۰
تحلیلی از دکتر قدوسی

اندازه نفت و گاز در مقیاس اقتصاد ایران

با دانستن عدد ۲۰ بشکه نفت به ازای هر ایرانی٬ تخمین ذهنی سهم هر شهروند ایران از تولید نفت خیلی آسان می‌شود. اگر قیمت نفت ۱۰۰ دلار باشد این عدد به حدود ۲۰۰۰ دلار در سال و اگر ۵۰ دلار باشد.
تحلیلی از دکتر قدوسی - میز نفت
تحلیلی از دکتر قدوسی - میز نفت
ميزنفت/ دکتر حامد قدوسی به تازگی مطالبی را با عنوان « اندازه مقیاس در اقتصاد ایران» منتشر کرده است که بخش‌های چهارم و پنجم این مطالب به اهمیت نفت و گاز و مقیاس سنجی آن بستگی دارد. در ادامه بخش‌های مورد اشاره را می‌خوانید:
 
نفت کجای معادلات اقتصاد ایران است؟ تجربه می‌گوید که شهود ذهنی خیلی از ما در مورد سهم نفت در اقتصاد ایران با اعداد منطبق نیست. مثلا اگر بپرسیم که سهم نفت از تولید ناخالص داخلی ایران چند درصد است چه خواهید گفت؟ ۵۰٪ ؟ ۸۰٪؟ یا ۱۰٪؟ حدس می‌زنم خیلی‌ها معتقد باشند سهم نفت در اقتصاد ایران نزدیک ۵۰ درصد است. اجازه دهید به اعداد نگاه کنیم.

احتمالا با اندازه مقیاس‌هایی که تا الان گفته شده تخمین ذهنی و سرانگشتی سهم بخش نفت نباید سخت باشد. اجازه بدهید قدم به قدم پیش برویم.

برای این‌که تقریب زدن راحت باشد دقت کنید که تولید نفت ایران در سال‌های عادی (قبل از تحریم) حدود ۴ تا ۴.۲ میلیون بشکه در روز است و خوش‌بختانه پس از رفع تحریم‌ها و با تلاش نیروهای داخلی با سرعت زیاد به نزدیک سطح قبلی برگشت. در نتیجه تولید سالیانه می‌شود حدود ۱.۵ میلیارد بشکه نفت که در نتیجه به هر ایرانی حدود ۲۰ بشکه نفت در سال می‌رسد.

با دانستن عدد ۲۰ بشکه نفت به ازای هر ایرانی٬ تخمین ذهنی سهم هر شهروند ایران از تولید نفت خیلی آسان می‌شود. اگر قیمت نفت ۱۰۰ دلار باشد این عدد به حدود ۲۰۰۰ دلار در سال و اگر ۵۰ دلار باشد (که تا اطلاع ثانوی باید روی چنین عددی حساب کرد، مگر اتفاق ژئوپولیتیکی عجیبی بیفتد) سهم هر ایرانی از نفت حدود ۱۰۰۰ دلار در سال است.

درآمد سرانه ما چه قدر بود؟ با معیار دلار رایج ۶۰۰۰ دلار و با معیار قدرت خرید ۱۷۰۰۰ دلار. پس سهم نفت از کل تولید سرانه کشور - اگر با عدد دلار رایج حساب کنیم - چیزی حدود یک ششم و در حد ۱۵٪ است. این عدد معمولا خیلی کم‌تر از تخمینی است که افراد به صورت فرض پیشینی در ذهن دارند.

آیا همه درآمد نفت به صورت ارز است؟ پاسخ منفی است! چون از حدود ۴ میلیون بشکه نفت تولیدی چیزی حدود ۱.۲ تا ۱.۵ میلیون بشکه در داخل مصرف می‌شود و صادرات نفت و میعانات در اوج به حدود ۲.۸ میلیون بشکه در روز می‌رسد ولی میانگین آن حدود ۲.۵ میلیون بشکه در روز است. پس سهم هر ایرانی از «صادرات نفت» حدود ۱۲ تا ۱۴ بشکه در سال است که با نفت ۵۰ دلاری (با صرف‌نظر از هزینه‌های تولید) به تقریب سرانگشتی ۶۰۰ تا ۷۰۰ دلار در سال درآمد ارزی برای هر نفر می‌رسیم.

طبعا سهم نفت از «درآمد ارزی» کشور خیلی بزرگ‌تر از سهم این بخش در «تولید ناخالص داخلی» است. صادرات غیرنفتی کشور (البته شامل صادرات گاز و محصولات پتروشیمی) حدود «۴۰ میلیارد دلار» در سال است. درآمد صادرات نفت متناسب با قیمت روز نفت می‌تواند از نزدیک ۱۲ میلیارد دلار (در سال‌های خیلی بد) تا  حدود ۱۰۰ میلیارد دلار (در سال‌های اوج قیمت و تولید) متغیر باشد. با افق نفت ۵۰ دلاری، صادرات نفت کشور حدود ۴۵ میلیارد دلار است. به این ترتیب سهم بخش نفت و غیرنفتی در درآمد صادراتی کشور تقریبا برابر و هر کدام حدود ۵۰ درصد است.
 
