ميزنفت/ پس از اظهارات مدیرعامل شرکت ملی پخش درباره غیرعادی بودن افزایش مصرف سوخت و احتمال افزایش بهای بنزین و یا سهمیه بندی٬ جو روانی سنگینی در جامعه ایجاد شد که راهی جز تکذیب این برنامه نماند. منصور ریاحی ابتدا اذعان کرد که خبرنگار صدا و سیما برداشتی تقطیع شده از اظهارات وی داشته است و در مرحله بعد عباس کاظمی مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش با تکذیب این موضوع عنوان داشت که افزایش مصرف بنزین نه تنها نگران کننده نیست بلکه نشاندهنده افزایش نرخ رشد اقتصادی و رفاه مردم است.
شبیه این اظهار نظر توسط ریاحی در فروردین سال جاری گفته شد و افزایش مصرف بنزین از سوی وی با پاسخی روبرو شد که معاون وزیر نفت، روز گذشته آن را عنوان کرد. چنین استدلالی در نوع خود بسیار جالب است زیرا اگر قرار باشد چنین رابطهای میان مصرف بنزین و نرخ رشد اقتصادی برقرار شود٬ پس میتوان با کاهش قیمت بنزین که منجر به افزایش مصرف میشود٬ به نرخ رشد اقتصادی سرعت و تحرک بیشتری داد و یا با استفاده از خودروهای کم مصرف از میزان نرخ رشد اقتصادی کاست!
با این وجود هنوز مشخص نیست وزارت نفت برای توجیه سخنان یکی از مدیران خود چگونه استدلالهای عجیب مطرح میکند و چنان بر آن استوار است که گویی قصد دارد مفهومی جدید در علم اقتصاد بیافریند. ربط دادن این دو شاخص به یکدیگر بدون تردید به همین سادگی مورد قبول اهالی فن و اقتصاد دانان قرار نمیگیرد مگر آنکه وزارت نفت با ارائه فرمول و نمودارهای خود در این باره٬ بتواند علم اقتصاد را برای پذیرش این مهم متقاعد کند.
البته یکی از توجیهات دیگر وزارت نفت برای افزایش مصرف بنزین افزایش تولید خودرو و موتورسیکلت است. گرچه این موضوع نقش مهمی در افزایش مصرف سوخت دارد ولی سوال آنجاست که در سالهای گذشته با وجود نرخ رشد تولید و واردات خودرو٬ مصرف بنزین کمتر از رقمی بود که امروز رقم خورده است. چندی پیش یکی از رسانهها در این باره نوشت: با اینکه بین سالهای 86 تا 93 تعداد خودروهای کشور حدود 10 میلیون دستگاه افزایش یافته است یعنی تعداد خودروهای کشور که در سال 85 حدود 8 میلیون و 230 هزار دستگاه بود، در سال 93 به حدود 18 میلیون و 155 هزار دستگاه افزایش یافته بود یعنی 2.2 برابر شده بود. با این وجود، مصرف بنزین کشور در سال 93 کمتر از مصرف این فرآورده نفتی در سال 85 بود.
جالب است بدنید در سال 85، 73.6 میلیون لیتر در روز و در سال 93، 69.6 میلیون لیتر در روز بوده است. بنابراین لزوما رشد تولید خودرو در کشور، افزایش نرخ رشد مصرف بنزین را به همراه ندارد و در نتیجه، تلاش مدیران ارشد وزارت نفت دولت برای توجیه افزایش افسارگریخته مصرف بنزین در سال 95 با توسل به رشد تولید خودرو در کشور، اقدامی غیرمنطقی و برخلاف واقعیت های موجود کشور است.
از سوی دیگر مدیرعامل شرکت ملی پخش برای فرار از گاف خود اینگونه عنوان میکند که برنامهای برای افزایش قیمت بنزین وجود ندارد و در ادامه میگوید که این شرکت تنها مجری سیاستهای کشور و قوانین است. اگر نقش این شرکت نقشی اجرایی است چگونه عنوان میشود که این شرکت برنامهای برای افزایش قیمت بنزین ندارد؟ اگر بخش دوم اظهارات ریاحی را صحیح بدانیم٬ خبر وی درباره احتمال افزایش قیمت بنزین و سهمیه بندی با چه استدلالی قابل توجیه است؟!
به هر حال مهم ترین موضوعی که افکار عمومی را درگیر خود کرده آن است که دلیل افزایش مصرف بنزین چیست؟ پاسخ ساده است؛ وزارت نفت با شعارهای متناقض و مختلف ابزارهای کنترل مصرف بنزین را از بین برد و با توجیهات غیر کارشناسی از چیزی سخن گفت که قرار بود برای مردم رفاه آور باشد ولی در عمل٬ به افزایش واردات بنزین و گارانتیزه شدن منافع واردکنندگان بنزین منجر شد. دولت باید قبول کند ولنگاری مصرف بنزین بزرگترین اشتباه سوختیاش طی 2 سال گذشته بود و بهتر است با بازگرداندن کارآیی به مدیریت سوخت کشور افسار مصرف بنزین را کشیده و مانع از هدر رفت منابع کشور شود. همچنین بهتر است با مردم صریح تر باشیم و بگونهای سخن نگوییم که مردم از همه جا بی خبر هستند. نگوییم افزایش مصرف بنزین به معنای افزایش نرخ رشد اقتصادی است چرا که مردم میتوانند اینگونه اظهارات را قضاوت کنند.