هرزچندگاهی اطلاعات خام و کلی درباره نحوه هزینه کرد درآمدهای نفتی در کشورهای جهان در فضای مجازی و البته برخی رسانههای رسمی منتشر میشود که بر اساس آن، تحلیلهای خامی صورت میگیرد که از اساس اشتباه و باطل است. به عنوان نمونه صندوق درآمدهای نفتی نروژ و عدم بهره گیری از سهم این صندوق در اقتصاد این کشور مورد اشاره قرار گرفته و اینگونه استنباط میشود که نروژیها به قدری دقیق روی درآمدهای نفتی خود برنامه ریزی میکنند که امروز یک کشور توسعه یافته هستند.
با این نگاه کلی، نتیجه گیری میشود که اگر چنین پدیدهای در ایران وجود داشت، امروز کشورمان یک کشور توسعه یافته و پیشرفته بود. گرچه نقدهای جدی به هزینه کرد درآمدهای نفتی در اقتصاد کشور وارد است اما اینگونه نگاههای سطحی باعث میشود تا اصل ماجرا محو شود. پایه تحلیلهای عجیبی که در باب مقایسه دو کشور انجام میشود هم بدون توجه به عوامل مهمی همچون میزان تولید نفت و جمعیت دو کشور راهی رسانهها می شود و هم درباره جزئیات برنامههای صندوق ملی نروژ از عدم اطلاعات کافی رنج میبرد.
در ابتدا به وضعیت صنعت نفت در دو کشور میپردازیم؛ جمهوری اسلامی ایران طی چهار دهه اخیر و با وجود 8 سال جنگ تحمیلی و تحریمهای شدید در حوزه سرمایه گذاری و تجارت نفت، ظرفیت تولیدش 3.8 میلیون بشکه در روز است که از این میزان، 1.8 میلیون بشکه آن متعلق به مصرف داخلی و تامین سوخت است؛ خوش بینانهترین رقم صادرات نفت و میعانات گازی در اوج خود 2.5 میلیون بشکه است. در واقع بین 40 تا 45 درصد تولید نفت و میعانات گازی ایران در داخل و به قیمت یارانهای مصرف میشود.
چهارشنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۳۲