ميزنفت/ وزیر نفت اواخر هفته گذشته راهی استان خوزستان شد؛ او ابتدا به گچساران رفت تا در معیت غلامرضا تاجگردون رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس از اختصاص پول به این حوزه انتخابیه بگوید تا شاید تاجگردون دست از انتقادهای پی در پی و تهدید به استیضاح بشوید.
وزیر نفت در یک نمایش به تمام معنا با چند کارگر نفت هم نشست و تصویرش هم در کانالهای همسو با خود منتشر شد. او گفته است وضعیت حقوق و معیشتی کارکنان قرارداد موقت خوب نیست و برای آن برنامه دارد. از عزم وزارت نفت برای سرمایه گذاری در پتروشیمی دهدشت گفت و به طور کلی تصویری از خود نشان داد که نمیشد تصورش را هم کرد.
وزیر نفت به سایر شهرهای استان خوزستان هم سفر کرد تا در آستانه انتخابات به دلجویی از استانی بپردازد که به دلیل طرز تفکر و عمل وزیر نفت٬ رغبتی به انتخاب مجدد حسن روحانی ندارد اما او با اظهارات انتخاباتی خود در راستای وظیفهای که به وی سپرده شده است٬بدنبال احیای بخشی از آرای روحانی در خوزستان بود.
وزیر نفت در این سفر به کارکنان قول بهبود وضعیت معیشت را داد ولی کارکنان صنعت نفت نفت نمیتوانند روی قول وزیرشان حساب باز کنند. پیشینه این عدم اعتماد هم به دیدگاه وزیر نفت به منابع انسانی و کارکنان باز میگردد. زنگنه در روزی که برای بدست آوردن رای اعتماد به مجلس رفت٬ گفت که برای نخستین بار در تاریخ صنعت نفت است که کارکنان نفت چنین رغبتی برای حضور من در وزارت نفت دارند ولی پس از رای اعتماد نیمی از آنها را «زائد» نامید و این موضع خود را بارها و بارها تکرار کرد و پس از آن٬ آنها را از حق ذاتی خود در ماده 10 محروم کرد. در نهایت گفت که ماده 10 وظیفه و تعهد نیست بلکه اختیار است که همین موضوع خشم بیشتر کارکنان را برانگیخت.
محسن دلاویز٬ مشاور منابع انسانی او که حالا مدیرعامل نفت خزر نیز است در خبری اعلام کرد بزودی مجوز جذب 2500 نفر در صنعت اعلام میشود. او اضافه کرد: با دریافت مجوز، مقرر شد نیمی از این استخدامی ها از محل سهمیه های نیروهای قراردادی صنعت نفت باشد و نيمي ديگر از دانشگاههای معتبر كشور و دانشگاه صنعت نفت تامين خواهد شد.
برآیند اظهارات کارکنانی وزیر نفت و مشاور او که در روزهای انتخابات به فکر کارکنان افتاده و دیگر آنها را زائد نمینامند٬ سعی در جمع کردن آرا برای انتخابات ریاست جمهوری را دارند که شاید بی شباهت به ماجرای سیب زمینیهای رایگان نیست با این تفاوت که آن نوید٬ نقد بود و این نوید نسیه. هنوز کارکنان صنعت نفت بدنبال اجرایی شدن وعدههای وزارت نفت هستند که نه تنها محقق نشد٬ بلکه وعدههای دیگر هم به آن افزوده شد.
کارکنان صنعت نفت اما نمیتوانند این وعدهها را باور کنند زیرا حرف و عمل وزیر نفت قرینه یکدیگر نیستند بطوری که وزیر نفت در مجلس قسم جلاله خود را میشکند و بر سر جذب گروه الف دانشجویان صنعت نفت٬ براحتی زیر حرف خود میزند. به این دو مورد توجه کنید:
جلسهای که وزیر نفت قسم جلاله خورد و براحتی قسم دروغ خود را شکست. کسانی که در آن جلسه حضور داشتند حتما تایید میکنند که در آن جلسه، زنگنه درباره موضوعی جنجالی قسم جلاله خورد ولی نماینده مردم قم آن را رد کرد و در این کشمکش بود که توکلی میگوید:«ایشان مسلمان هستند و وقتی قسم میخورند حتما درست میگویند. بحث را خاتمه دهید». از همان لحظه بود که طیف اصولگرا نسبت به توکلی جبهه گرفته و سعی کردند همه تلاشهای او را برای گرفتن رای اعتماد زنگنه خنثی کنند.
