وحید حاجی پور | فریدون حسنوند را باید یکی از چهره های جنجالی ادوار مجلس شورای اسلامی دانست؛ نماینده مردم اندیمشک که نظرات مختلفی درباره وی وجود دارد. یکی از مهمترین بخش های زندگی مجلسی او را باید با حیات وزیری بررسی کرد که 16 سال سکان وزارت نفت را بر عهده داشت.
بسیاری رییس کمیسیون انرژی مجلس را یار بهارستانی زنگنه می دانند و معتقدند اگر کسی جز حسنوند در صدر کمیسیون قرار داشت، قطعا نمی توانست در دولت دوازدهم وزیر نفت بماند. اما او نظر دیگری دارد و معتقد است نه تنها یار وزیر سابق نبوده، بلکه منتقد او نیز بوده و انتقادات امروز به وی، هزینه ای است که باید بابت نگاه حاکمیتی خود پرداخت کند.
بخش مهمی از تاریخ نفت ایران در 15 سال گذشته، در مجلسی گذشته که حسنوند رئیس کمیسیون انرژی اش بوده و سند این کمیسیون را به نام خود ثبت کرده است. او در بخش نخست مصاحبه خود با جام جم به بررسی تاریخ نفت و کمیسیون انرژی می پردازد؛ البته با محوریت بیژن زنگنه!
* چه شد که تصمیم گرفتید راه نمایندگی را در پیش بگیرید؟ چه ویژگی در خود دیدید؟
قصدی نداشتم؛ روحیۀ من روحیۀ کار سیاسی و مجلسی نبود، با اینکه کارمند دستگاه امنیتی بودم اما بیشتر در حوزه فرهنگی و مذهبی فعال بودم؛ بعد از اینکه مقام معظم رهبری موضوع شبیخون فرهنگی را مطرح کردند، ما هیات عاشورای خود را به موسسه تبدیل کردیم. با توجه به اتفاقاتی مثل دوم خرداد و ... فعالیت های سیاسی موسسه بیشتر شد. دقیقا مصادف بود با روزهایی که حوزه اندیمشک و شوش از هم تفکیک شدند. اندیمشک در آن مقطع گزینهای نداشت که وارد صحنه شود، عمدتاً چون فضا فضای دوم خردادی و اصلاحطلبی در کشور بود، دوستان نگران بودند که اگر این شرایط باشد، نمایندۀ شهرستان ما ممکن است از جریان آنها باشد.
من اصلاً در این فضا نبودم، دوستان و بچههای حزباللهی و انقلابی در مسجدی جلسه گذاشتند و بین چند گزینه رایگیری کردند که چه کسی به صحنه بیاید و قرعه به نام من افتاد؛ من هم در آن جلسه حاضر نبودم و به واسطۀ شغلی که داشتم نمیتوانستم در آن جلسه حاضر شوم. در نهایت برای نمایندگی انتخاب شدم و در انتخابات هم به سختی و در دو مرحله توانستم پیروز انتخابات شوم.
*اکنون هم کارمند وزارت اطلاعات هستید؟
طبق قانون انتخابات، کارمندان بعضی از دستگاهها مانند وزارت اطلاعات برای حضور انتخابات باید از شغل خود استعفا بدهند که فراتر از استعفا از مسولیت است. بر همین اساس پیش از حضور در انتخابات مجلس ششم استعفا دادم و هم اکنون کارمند جایی نیستم. در دوره نهم هم استانداری بوشهر را بر عهده گرفتم.
طبق قانونی که اجازه می داد ایثارگران به کار خود برگردند، اما پس از برکناری از استانداری در بهمن 92 بیکار بودم. یک نامهای درب منزل ما آوردند که شما هیچ رابطۀ استخدامی با وزارت کشور ندارید، شما چون مستعفی بودید. به دیوان عدالت اداری شکایت کردم و دیوان هم در رای بدوی و هم در رای تجدیدنظر رای بر بازگشت به کار داد؛ آقایان دولت یازدهم رفتند اِعمال ماده 477 کردند و همه چیز هم معلق مانده است.