*گاز
اما گاز کجای معادلات اقتصاد ایران است؟ به نظر می‌رسد که با وجود اهمیت روزافزون گاز در اقتصاد انرژی ایران، هنوز اهمیت آن به اندازه نفت شناخته شده نیست. در این بخش سعی می‌کنیم تصویر ملموس‌تری از ارزش صنعت گاز (بالادست) کشور داشته باشیم.

ایران «دومین» کشور دنیا از حیث منابع گاز طبیعی و سومین کشور دنیا (بعد از آمریکا و روسیه) به لحاظ حجم تولید گاز است. گاز هم خوراک کلیدی برای صنعت پتروشیمی است و هم به خاطر پاکی نسبی (در مقایسه با ذغال‌سنگ) گزینه‌ مهمی برای تولید برق در شرایط نگرانی از تغییرات اقلیم است. گاز ایران از میادین مختلف تولید می‌شود ولی به لحاظ اندازه مقیاس «پارس جنوبی» مهم‌ترین مرکز تولید گاز طبیعی در کشور است و اصولا رشد ظرفیت تولید گاز کشور به دلیل کشف مخزن پارس جنوبی و شروع پروژه پارس جنوبی در اواسط دهه هفتاد بوده است. در نتیجه روی همین مخزن متمرکز شویم.

من یک قاعده سرانگشتی برای توضیح دادن اهمیت پروژه پارس جنوبی دارم. هر فاز پارس جنوبی تقریبا معادل ۲۸ میلیون متر مکعب در روز یا حدود ۱۰ میلیارد مترمکعب به ظرفیت تولید گاز کشور اضافه می‌کند. ولی قیمت گاز را چه قدر بگیریم؟ بر خلاف نفت که یک بازار متمرکز جهانی دارد و در نتیجه همه تولیدکنندگان در همه جای دنیا ارزش اقتصادی محصول خود را می‌دانند (حداکثر با چند دلار اختلاف هزینه حمل)، به دلیل هزینه حمل و نقل بالا گاز طبیعی فقط بازار محلی دارد. چون گاز فاقد یک بازار متمرکز جهانی است، در نتیجه مکانیسم کشف قیمت جهانی هم برای آن وجود ندارد. در واقعیت هم قیمت‌های هم‌زمان گاز در مثلا آمریکا و اروپا و ژاپن می‌توانند تا ۵ برابر اختلاف داشته باشند (از ۳ تا ۱۵ دلار به ازای هر ۱۰۰۰ فوت مکعب). در ایران هم بازاری برای گاز نداریم و در نتیجه مکانیسم بازار برای کشف قیمت هنوز شکل نگرفته است و با دستور دولت تعیین می‌شود.

برای تخمین ارزش گاز ایران، از میانگین قیمت مرجع آمریکا استفاده کنیم که جزو پایین‌ترین قیمت‌ها در کشورهای صنعتی است و هر هزار فوت معکب (معادل ۲۸ متر مکعب) را ۴ دلار در نظر بگیریم. در این صورت ارزش گاز تولیدی هر فاز پارس جنوبی تقریبا برابر ۴ میلیون دلار در روز یا حدود یک و نیم میلیارد دلار در سال است. اگر پیش‌رفت کار متوسط پارس جنوبی را حدود ۲۰ فاز بگیریم٬ این پروژه تقریبا ۳۰ میلیارد دلار در سال به درآمد کشور اضافه می‌کند. این البته بدون در نظر گرفتن ارزش محصولات پتروشیمی ناشی از پردازش گاز است و فقط قیمت گاز طبیعی (خوراک ورودی پتروشیمی) را در نظر گرفته است.
 
اقتصاد گاز چه فرق‌هایی با نفت دارد؟ اول این‌که مقدار زیادی از گاز تولیدی کشور در داخل مصرف می‌شود و درصد گاز صادراتی به نسبت تولید خیلی کم‌تر از نفت است. در نتیجه سهم مستقیم گاز از درآمد ارزی کشور خیلی بالا نیست. دوم این‌که گاز برای صادرات نیاز به زیرساخت‌هایی مثل خط‌‌ لوله یا ترمینال مایع‌سازی و نیز چانه‌زنی و قراردادهای بلندمدت دارد. سوم این‌که بر خلاف پالایش نفت که تقریبا ارزش اقتصادی خاصی اضافه نمی‌کند (بر خلاف باور نادرست رایج) ، پردازش گاز در مقصد و صادرات محصولات پتروشیمی ارزش‌افزایی بالایی دارد.

منبع: کانال تلگرامی دکتر حامد قدوسی
چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۰۴
کد مطلب: 17948
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *