وحید حاجی پور | هیاهو و دروغ های مدافعان کرسنت را درباره فسخ یک طرفه قرارداد از سوی ایران را کنار بگذارید؛ اصل ماجرا این است که شرکت ملی نفت به دنبال افزایش قیمت نفت در سال 1384 به بعد که شدیدا روی قیمت گاز متاثر بود، روی اصلاح قیمت بر اساس یکی از بندهای قرارداد تاکید می کند. مذاکرات به خوبی پیش می رود و قرار می شود دو طرف روی قیمت به توافق نهایی دست یابند.
یکی از نقاط عطفی که میان دو طرف وجود دارد، سفر مخفیانه مدیران شرکت
کرسنت به تهران بود که در فرودین 88 انجام شد. آنها از فرودگاه مهرآباد خود را به وزارت کشور می رسانند تا جلسه ای را با علی کردان، سرپرست وزارت کشور برگزار کنند. کردان می خواست به این غائله پایان دهد پس از نوذری خواست به این جلسه برود ولی وزیر وقت نفت، در سفر خارجی بود. نمایندگان او به این جلسه می روند و مذاکرات آغاز می شود. فردای آن روز، روزنامه کیهان از این جلسه پرده بر می دارد و مدیرعامل کرسنت با تایید آن می گوید قیمت در آن جلسه بسته شده است و همه چیز به پایان رسیده است.
تنها روایت رسمی از این جلسه متعلق به
دکتر حجت الله غنیمی فرد است که در وزارت کشور حضور یافته بود. او در کتاب
ناگفته های فروش نفت می گوید:
ماجرا اینطور بود که
مرحوم کردان که در زمان قائممقامی خود در نفت پیگیر پرونده کرسنت بودند، به وزارت کشور رفته بودند. البته من هیچگاه وارد قرارداد کرسنت نشدم و زمان وزارت آقای مهندس وزیری هامانه در یک جلسه داخلی که آقای مهندس یحیوی نماینده محترم وقت مجلس شورای اسلامی و آقای مهندس نوذری معاون وزیر نفت و مدیرعامل وقت شرکت ملی نفت ایران بودند، گفتم این شرکت وقتی میگوید قیمت نباید تغییر کند بند اصلاح قیمت را نادیده میگیرد که در قرارداد موجود است، بند اصلاح قیمت میگوید اگر وضعیت بازار انرژی در منطقه تغییر کرد امکان مذاکره اصلاح قیمت وجود دارد و حق قراردادی طرفین است.
خلاصه یکساعتی بعد در جلسه بعدازآنکه حالا، طرف مقابل هم حضور داشت روی این بند تأکید کردم و همانجا هم صحبت شد که اولاً باید دو طرف به توافق برسیم و به مقامات بالای هر دو طرف (شرکت) نتیجه را بگوییم و اگر به توافق نرسیدیم، بالاخره قرارداد مشخص کرده است که مورد اختلاف ازجمله این مطلب چگونه عمل شود، ابتداً داوری بازهم اگر نشد از طریق دادگاه.
یک یا دو ماه بعدازآن آقای مهندس وزیری هامانه از وزارت نفت رفتند. مذاکرات بعدها پیگیری شد که من در آن جلسات نبودم. مدتها بعد در زمان وزارت نفت آقای مهندس نوذری، صبح یک روز که در دفتر کارم مشغول کار بودم،
آقای جشن ساز معاون محترم وقت وزیر نفت و مدیرعامل وقت شرکت ملی نفت ایران تماس گرفتند که وی را در جلسهای همراهی کنم. بهاتفاق ایشان و آقای علی پور مسئول دفترشان به دفتر مرحوم آقای کردان وزیر وقت کشور در وزارت کشور رفتیم. مدیرعامل و رئیس هیئتمدیره کرسنت هم حضور داشتند و یک مترجم برای آقای کردان مطالب را ترجمه میکرد.