*در مجلس ششم وارد حوزه فرهنگی شدید در حالی که سبقه شما امنیتی بود. دلیل این موضوع چه بود؟
اولویت اولم کمیسیون امنیت ملی بود ولی این کمیسیون عمدتاً دست افرادی مثل محسن میردامادی بود و حذفم کردند؛ من را کمیسیون فرهنگی فرستادند البته من هم بدم نیامد چون بیارتباط با کار فرهنگی نبودم و در مجلس ششم کمیسیون فرهنگی کانون یکسری اتفاقات بود مثل قوانین مطبوعات، ماهواره و...
*یکی از اتفاقات مهم در مجلس ششم، موضوع رای اعتماد به وزرا بود؛ مثلا در باره انتخاب آقای زنگنه به عنوان وزیر نفت در سال 80، گروهی از اصلاح طلبان مانند آقایان اعلمی، میدری، محتشمی پور و ... منتقد جدی آقای زنگنه بودند درست برعکس اصلاح طلبانی مانند آقایان بهزاد نبوی، خاتمی، میردامادی، محسن آرمین و ...؛ شما در چه سمتی ایستاده بودید؟
ببینید عمدۀ اختلافات سر مواضع حزبی بود؛ به هر حال مجلس ششم تجمیع تمام احزاب اصلاحطلب بود و 29 نفر لیست تهران، تجمیع تمام احزاب بود با محوریت حزب مشارکت؛ در آنجا جریان نزدیک به کارگزاران از آقای زنگنه حمایت میکرد، جریان خط امامیها تقریباً روبروی ایشان موضع داشت و خط امامیها و آقای محتشمی پور و بعضی از دوستان که در مجمع روحانیون بودند، معتقد بودند نباید به ایشان رای اعتماد داد. با این وجود، چون فضای کلی مجلس به آن سمت بود، کل کابینه رای آورد و آقای خاتمی به شدت از این موضوع حمایت میکرد.
*شما طرفدار آقای زنگنه بودید؟
نه من آن ایام ارتباطی با آقای زنگنه نداشتم.
* به او رای مثبت دادید یا منفی؟
فکر کنم رای منفی دادم؛ توجه داشته باشید دعوای اصلی بر سر تخلفات پتروپارس بود. بهزاد نبودی چون خودش رئیس هیاتمدیره پتروپارس و محور آنجا بود، به عنوان عضوی از کمیسیون انرژی نقش مثبتی در تحولات مجلس به سود آقای زنگنه داشت و آقای حسین آفریده هم به عنوان رئیس کمیسیون انرژی، در کنار این تیم بودند. بعد هم آقای نجفآبادی رئیس کمیسیون شد که در سال سوم و چهارم ، تغییر و تحولاتی صورت گرفت.
در آنجا ما سیاستهایمان را تغییر دادیم، مثل الان نبود که فراکسیون، فراکسیون تشکیل شود؛ ما در فراکسیون خود برنامه ریزی منسجمی داشتیم و نطق ها و تذکرات را بین خودمان هماهنگ می کردیم؛ حتی رابط ما با دستگاهها مشخص بود و در بعضی موقعیت ها، با وجود اینکه میدانستیم که رای نداریم اما وزن خودمان را با موضع گیری هایمان نشان میدادیم. میگفتیم این دو نفر گزینه ما هستند یا در هیاترئیسه آنها، ما به دو سه نفر رای میدادیم چند نفر را میگفتیم رای اینها به هیچوجه نباید بالا باشد، مثلاً بچهها روی جبارزاده، محمدرضا تابش، آقای کروبی، خانم جلودارزاده خیلی بحثی نمیکردند، آن طرف هم روی محمدرضا خاتمی و بویژه شکوریراد ای منفی داشتیم زیرا از نظر ما ضدانقلاب تر از شکوری راد کسی در مجلس نبود.
*چرا حالا ضدانقلاب؟
داستان جالبی دارد؛ یک روزی ایشان در مجلس ششم نطق کرد؛ درست زمانی که بحث آمدن یا نیامدن آقای خاتمی داغ شده بود. خاتمی قهر و ناز میکرد که من نمیآیم و نمیشود که البته صحنه سازی بود. یک روز شکوریراد پشت تریبون رفت و نطقی تحت عنوان «گل یاس» کرد و ویژگیهایی از گل یاس را بر شمرد و نهایتاً ختم نطقش با یاعلی مدد بود!
