هر یکمیلیون بیتییو (واحد حرارتی بریتانیا) به کمتر از ٣ دلار درسال ٢٠١٢ رساندهاست.
کارشناسان سرمایهگذاری مالی فریب نخوردهاند. ولف ریشتر روزنامهنگار نشریه «بیزنس اینسایدر» (٤) هشدار میدهد: «اقتصاد برآیند شکستن سنگ، اقتصادی مخرب است. استخراج سرمایه را با سرعتی شگفتانگیز میبلعد و زمانیکه تولید کاهش یابد بهرهبرداران را با کوهی از بدهی بهجا میگذارد. برای اینکه این افتوخیز درآمد را کاهش ندهد، شرکتها ناگزیرند بیشتر و باز هم بیشتر پول بریزند تا چاههای بهتهرسیده را با چاههای دیگر جبران کنند. دریغ که دیریازود، چنین طرحی به دیوار واقعیت برخورد میکند».
آقای آرتور برمن، که با شرکت «آموکو» پیش از ادغام آن با «بریتیش پترولیوم» کارکرده میگوید که او نیز از روند «بهشکل باورنکردنی بالا»ی تهکشیدن رگهها تعجبزده است. او با یادکردن از منطقه «ایگل فورد» در تگزاس – مادر همه حوزههای نفت میانسنگی میگوید: «کاهش سالانه تولید از ٤٢ درصد بیشتر است». برای تامین تولید ثابت، بهرهبرداران میبایست «حدود هزار چاه دیگر در هر سال در همان حوزه حفر کنند» و این یعنی یک هزینه سالانه ١٠ تا ١٢ میلیارد دلاری... اگر همه اینها باهم جمع شوند، به رقمی میرسیم که درسال ٢٠٠٨ برای نجات صنعت بانکداری صرف شد. این همه پول ازکجا باید تامین شود؟ (٥).
حباب گازی تاکنون نخستین اثرهای خود را برروی قدرتمندترین شرکتهای نفتی جهان گذاشتهاست. در ماه ژوئن گذشته، آقای رکس تیلرسون، رییس کل «اکسون موبیل» باتشریح این که کاهش بهای گاز طبیعی در ایالات متحده، گرچه شانسی برای مصرفکنندگان بوده، شکوه و شکایت میکند که شرکت او قربانی کاهش شدید درآمدهایش شده و این یک بدبختی و مصیبت بهشمار میآید. درحالیکه «اکسون موبیل» در برابر سهامداران خود ادعا میکرد که حتی یک سنت بهخاطر گاز ازدستنداده، آقای تیلرسون دربرابر شورای روابط خارجی، یکی از پرنفوذترین اندیشکدههای(تیک تانک) کشور یک سخنرانی تقریبا اشکبار ایراد کرد: «همه درحال حتی ازدستدادن پیراهنهایمان هستیم. دیگر پولی بهدستنمیآید. چیزی جز زیان نیست (٦)».
تقریبا درهمان زمان، شرکت گاز بریتانیایی «بی جی گروپ» از موقعیت ناگوار و دردناک خود خبر میداد: «کاهش ٣.١ میلیارد دلاری ارزش داراییها در گاز طبیعی امریکایی» بهمعنای «پایینآمدن محسوس سودهای واسطهای» است (٧). اول نوامبر ٢٠١٢، پس از آنکه شرکت نفتی «رویال داچ شل» سه فصل ترازنامه متوسط با کاهش ٢٤ درصدی سود در یک سال را تجربه میکرد، سرویس اطلاعات «داو جونز» خبر شوم «بهخطرافتادن منافع» درمجموع بخش بورس بهخاطر سودای گاز میانسنگی (شیست) را اعلام کرد.
*از نوشدارو تا وحشت
«چیزاپیک انرژی» با آنکه در مسابقه گاز میانسنگی پیشگام بوده، نتوانسته از اثرهای حباب بگریزد. این موسسه آمریکایی زیر فشار بدهیهایش ناگزیر شد بخشی از داراییهای خود – حوزههای گازی و خط لوله به ارزش کل ٩.٦ میلیارد دلار – را بفروشد تا بتواند حساب بستانکارانش را تسویه کند. «واشنگتن پست» با ابراز تاسف مینویسد: «شرکت از حجم فعالیتهایش کاسته، درحالیکه رییس کل آن یکی از پیشروان انقلاب گاز میانسنگی بود» (٨).
قهرمانان این «انقلاب» چگونه توانستند این طور سقوط کنند؟ جان دیزارد، تحلیلگر «فاینانشیال تایمز» در ٦ ماه مه ٢٠١٢ مینویسد که تولیدکنندگان گاز میانسنگی رقمهای «دو، سه، چهار و حتی پنج برابر فراتر از منابع خود را برای خرید زمینها ، حفر چاهها و اجرای برنامههایشان» صرفکردهاند. برای گرداندن چرخ جویندگی طلا، رقمهای نجومی «با شرایط پیچیده و کمرشکن» وام گرفتهاند، زیرا «والاستریت» از روال معمول خود صرفنظر نمیکند. بااینحال، بهنظر جان دیزارد، حباب گازی بهدلیل وابستگی ایالات متحده به این منبع از نظر اقتصادی انفجاری، ناگزیر به رشد خود ادامه میدهد: «باتوجه به بازده ناپایدار چاههای گاز میان سنگی (شیست)، حفاریها میباید ادامه یابند. قیمتها بهسوی بالا، حتی خیلی بالا روخواهندکرد تا نهتنها بدهیهای گذشته، بلکه هزینههای واقعبینانه تولید را بپوشانند».
