وحید حاجیپور/شاید همان روزی که وزیر نفت دست جوانان مورد اعتماد خود را گرفت و پس از دیدار پاتریک پویان با رئیس جمهور، آنها را در کنار حسن روحانی نشاند، عدهای متوجه زیرکی خاص آقای وزیر شدند که چطور توانست اینگونه القا کند که صنعت نفت با حضورش در حال پوست انداختن است. عکس یادگاری که در فضای مجازی دست به دست شد و حضور جوانان را نشان میداد، در پوسته ماجرا، بهترین ابزار برای پاسخ به منتقدانی بود که به چینش مدیریتی در نفت، نقد جدی وارد میکردند.. عکس یادگاری که در فضای مجازی دست به دست شد و حضور جوانان را نشان میداد، در پوسته ماجرا، بهترین ابزار برای پاسخ به منتقدانی بود که به چینش مدیریتی در نفت، نقد جدی وارد میکردند.
وزیر نفت در جشن امضای قرارداد با توتال از این جوانان تشکر کرد و گفت با اعتماد به آنها، قرارداد با توتال به نتیجه رسید. نکته مهم سخنان وزیر نفت، مدیرعامل شرکت ملی نفت و معاون توسعه شرکت ملی نفت تاکید روی سن مدیران جوان بود که یا زیر 30 سال بودند و یا کمی بالای 30 سال.
همه به این موضوع افتخار کردند و سعی کردند از نخ نامرئی آن، برای رویه حاکم بر نفت، پوششی بزرگ و رنگین ببافند که توانسته کاری بزرگ و نشدنی را به فرجام برساند و به پشتوانه آن، قله منافع ملی را فتح کنند ولی آیا چنین تصوری صحیح است؟ شاید در نکاه نخست اعتماد به جوانان لازمه توسعه و شتاب دهی به نفت باشد اما تلخ ترین بخش ماجرا آنجاست که مشکل موجود در صنعت نفت، توجه به جوانان نیست بلکه ریشه دواندن تفکری است که مدیرانی «بله قربان گو» را میطلبد و با افکاری «پیر» در صدد پیشبرد اهدافی است که تیغی دو لبه است.
شاید فقط در ایران شاهد چنین رخدادی باشیم که تعدادی از دانشجویان یک وزیر، بدون سابقه روشن و مشخصی در صنعت نفت مقابل کارشناسان شرکتی مینشینند که یکی از زبده ترین تیمهای حقوقی و قراردادی جهان نفت را در اختیار دارد. در مقابل توتال چه کسانی قرار گرفتهاند؟ مدیر حقوقی شرکت ملی نفت یعنی پورکبیریان سابقه کاری 8 ساله دارد آن هم در شرکت نیکو که هیچ سنخیتی با جایگاه خود ندارد. جایگاهی که روزی در اختیار زین الدین، فیروزمند و .... بوده است به فردی رسیده است که شاید که نه، بدون تردید توانایی مواجه شدن با احاطه قراردادی شرکتهای بزرگ نفتی را ندارد.
و یا محمد مصطفوی مدیر سرمایه گذاری شرکت ملی نفت که تا پیش از حضور مجدد در وزارت نفت، در خانه شهریاران جوان حاضر بود و یکشبه به مدیرینی میرسد که نه از نظر سازمانی و نه از بعد منطقی قابل پذیرش نبود. از محصول اعجازی است که صاحبش فقط میتواند یک نفر باشد، وزیر فعلی نفت.
مثال دیگر از این گروه، نمونهای به نام فلاح نژاد که در ماجرای توسعه فاز 12 از پاسخ به ابهامات مهم و ماجرای چاهها و سکوی چهارم، فراری است. فاز 12 قصه پر دردی دارد که مجال اشاره یه آن نیست ولی وی چگونه میتواند حافظ منافع ملی باشد وقتی که خود در یک پروژه، عملکردی بر خلاف منافع ملی به یادگار گذاشته است؟
ژنرال معتقد است جوانانش کاری کردند کارستان؛ حماسهای رقم زدند که باید در وصفش غزلها سرود و با «دیوانی» پرشور از ملی گرایی، آن را به عرض رئیس جمهور و رسانهها رساند که الحق و الانصاف، موفق نیز بود هرچند برای کسانی که نمیدانند در نفت چه خبر است. آنهایی که میدانند چه اتفاقات و رایزنیهایی در این قرارداد رخ داده است، با یک لبخند از کنار چنین پدیدهای عبور میکنند ولو آنکه شاهد بزرگ نماییها باشند که ممکن است به ضرر کشور تمام شود.
جوانانی که وزیر نفت آنها را به دیدار رئیس جمهور بود یا مسئولیت کارهای کاغدی را بر عهده داشتند و یا واقعا مذاکرات را راهبری میکردند. مورد اول بسیار محتملتر است زیرا این جوانان محصول انتخاب وزیر نفت و غلامرضا منوچهری هستند که برای به پیش بردن اهداف خود روی اصول اساسی پای میگذارند. مثلا در دوره نخست زنگنه قرارداد شرکت انی ایتالیا برای توسعه فاز دوم میدان دارخوین بدون تصویب MDP این میدان به امضا رسید و یا به قدری بر چارچوب قراردادی و مذاکرهای مماشات به خرج داده شد که در توسعه میادین نفتی در آن روزها، سالها بعد یک تراژدی بزرگ به وجود آمد.
اما حالت اول اگر حکمفرما بوده باشد چه؟ در این شرایط به گمان باید منتظر ابعاد جدیدی از قرارداد ایران و توتال بود که چند جوان با راهبری بزرگ ترهای خود، توتال را به مرزی از خوشبختی رساندند که پویان هم وظیفه خود میداند از آنها تمجید کند و بگوید مذاکره کنندگان ایران برای تامین منافع ملی ایران بسیار تلاش کردند.
جوانانی که وزیر نفت از آنها قهرمان ساخته است، نه مدیران باتجربه بلکه افرادی هستند که مذاکرات را در راستای هدف غایی راس سازمان خود به پیش بردند؛ البته چاره دیگری نیز وجود نداشت زیرا احاطهای به کار خود نداشته و ندارند و اگر هم بر خلاف نظر شیخ خود، ابراز نظر میکردند جایگاهی را از دست میدادند که باید برای به دست آوردنش دو دههای را کارمند میماندند.
تقریبا همگان واقفند که در مغز اصلی نفت چه میگذرد و چه برنامهای تدارک دیده شده است؛ در چنین بستری افراد موثر و با تجربه حذف میشوند و یا به گوشهای رانده میشوند زیرا هر که بر خلاف باشد، برگه تسویه دریافت میکند پس یا ترجیح میدهند کنار بروند و یا با اختیار کردن سکوت، به گذر ایام مشغول میشوند.
ماجرای جوانان و نمایش تاثیرگذاری که برای رئیس جمهور تدارک دیده شد، فرصتی بی نظیر برای وزیر نفت بود تا هم روحانی را با جوان گرایی «مصلحتی» در نفت آشنا سازد و هم با مانور روی مقولهای که در ظاهر جذاب و در باطن خطرناک است، برنامه خود را تکمیل سازد. جوان گرایی در نفت هیچگاه با بی ضابطه عمل کردن مصادف نبوده و اگر بوده، در اکثر اوقات به شکست انجامیده است ولی مشکل آنجاست که «رابطه» ها بر «ضابطه» ها ارجحیت دارند بویژه آنکه اگر دانشجویان و مبصران کلاسهای درسی، در چشم بزرگان به بزرگی دیده شوند!
يکشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۶ ساعت ۰۷:۳۲