ميزنفت/ کشمکشهای میان وزیر نفت و وزیر صعت، معدن و تجارت در دولت یازدهم از یاد رفتنی نیست و القابی هچون «عوام» که زنگنه درباره محمدرضا نعمت زاده به کار برد. همه میدانند رابطه این دو وزیر سابق و فعلی با یکدیگر رابطه خوبی نیست و حتی در دولت اصلاحات هم زنگنه راضی به کار کردن با نعمت زاده نبود ولی از پاستور حکم شده بود پتروشیمی در اختیار نعمت زاده باشد.
منصفانه نگاه کنیم صنعت پتروشیمی در دوره محمدرضا نعمت زاده توسعه پیدا کرد، در دوره او همه چیز تغییر یافت و این همان افتخاری است که همگان آن را به پای نعمت زاده مینویسند و نه زنگنه. مو سپیدان صنعت پتروشیمی بهتر از هر کس دیگری میدانند زنگنه در صنعت پتروشیمی طرفدار مهمی ندارد و همه چهرههای اصلی و بنام این صنعت پشت نعمت زاده بوده و هستند، از پیوندی و معظمی گرفته تا شعری مقدم و حتی مدیران دولت نهم و دهم. نه اینکه در یک جریان یارکشی به سمت او رفته باشند، بلکه به دلیل نگاه خاص نعمت زاده به پتروشیمی و بی تفاوتی محض زنگنه به پایین دست از جمله پتروشیمی.
در دوره نخست وزارت زنگنه، نعمت زاده از جمله مدیرانی بود که «خودش» کار را به پیش میبرد و موفق هم بود. دخالتهای وزیر نفت به عنوان رئیس هیئت مدیره این شرکت هم منجر به طرحهای خام و غیرقابل توجیهی مثل خط لوله اتیلن غرب و کنار گذاشتن برخی مدیران از شرکت ملی صنایع پتروشیمی بود.
در دولت نهم، نعمت زاده برای سامان دادن به صنعت پالایش به خیابان ویلا رفت و تقریبا تا پایان دولت نهم در این سمت بود و در نهایت کنار رفت. 4 سال دوری او از صنعت موجب شد تا در بخش خصوصی فعال باشد و اندکی بعد در سال 91 مسئولیت ستاد انتخاباتی حسن روحانی را بر عهده گرفت. با پیروزی روحانی در جریان انتخابات ریاست جمهوری، وی نفت را نپذیرفت و راهی وزارت صنعت شد و از همان روز بود که اختلافات او با زنگنه آغاز شد.
نعمت زاده به همراه اکبر ترکان با زنگنه اختلاف نظر جدی داشته و دارند و کسی هم نمیتواند منکر آن شود. ریشهاش هم مفصل است که از آن عبور میکنیم ولی نباید فراموش کرد که در دولت یازدهم نعمت زاده و زنگنه علنا روبروی هم ایستادند و حتی در حاشیه هیئت دولت کار را به جاهای باریک کشاندند.
دیدگاه این دو چهره صنعتی شباهت زیادی به هم ندارد، مثلا در بحث خوراک پتروشیمی و اراده زنگنه برای افزایش بهای گاز مصرفی در مجتمعهای پتروشیمی به هیچ عنوان مورد پذیرش نعمت زاده نبود؛ نعمت زاده رسما گفت در شرایط فعلی نباید به این اقدام فکر کرد و وزارت نفت هم میگفت پتروشیمیها به اندازه کافی سود کردهاند و باید پول بیشتری برای خوراک بپردازند.
وقتی نعمت زاده از کرسنت گفت زنگنه او را «عوام» خطاب کرد و گفت او «الکی حرف میزند». چنیئ ادبیاتی از سوی وزیر نفت نه در شان خود او بود و نه در منزلت نعمت زاده ولی این ادبیات نشان داد آسمان بین این دو ابری تر از چیزی است که پیشتر شنیده میشد. زنگنه بخوبی میدانست نعمت زاده جزو حلقه نخست یاران روحانی است درست بر خلاف او که بر حسب انصراف نعمت زاده و ترکان به نفت رسیده بود پس بیشتر ادامه نداد.
نعمت زاده مورد وثوق روحانی است و با وجود انتقاداتی که از روحانی بابت استفاده از نعمت زاده شده بود، رئیس جمهور او را تکریم کرد و همواره از وی خوب گفت بطوری که شنیده شد به وزیر نفت حکم شد تا از ظرفیت نعمت زاده در برنامههای صنعت نفت بهره ببرد. روزی شنیده شد او قرار است مدیرعامل شستا شود، روز دیگر از مدیریت در پتروشیمی گفته شد ولی هیچکدام درست نبود، روحانی به زنگنه دستور داده است تا نعمت زاده را در تصمیمات وزارت نفت شریک کند و از وی استفاده شود پس برای نعمت زاده حکم مشاور ارشد صنعتی صادر شد.
