به گزارش میز نفت، روزنامه جوان نوشت:
«پیوند ناگسستنی صنعت نفت و دانشگاه» این عبارتی است که وزارت نفت به آن علاقه وافری دارد و دو روز پیش در حاشیه امضای ۱۳قرارداد پژوهشی در حوزه ازدیاد برداشت میادین نفت با دانشگاهها هم بارها تکرار شد. فارغ از اینکه اینگونه قراردادها اصولاً یک ویترین برای آنکه گفته شود «ما در حال کاریم» تلقی میشود، ولی این وزارتخانه هیچگاه درباره شائبه یکی از این قراردادها سخن نگفته است.
ماجرا از این قرار است که سال۹۲ وقتی دولت جدید بر سر کار آمد، همکاریهای وزارت نفت با مراکز دانشگاهی در جهت افزایش تولید یکی از برنامههای اصلی صنعت نفت قرار داده شد. وزارت نفت به شرکتهای زیرمجموعه وزارت نفت دستور داد تا فضا را برای حضور دانشگاهها در حوزه افزایش ضریب بازیافت آماده کنند که در نهایت منجر به امضای چند قرارداد همکاری شد. گرچه این قراردادها در نوع خود مهم هستند، ولی بیشتر این قراردادها منجر به نتیجه خاصی نشدهاست که یکی از عوامل آن، بیگانگی تفکر حاکم بر وزارت نفت با پژوهش است.
این طرح یک برنامه ۱۰ساله بوده که در طول این ۱۰سال، دانشگاهها موظف هستند با همکاری مراکز تحقیقاتی و مشاوران خارجی قوی فعالیتها و کارهای تحقیقاتی که منجر به ازدیاد برداشت میشوند را طی برنامههای کوتاه مدت و بلند مدت انجام دهند تا تولید از این میدان افزایش یابد. اما نکته مهم در این باره، الزام همکاری دانشگاههای ایرانی با دانشگاههای خارجی بود؛ در همین راستا، شرکت نفت فلات قاره قراردادی را برای پروژه افزایش ضریب بازیافت میدان نفتی سروش و نوروز با دانشگاه صنعتی سهند تبریز امضا کرد.
در تاریخ ۱۵اسفند۹۴ بود که این قرارداد به طور رسمی امضا شد، اما یک قرارداد سه جانبه بود، شرکت نفت فلات قاره به عنوان کارفرما و دانشگاه سهند و یک شرکت هلندی به نام پنترا (PANTERRA).
درباره این شرکت هلندی باید گفت که پنترا یک بازوی علمی دارد که همه پروژههای تحقیقاتی خود را به آن واگذار میکند، دانشگاه دلفت (Technische Universiteit Delft) که یک دانشگاه هلندی است، داستان جالبی دارد. همکاری پنترا با این دانشگاه در حالی طی قرارداد رسمی در محله اجرا قرار دارد که فردی به نام حمیدرضا سلیمی از فارغ التحصیلان این دانشگاه و از مدیران شرکت پنترا نقش مهمی در اجرای آن دارد.
این در حالی است که گفته میشود سلیمی به واسطه ازدواج با مریم نامدار زنگنه، توانسته صاحب یکی از قراردادها شود. سلیمی به همراه همسرش در هلند زندگی کرده و در حوزه افزایش ضریب بازیافت مخازن نفتی و گازی با روشهای EOR و IOR فعالیت میکند.
گشتی در فضای مجازی و صفحات سلیمی در سایتهای پژوهشی و شخصی وی نیز این موضوع را تأیید میکند. چندی پیش هم برخی رسانهها نیز این موضوع را افشا کردند، ولی وزارت نفت درباره آن هیچ توضیحی ارائه نداد و آن را رد نکرد.
این شائبه زمانی تقویت میشود که وزیر نفت در تاریخ ۷دی۹۵ در سیوششمین اجرای برنامه صبحگاهی شبکه یک، درباره فرزندانش توضیح داد: «چهار فرزند دارم. دخترم دکترای مهندسی مخزن دارد، پسرم دارای دکترای حقوق است، پسر دیگر در رشته خودم در دانشکده فنی درس میخواند و دیگر دخترم هم کلاس دهم است. دو تا از بچههایم ایران نیستند و برای ادامه تحصیل رفتهاند. داماد من خارج از کشور کار میکند و هنوز نیامده و برای تحصیل رفته است.»
چه خوب بود وزارت نفت توضیحاتی در این باره ارائه میداد تا مشخص شود، اگر حمیدرضا سلیمی رابطه سببی با وزیر دارد، بر اساس چه مکانیزمی با شرکت پنترا قرارداد منعقد شده و میلیونها دلار از منابع کشور برای این شرکت اختصاص یافته است؟
امید است این وزارتخانه درباره شائبه نقش خانواده مقام عالی وزارت در صنعت نفت توضیحات دقیقی ارائه دهد و یکبار برای همیشه این موضوع را روشن کند که آیا شائبههای اخیر صحت دارد یا خیر؟
چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۰