یکی از دوستان به نام بهمن اخوان (نماینده تفرش و آشتیان) جلوی آقای شکوریراد رفت و با زبان شیرین خودش به او گفت: جیگولی مَگولی، گل یاس یعنی چه؟! به آقای شکوریراد خیلی برخورد و گفت به موقع میفهمی گل یاس یعنی چه! فاصله نطق شکوریراد و انتخابات دوم ریاست جمهوری چند ماه فاصله بود. وقتی آقای خاتمی ثبتنام کرد، اگر به تبلیغات ایشان نگاه کنید، اولاً نماد آنها گل یاس شد یعنی عکس گل یاس زیر همۀ پوسترها بود و زیر آن هم یاعلیمدد نوشته بود؛ یعنی در عین حال بازی «آمدن و نیامدن»، آنها کارهای طراحی پوسترشان را انجام داده بودند. منتها چون بهمن اخوان یک مقدار او را عصبانی کرد، او در این عصبانیت گفت بعداً مشخص میشود!
* سر وزرای نفت احمدینژاد خیلی حاشیه درست شد چند نفر معرفی و حذف شدند، وقتی که آقای احمدینژاد رئیسجمهور شدند، برای انتخاب وزرای نفت از کمیسیون انرژی هم مشورتی گرفته شد؟
آن زمان عمدتاً بیشتر با هیاترئیسه مجلس صحبت می شد؛ در آن مقطع هم بحثهایی شد و با رئیس کمیسیون وقت صحبتهایی داشتند ولی عمدتاً با هیات رئیسه مجلس و با فراکسیون توافقاتی صورت میگرفت. آن زمان مثل الان تشتت نبود، وقتی هیات رئیسه مجلس یا فراکسیون به یک نتیجهای میرسید تقریباً همراهی و هماهنگی و تمکین در جریان سیاسی بود مگر اینکه بعضی از افراد موضوعات خاص داشتند که همراهی نمیکردند. در آن مقطع گزینههای مختلفی بود، آقای محصولی، آقای تسلطی، آقای سعیدلو.
* شما به کدام یک از این نامزدها رای مثبت دادید؟
من به سعیدلو رای دادم؛ آقای محصولی که انصراف داد و به آقای تسلطی رای ندادم چون ایشان آدم قویای نبود و یکسری مطالب هم آن زمان علیه ایشان مطرح شدکه از آنها عبور کنیم.
*بعد از این اتفاقات، آقای وزیری هامانه رای آورد و بعد هم آقای مرحوم کردان قائم مقام وزارت نفت شد که حواشی بسیاری به پا کرد؛ گفته می شود شما از دوستان ایشان بودید و حمایتشان کردید. درست است؟
بله رابطۀ من خیلی خوب و الان هم ایشان را قبول دارم، یکی از نیروهای وفادار به نظام، قوی، برنامهدار؛ اجازه بدهید کمی به عقب تر برویم. در آن مقطع وقتی این اتفاقات افتاد، چند گزینه معرفی شد و وزارت نفت بلاتکلیف رها شده بود، ناچاراً از درون وزارت نفت آقای وزیری هامانه که در آن دوران در حوزه های اداری نفت مشغول به کار بود، برای نفت معرفی شد که رای اعتماد گرفت.
وزارت نفت فقط موضوع فنی ندارد؛ این نهاد یکی از سیاسیترین وزارتخانهها در کشور است که در تحولات داخلی و بخصوص حوزه بینالملل نقش دارد؛ آیا اوپک فقط یک مجموعه فنی ـ کارشناسی است؟ خیر؛ سالهای متمادی بود که نفت در دستان چهره های سیاسی – اقتصادی کارگزارن می چرخید؛ آقازاده و زنگنه کارگزارانی بودند بنابراین نیاز بود که یک تحول جدی صورت بگیرد؛ آقای کردان دقیقا برای پیاده کردن همین تحولات به وزارت نفت رفت تا در حوزه اقتصادی، سیاسی، مدیریت و تحولات ساختاری و ... مثمر ثمر باشند. تا آن زمان هم چیزی به نام قائممقام وجود نداشت و یک کار جدید بود، اگرچه مقاومتها و مخالفتهایی هم صورت گرفت.
خب آقای هامانه رفتند و آقای نوذری وزیر شدند؛ آقای نوذری ظاهراً خودشان به آقای احمدینژاد اعلام کرده بودند من در انتخابات به مرحوم هاشمی رای داده ام. این یعنی نگاهی نزدیک به کارگزاران نفت را به دست گرفت.