قطعا و بدون تردید زنگنه ناراضی ترین فرد از این حکم است ولی چون از پاستور دستور آمده است باید تمکین کند هرچند که ممکن است نعمت زاده را به در ریز جریانات قرار ندهد. شاید بتوان اینگونه هم تحلیل کرد که نعمت زاده به نفت آمده است تا در برخی موارد ترمز تک رویها و تصمیمات خاص زنگنه را بکشد و شاید وزیر نفت از این موضوع احساس خطر کرده است. وقتی زنگنه برای کسی که تنش اصلیاش در دولت با او بوده، حکم صادر کرده است نشاندهنده آن است که اتفاقاتی رخ داده است و نعمت زاده نقشی فراتر از یک مشاور دارد.
نفتیها نعمت زاده را بخوبی میشناسند، میدانند چه اخلاقی دارد و چگونه مدیریت میکند؛ با همه دلخوریهایی که از او دارند ولی رابطه خوبی با او دارند، خوبتر از رابطه با زنگنه و حتما وی را در جریان همه موارد قرار خواهند داد. زنگنه از این اتفاقات واهمه دارد زیرا بخوبی میداند نفوذ نعمت زاده در پاسنور به چه میزان است و تیغ او تا چه حد میبرد. نزدیکان زنگنه این را بهتر از هر کسی میدانند که عمق نفود زنگنه کجاست، میدانند که وقتی در جریان قراردادهای IPC و جلسه خصوصی مسعود درخشان و رئیس جمهور، روحانی حق را به درخشان داد و از وزارت نفت خواست تا مشکلات را برطرف کند. حالا نعمت زاده به واسطه دستور روحانی به زنگنه و صدور حکم مشاوره برای وی، در فضای عجیبی قرار گرفته است.
قطعا این دو با یکدیگر روزهای پرچالشی را تجربه خواهند کرد؛ یا نعمت زاده پیروز این رقابت خواهد شد و یا زنگنه می تواند از پس او بر بیاید. روی کاغذ نعمت زاده قدرت بیشتری دارد ولی زنگنه را هم نباید دست کم گرفت، وزیری که میداند چگونه حرکت کند تا به پیروزی دست یابد.
اما در خصوص رو در رو قرار دادن این دو توسط نویسنده خبر, ممکن است دستی گرم نشود. حضور اقای شریعتمداری در راس وزارت صنعت یعنی نعمت زاده خوب عمل کرده است. چه با برداشت از کاشته های ایشان می شود تا 4 سال به راحتی وزارت کرد.
این نتیجه یک احتمال ضعیف را دامن می زند. حکم آقای نعمت زاده آنقدر قوی هست که بتواند امور بالادست را کامل در دست بگیرد. و خود بخود مدیریت های ذیربط وزارت به دو جبهه شفاف تفکیک خواهند شد.
اما در پارس جنوبی و در غرب کارون ایشان دست به هر کاری بزنند قبلا جای پای آقای زنگنه هست (حتی سیاست کلی توسعه پارس شمالی توسط آقای زنگنه بلاغ شده است) . به همین دلیل این بازی به طبع آقای نعمت زاده نمی خورد.
با تغییر سیاست های دولت هند , پاکستان , همراهی عربستان و روسیه , .... حتی حذف دبیر کلی گازی ایران, به نظر می رسد اکنون وزارت نفت بیشتر از 4 سال گذشته در حوزه دیپلماسی خارجی نفت لنگ می زند. آنچه رو به جلو مصرف نشده است, بنزینی است که برجام برای وزارت نفت خریده است.
نگاه آقای نعمت زاده به جهت تعاملی که در وزارت صنعت با دول خارجی داشته است نشان می دهد, ایشان را راه انداز بهتر از آقای زنگنه می بینند. امیدوارم دو تفکر متفاوت موجبات هم افزایی و بالندگی صنعت نفت را فراهم کند و حداقل زیان های وارده به بدنه کارشناسی و مدیریت صنعت نفت در 4 سال گذشته را جبران نباید. امیدوارم با حضور آقای نعمت زاده مدیرانی که قهر کردند و به نوعی دلسوخته سیاست های غلط هستند دلجویی شوند.