آقای کردان به مطلبی درباره قیمت اشاره کردند و آنها از آقای رحیمی گلهمندی کردند که ما شنیدم ایشان بهعنوان رئیس دیوان محاسبات از این قرارداد انتقاد کرده است، آقای کردان گفتند ایشان قبلاً قاضی بودند. یکی از آنها گفت اگر قاضی هستند چرا یکطرفه به قضاوت رفتند؟ در آن جلسه فرمول و قیمتی را ارائه کردند که
وقتی دقت کردم در گوش آقای جشن ساز گفتم این قیمت بهمراتب پایینتر از آن چیزی است که در مورد پاکستان داریم انجام میدهیم. چون مذاکرات فرمول قیمت پاکستان تمامشده بود و قسمتهای نهایی قرارداد مانده بود.
نزدیک ظهر شد، مرحوم آقای کردان خطاب به مدیران کرسنت گفت قبل از اینکه شما بیاید با آقای رحیمی قرار گذاشتم که به دفترم بیایند، دوست دارید که ایشان را ببینید؟ آنها ابراز علاقه کردند و آقای رحیمی آمدند و بعد از دیدن مدیران کرسنت، آقای رحیمی گفت اگر میدانستم شما اینجا هستید نمیآمدم. آقای کردان از آقای رحیمی خواستند که در جلسه باشند و خلاصه نزدیک ناهار شد گفتند ناهار بخوریم. در آن جلسه قرار شد بقیه مطالب توسط شرکت ملی نفت ایران پیگیری شود. چون آقای کردان به اعضای حاضر در جلسه گفتند من حالا در وزارت کشور سمت دارم و اصولاً نمیتوانم کاری به نفت داشته باشم، کاری را که امروزی پیگیری میکردم به خاطر سمتی بود که قبلاً داشتم، بعدازاین خودتان با نفت ادامه بدهید.
بعد از ناهار بهجز مرحوم آقای کردان و آقای رحیمی همه به دفتر آقای جشن ساز رفتیم؛ آن دو نفر از شرکت
کرسنت هم آمدند و قرار شد بحثهای فنی را شرکت نفت فلات قاره پیگیری کند؛ آقای جشن ساز جلسه داشتند و گفتند میتوانید بقیه جلسه را با آقای غنیمی فرد ادامه دهید. بهاتفاق رئیس هیئتمدیره و مدیرعامل شرکت کرسنت به دفترم رفتیم.
پیش از اینکه این آقایان حتی روی مبل بنشینند، گفتند شرط قبول قیمت توسط ما این است که فلان مقدار به میزان فروش گاز اضافه شود، گفتم من چنین چیزی را در جلسه نشنیدم، گفتم از آقای جشن ساز میپرسم، طرف مقابل گفت این قول توسط آقای کردان دادهشده و آقای جشن ساز در جلسه نبودند، گفتم خب از آقای کردان میپرسم، زنگ زدم دفتر ایشان که نبودند، چون نمیدانستم دو مدیر شرکت کرسنت فارسی متوجه میشوند یا نه گفتم ابتدا به زبان انگلیسی به شما توضیح میدهم چه میخواهم به آقای کردان بگویم و بعد برای آقای کردان از طریق دفترشان پیام گذاشتم.
گفتم یا باید آقای جشن ساز چنین موضوعی را به من بگوید یا آقای کردان چون من چنین چیزی را نشنیدهام. آقایان با اطمینان کامل در ذهنشان نظر خودشان را داشتند، من هم گفتم اگر تأییدی از طرف آقای کردان و جشن ساز نداشته باشم اقدامی نمیتوانم بکنم. پیشنهاد دادم تا روشنتر شدن این ماجرا جلسه فنی را با شرکت فلات قاره برگزار کنیم ولی آنها علاقهای نداشتند درباره مسائل فنی حرف بزنند و خداحافظی کردند و رفتند.
برداشت من این بود که آنها از سر سیری آمده بودند، بههرحال در آن جلسه به نتیجهای نرسیدند حتی در دفتر کار من روی مبل هم ننشستند و رفتند و بعدازآن هم من نه در مذاکرات آنها بودم و نه آنها را در هیچ جلسهای دیدم.