من آدم حاکمیتی هستم هر جا حاکمیت حرفی داشته باشد با تمام وجودم، عمرم، آبرویم و جانم هستم مگر از دستم کاری برنیاید، من همیشه به زنگنه میگفتم هر روز شیطان زیر این تقاطع پل حافظ و طالقانی، دو واحد درس یاد میگیرد که برود مردم را فریب بدهد. یک زمانی میگفتند شیطان شما را گول میزند ولی من معتقدم شما شیطان را درس میدهید، چون واقعاً ساختار و سیستم وزارتخانه خیلی پیچیده است، شما فکر میکنید این چند تا بچه حزباللهی که رفتند آنها دارند اداره میکنند؟ نه همان آدمهای داخلی و بیرونی و بازنشسته که همه رفتند شرکت تشکیل دادند، همانها دارند وزارت نفت را اداره میکنند.
*شاید به همین دلیل باشد که رییس جمهور وقت، آقای میرکاظمی را برای وزارت انتخاب کردند زیرا ایشان تفکرات حذفی داشتند؛ نظر شما چیست؟
برای وزارت نفت دولت دهم، گزینههای مختلفی مطرح شد، آقای میرکاظمی چون سابقهای در وزارت بازرگانی آن وقت داشت و همه او را بهعنوان یک آدم منضبط اداری میشناختند. در آن مقطع از او بهعنوان یک آدم استراتژیست اقتصادی یاد می کردند. آقای میرکاظمی را با این نگاه آوردند که او حوزه اقتصاد وزارت نفت را فعال بکند اما اتفاقی نیفتاد، چالشها بیشتر شد که یمی از آنها عدم تعامل ایشان با مجلس بود. فراکسیونهای اقلیت هم آدمهای ضعیفی نبودند، هم برنامه داشتند و هم قویتر بودند.
* تعدادی از اصلاح طلبان در فراکسیون اقلیت، پشت آقای میرکاظمی آمدند، آن هم بواسطه لابی های آقای شجاع الدین بازرگانی!
آقای بازرگانی خب در وزارت بازرگانی معاون او بود، سابقه اینها از وزارت دفاع و اتکا و نیروی دریایی سپاه بود و این ارتباطات را از قدیم داشتند و به این خاطر بود آمد بود و دفاع میکرد هرچند که مخالفتها زیاد بود.
* شما به آقای میرکاظمی رای مثبت دادید؟
بله؛ مصالح عمومی کشور اولویت اول شماست. شما باید در ظرف مکان و زمان افراد را ارزیابی کنید و ببینید چرا رای دادید و یا رای ندادید؟
* ولی ایشان با اختلاف یکی دو رای وزیر نفت شدند؛ رای شما بالاخره تاثیرگذرا بود. نبود؟
خب رقابت خیلی نزدیک بود، مخالفتها جدی بود و آقای میرکاظمی هم به لحاظ شخصیت فردی خیلی انعطاف نداشتند و به همین خاطر، خیلی تمایلی به ایشان نبود ولی از آنجا که دو محور مبارزه با فساد و تغییر استراتژی اقتصادی کارگزاران برای ما هم بود، به ایشان رای مثبت دادم.
* اگر زمان به عقب برگردد باز هم به آقای میرکاظمی رای میدهید؟
طبیعی است اگر همان شرایط باشد و همان آدمها باشند بله چون نگاه من حاکمیتی است.
*یعنی از نگاه حاکمیتی به شما میگویند به چه کسی رای بدهید؟
نه اگر نماینده در موضوعات تشخیص نداشته باشد که چه باید بکند که نماینده نیست؛ در کل کشور در همۀ ادوار برای موضوعات مختلف حتماً رایزنی میشود چه برای رای اعتماد، چه برای طرح و لایحه و چه برای استیضاح، چه برای برنامه توسعه و چه برای بودجه سال. رایزنی همیشه وجود دارد ولی نگاه شما نباید جریانی و حزبی باشد، خیلی از دوستان ما در همه موضوعات جریانی رای میدهند.
من این را قبول ندارم، به هر حال یک جایی تعارض بین منافع مردم و تعارض بین جریان به وجود میآید، شما باید مردم را درنظر بگیرید، وقتی میگویم مردم یعنی نگاه من به حاکمیت است، از منظر رفتار و کردار نمایندهای که حاکمیت و مسئولیت در آن دارد، دارم عمل میکنم، نه اینکه جریان، حزب من دارد این را میگوید.