بااینحال، بعید نیست که بسیاری از شرکتهای بزرگ نفتی همزمان خود را رودررو با سقوط یا ورشکستگی ببینند. آقای برمن میگوید: اگر این فرض تحقق یابد «شاهد دو یا سه ورشکستگی یا عملیات خرید هنگفت خواهیم بود که در آن هرکس گلیم خود را ازآب بیرون میکشد و سرمایهها دود شده و بههوا خواهندرفت. این بدترین سناریو است».
بهعبارتدیگر، استدلالی که برمبنای آن گاز میانسنگی ایالات متحده یا کل بشریت را دربرابر «سربهفلک کشیدن قیمت نفت» - مرحلهای که ازآنبهبعد ترکیب الزامهای زمینشناسی و اقتصادی نفت خام را بهنحوی غیرقابلتحمل دشوار و پرهزینه خواهد کرد – محافظت میکند، بیشتر به قصه دخترشاهپریان میماند. چندین گزارش علمی مستقل که اخیرا منتشرشدهاند، تایید میکنند که «انقلاب» گازی در این زمینه گشایشی نخواهدکرد.
در یک تحقیق چاپشده توسط مجله «انرژی پالیسی» گروه «کینگ» به این نتیجهگیری میرسند که صنعت نفت ذخایر سوخت فسیلی دنیا را یکسوم بیش از مقدار واقعی برآورد کردهاست. منابع موجود از ٨٥٠ میلیارد بشکه فراتر نمیروند، درحالیکه برآوردهای رسمی سخن از حدود ١٣٠٠ میلیارد بشکه میگویند. «بااینکه مقدار زیادی از منابع فسیلی قطعا در ژرفای زمین وجوددارند، حجم نفت قابلبهرهبرداری، با قیمتیکه اقتصاد جهانی عادت به تحمل آن دارد، درکوتاهمدت محدود و روبهکاهش است (٩)».
به رغم وجود ذخایر گازی که با روش شکستن هیدرولیک از زیرزمین بیرونکشیدهمیشود، کاهش منابع موجود با روند سالانهای که بین ٥.٤ و ٧.٦ درصد برآورد میشود ادامه دارد. از اینرو «کینگ» و همکارانش قاطعانه فکری که برمبنای آن بهرهبرداری از گاز میانسنگی مساله بحران انرژی را حل میکند را رد میکنند. گیل توربرگ، تحلیلگر مالی هم بهنوبهخود یادآوری میکند که تولید جهانی انرژی فسیلی متعارف از سال ٢٠٠٥ بهبعد رشد نداشتهاست. این تحلیلگر توقف رشد تولید را یکی از دلیلهای عمده بحران سالهای ٢٠٠٨ و ٢٠٠٩ میداند و بر این باور است که یک سقوط دیگر وضعیت رکود کنونی را – با یا بدون گاز شیست – وخیمتر کند (١٠).
این کارها توجه رسانهها و محافل سیاسی که غرق در گفتمانهای تبلیغاتی کارچاقکنهای انرژی هستند را جلب نکردهاست. درخور تاسف است زیرا نتیجهگیری آنان را بهآسانی میتوان درک کرد: گاز میانسنگی بهدوراز توان تامین یک شکوفایی، حبابی مصنوعی را باد میکند که موقتا یک بیثباتی ساختاری را پنهان میکند. زمانیکه این حباب بترکد، موجب بحران تامین سوخت و سربهفلک کشیدن قیمتها میشود که خطر اثرگذاری دردناک بر اقتصاد جهانی را خواهدداشت.
نافذ مصدق احمد ترجمه ی شهباز نخعی
منبع: لوموند دیپلماتیک
پاورقیها:
١-« Insiders sound an alarm amid a natural gas rush », The NewYork Times, ۲۵ juin ۲۰۱۱.
٢-Ruud Weijermars et Crispian McCredie, «Inflating US shale gas reserves», Petroleum Review, Londres, janvier ۲۰۱۲.
٣-JamesMurray et David King, «Climate policy : Oil’s tipping point has passed», Nature, no ۴۸۱, Londres, ۲۶ janvier ۲۰۱۲.
٤-Wolf Richter, «Dirt cheap natural gas is tearing up the very industry that’s producing it », Business Insider, Portland, ۵ juin ۲۰۱۲.
٥-« Shale gas will be the next bubble to pop. An interview with Arthur Berman », Oilprice, ۱۲ novembre ۲۰۱۲, http://oilprice.com
٦-« Exxon : “Losing our shirts” on natural gas », TheWall Street Journal, NewYork, ۲۷ juin ۲۰۱۲.
٧-« US shale gas glut cuts BG Group profits »,Financial Times, Londres, ۲۶ juillet ۲۰۱۲.
٨-« Debt-plagued chesapeake energy to sell $۶,۹ billion worth of its holdings », The Washington Post, ۱۳ septembre ۲۰۱۲.
٩-Nick A. Owen, Oliver R. Inderwildi et David A. King, «The status of conventional world oil reserves – Hype or cause for concern?», Energy Policy, vol. ۳۸, no ۸, Guildford, août ۲۰۱۰.
١٠-Gail E. Tverberg, «Oil supply limits and the continuing financial crisis », Energy, vol. ۳۷, no ۱, Stamford, janvier ۲۰۱۲.
١١-« The economics of oil dependence : A glass ceiling to recovery », New Economics Foundation, Londres, ۲۰۱۲.
شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۵۶