ميزنفت/ گازهای همراه در حال سوزاندن هستند. روزانه بین 35 تا 40 میلیون متر مکعب گاز بر فراز مشعلها در حال سوختن است و کسی نیز به فکر آن نیست.همه پروژههای جمع آوری گازهای همراه ازاولویت خارج شدهاند و ان جی ال خارگ نیز از آن مستنثی نیست.
بی توجهی محض به گازهای همراه در شرایطی برای مسئولان شرکت ملی نفت عادی شده است که عربستان سعودی با وجود تولید 10 میلیون بشکهای نفت بیشتر گازهای همراه نفت خود را برای تولید محصولات پتروشیمی به کار میگیرد و روزانه کمتر از 10 میلیون متر مکعب در روز میسوزاند ولی ایران با تولید کمتر از 4 میلیون بشکه بین 35 تا 40 میلیون متر مکعب گاز را فلر میکند. چندی پیش گزارشی درباره میزان فلرینگ در
ميزنفت منتشر شد که که موسسه سبحان با ارزیابی دقیق میزان فلرینگ در کشورهای دنیا، ایران را دومین کشوری دانست که بیشترین حجم گاز را فلر میکند.
بر اساس این گزارش، بررسي عملکرد کشورهاي مورد نظر چشمانداز 20 ساله در زمينه سوزاندن گازهای همراه نفت و مقایسه آن با ایران نشان ميدهد كه ایران در میان کشورهای منطقه در سال 2015 با سوزاندن 33 میلیون متر مکعب در روز گازهای همراه نفت در رتبه دوم قرار داشته است. این آمارها نشان میدهد که در بین کشورهای منطقه، عراق با 44.4 میلیون متر مکعب در روز بالاترین حجم سوزاندن گازهای همراه نفت در سال 2015 را داشته و قطر با 3 میلیون متر مکعب در روز، در پائینترین قرار دارد.
بررسی عملکرد کشورهای نفتی از لحاظ شدت سوزاندن گازهای همراه نفت حاکی از این است که در بین کشورهای منطقه بالاترین و پائینترین شدت سوزاندن گازهای همراه نفت به ترتیب متعلق به ازبکستان و عربستان سعودی است.
این در حالی است که در صورت ادامه چنین روندی و با توجه به اجلاس محیطزیست پاریس (COP21)، این موضوع میتواند در سالهای آتی (بعد از 2020) برای ایران هزینههایی را به دنبال داشته باشد. این معیار برای ازبکستان از 60.2 متر مکعب در هر بشکه نفت به 47.7 متر مکعب در هر بشکه نفت و برای عربستان سعودی نیز تقریباً برابر با 0.5 مترمکعب در هر بشکه بوده است. آمارهای بانک جهانی نشان میدهد که طی دوره زمانی 2015-2013 شدت سوزاندن گازهای همراه نفت ایران تقریباً برابر با 8.66 متر مکعب برای هر بشکه بوده است. یعنی به ازای تولید هر بشکه نفت، 8.6 متر مکعب سوخته میشود.
با توجه به چنین آماری در رابطه با سوزاندن گازهای همراه نفت، ایران میبایست سازوکار و چارچوبی را طراحی میکرد تا میتوانست نسبت به کشورهای منطقه گازهای همراه نفت کمتری بسوزاند. لازمه این امر، بهرهبرداری از طرحهای جمعآوری گازهای همراه نفت همچون واحدهای NGL، تزریق گازهای همراه نفت به مخازن نفتی، تولید برق و پروژههای دیگر است. بر همین اساس پروژه
های متعددی در دستور کار قرار گرفت از جمله پروژه ان جی ال خارگ که در مسیر مرگ تدریجی قرار گرفته است.
درباره این پروژه باید گفت که در صورت تامین منابع لازم از سوی دولت، این پروژه طی 18 ماه به پایان میرسید. به همین دلیل صندوق توسعه ملی 600 میلیون دلار برای این طرح کنار گذاشت که هیچگاه تخصیص پیدا نکرد و همه پولها به پاس جنوبی رفت و هم اکنون هم بخشی از این پول استفاده نشده است.
عبدالعظیم ندیمیفرخ مدیر این پروژه به پورتال شرکت ملی نفت گفته بود اگر ارزش هر بشکه نفت را 35 دلار در نظر بگیریم، پروژه ان.جی.ال خارک در حدود 6 میلیون دلار در روز درآمد برای کشور به همراه خواهد داشت، علاوه بر آن اهمیت زیست محیطی این پروژه کمتر از بعد اقتصادی نیست. یعنی سالانه 2.1 میلیارد دلار درآمد برای کشور. در صورت ادامه این پروژه در سال 92 و اتمام آن در سال 94، بیش از 4 میلیارد دلار درآمد نصیب کشور میشد ولی به دلیل یک تصمیم اشتباه همه چیز بر باد رفت و مطمئن باشید این پروژه با چنین روندی تا پایان سال 1400 هم به بهره برداری نخواهد رسید.
اگر این پروژه به مناقصه رود حداقل به 3 سال زمان نیاز دارد تا به بهره برداری برسد زیرا تاسیسات بخش خشکی و دریایی دچار نقصان جدی شدند و مشخص نیست چند درصد از پروژه باید درگیر هزینه دوباره شوند. این پروژه دچار «آشوب مدیریتی» شده است و در صورت تغییرات جدی در طراحی و کاهش ظرفیت آن میتواند تا پایان دولت دوازدهم به اتمام برسد.
ان جی ال خارگ به مرگ نزدیک شده است و اگر در همان سال 92 تصمی جدی برای آن گرفته میشد هم اکنون نه گازی روی فلرها میسوخت و نه چنین آشوبی به ظهور میرسید. میلیاردها دلار از سرمایه ملی کشور روی فلرها میسوزد و کسی هم به آن
ها اهمیتی نمیدهد ولو آنکه با برگزاری مزایدههای فروش گازهای همراه به فکر پایان دادن به این مهم باشیم.