* شما جزء کدام حزب و جریان سیاسی هستید؟
من حزب نیستم ولی کلاً اصولگرا هستم، جریان من اصولگرا است، مواضع و نطقها و رفتار من مشخص است ولی من هیچ وابستگی حزبی به جریانی ندارم؛ کلیت فراکسیون اصولگرا، اینها زیرشاخه تعریف میکنند من اصلاً به این زیرشاخهها ورود نمیکنم، من میگویم یک کلان اصولگرایی تعریف کردید، یک چهارچوبی مشخص شده و باید به آن پاینبد بود و کمااینکه در موضوعاتی مانند استیضاح آقای زنگنه که دوستان به ناحق من را تخریب میکردند و تا توانستند تهمت زدند.
چرا ما این همه فحش خوردن را به جان خریدیم؟ در مجلس گذشته که من رئیس کمیسیون بودم، اولاً من چرا رئیس کمیسیون شدم؟ بعضی از دوستان به ظاهر اصولگرای سنتی که من اسم نمیآورم به دلیل بعضی ارتباطات فردی با آقای امیری خامکانی نماینده زرند و کرمان، که رییس کمیسیون بود، پشت ایشان بودند. آقای زنگنه و دوستانش هم روی ایشان نظر داشتند، دوستان دیگری سراغ من آمدند و گفتند شما هم وارد شوید، من گفتم نمیآیم چون میدانم چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. در آن زمان آقای هدایت الله خادمی هم حضور داشت،
آقای خادمی میگفت من رئیس کمیسیون بشوم، اما چون ایشان سابقه قبلی نداشت، تنها گزینهای که از طرف بچههای استان خوزستان و بعضی از دوستان ما در کمیسیون انرژی معرفی شد، من بودم. گفتم کار ما سخت است چون آن طرف فلانی و دولت و آقای زنگنه، نیمنگاهی هم بزرگان مجلس به آنها دارند نمیگذارند ما رای بیاوریم!
زمانی که به کمیسیون انرژی آمدم، هنوز در مرحله انتخاب افراد در اولویتهای اول و دوم بودند. وقتی اختلاف بالا گرفت، بعد از تشریفات اولیه مجلس و قسم و دیدار با آقا، من آمدم برگه انتقال خودم را از کمیسیون انرژی به کمیسیون فرهنگی نوشتم و به آقای پزشکیان دادم. چون نائبرئیس اول باید تصمیم میگرفت، آقای پزشکیان امضا کرد و به آقای امیدوار رضایی داد، آقای رضایی هم امضا کرد و نامۀ من را فرستادند.
کارها انجام شد و بعد رفتیم برای دیدار با رهبر انقلاب؛ بعد از دیدار یکی از آقایان هیات رئیسه به من گفت چطوری آقای عضو کمیسیون فرهنگی؟ برای من خیلی جای تعجب بود چون کسی که اطلاع نداشت! من هم خیلی راحت و بااعتماد به نفس صحبت کردم، ایشان گفت این کار چیست که میخواهی به کمیسیون فرهنگی بروی؟ کاغذ درخواست من داخل جیب او بود، یکی از کسانی که در هیات رئیسه کار میکرد، عوامل اجرایی بود به آقای هیات رئیسه میگوید ایشان دارد به کمیسیون فرهنگی میرود،
شما که چنین تصمیمی داشتید؟ میگوید نگذارید انجام بشود! و به هر حال نگذاشتند من به کمیسیون فرهنگی بروم و من در کمیسیون انرژی ماندم. خلاصه رایگیری شد و من رای آوردم اما من به آقای سخاوتاسدی از چهره های کلیدی نفت در مجلس گفتم، فهمیدم شما و بازرگانی دارید در انتخابات کمیسیون دخالت میکنید! چنان سیلی میزنم که از درب مجلس تا در وزارت نفت غَلت بخوری و بروی!بار آخرت باشد که بخواهی از بیرون بیایی و دخالت کنی! بعد بازرگانی زنگ زد و گفت به خدا ما دخالت نکردیم!
*واقعاً سیلی میزدید؟
حالا بعضی موقعها لازم باشد حتماً!(می خندد) بعد آقای زنگنه تماس گرفت و عنوان کرد ما دخالتی نداریم....در اینجا واقعاً به ناحق رفتار کردند.
ادامه دارد ...
منبع: روزنامه جام جم