توکلی طی چند روز از نمایندگان میخواهد به زنگنه رای اعتماد بدهند و وقتی از وی میپرسیدند روی چه حسابی، او میگفت به حساب« قسم جلاله زنگنه». کمی بعدتر و یک روز پیش از جلسه رای اعتماد سندی به توکلی میرسد که نشان میداد زنگنه دروغ گفته است و آنجا بود که توکلی منقلب میشود. او روی قسمی حساب باز کرده بود که آن را وجه المصالحه اصولگرایان و زنگنه قرار داده بود و حالا اعتبارش به دلیل حمایت از اعتبار یک قسم زیر سوال رفت.
او قرار نبود در مجلس به عنوان مخالف صحبتی کند ولی مجبور شد به پشت تریبون برود تا بیشتر نمایندگان شکفت زده شوند که احمد توکلی قرار است با وزارت زنگنه مخالفت کند؟! او به پشت تریبون رفت و با اشاره به موضوع یاد شده گفت: اگر موضوع از سوی زنگنه اشتباهی تشخیص داده میشد این خیلی مهم نبود، ولی اگر کتمان حقیقت یا وارونه جلوه داده شود، کار بیخ پیدا میکند و اگر بنا به صدق باشد، میتوان با مشاوره و کارهای جمعی ضعفها را برطرف کرد.
زنگنه در پاسخ به توکلی و آنکه چرا قسم دروغ یاد کرده است چنین پاسخی میدهد:«من این سند را تکذیب نمیکنم ولی این سند یادم نبود!»
*دانشجویان صنعت نفت
وزیر نفت از زمانی که روال جدید استخدام را یکسال پس از وزارت خود یعنی خرداد ماه 93 تصویب کرد آغازگر تنشی بین دانشگاه صنعت نفت و وزارت شد.گرچه وزارت نفت سال ها بود با تعهد اولویت جذب دانشجویان گروه الف دانشگاه صنعت نفت حتی در دوران قبلی وزارت آقای زنگنه آشنا بود اما گویا یک شبه آن را فراموش کرد و آن را به قول آقای وزیر به یک "بورسیه" معمولی بدون تعهد جذب تقلیل داد.
تمامی استدلال های وزارت نفت دو چیز بود: "عدم نیاز" و "برابری با فارغ التحصیلان سایر دانشگاه ها".
وزیر نفت هر دو این استدلال ها را در اظهارات مختلف خود نقض کرد: آنجا که در سفر به مناطق بوشهر به مردم آنجا وعده جذب نیروهای بومی را داد که معلوم نشد بالاخره جذب فارغ التحصیلان ممتاز همه دانشگاه ها یا نیروهای بومی؟!
آقای وزیر با وجود اینکه در صحن علنی مجلس از وجود دهها هزار نیروی مازاد خبر داد و گفت وزارت نفت دیگر توان جذب ندارد! و هم در پاسخ به دو تجمع دانشجویان دانشگاه صنعت نفت ابتدا در دی ماه 94اظهار کرد که فعلا نیازی نداریم!و گفت که با فشار استخدام نمیکند و باید حداقل سواد لازم را داشته باشند یا پس از آن نیز در شهریور 95در کمیسیون انرژی جذب تعدادی کمی را منوط به تشکیل کمیسیون متشکل از نمایندگان و دو تن از معاونان وزیر کرد با وجود اینکه قول داده بود فارغ التحصیلان را جذب کند.
اما دلاویز مشاور منابع انسانی وزیر نفت در کنار سفرهای پایانی آقای زنگنه به مناطقی که دل خوشی از ایشان ندارند ،خبر از جذب 2500نفر داد که شامل نیروهای قرارداد موقت و نیز فارغ التحصیلان دانشگاههای معتبر کشور و دانشگاه صنعت نفت خواهند بود.
خبر از جذب این تعداد را چگونه میتوان با وجود هزاران نیروی مازاد یا اظهارات چند هفته قبل آقای وزیر در صحن علنی مجلس که بیان کرد دوران کار دولتی تمام شده و وزارت نفت نهایتا 150 تا 200 نفرتوان جذب سالانه دارد؛ جمع کرد؟!
بنابراین اگر از دیده انصاف بنگریم دلاویز قطعا نمیتواند بگوید که این نیاز سنجی 2500نفره حاصل 4 سال کار مطالعاتی و اعلام نیازها بوده و اکنون آماده شده است؛ آن هم نزدیک انتخابات!
کاش همیشه انتخابات بود.