وحید حاجی پور | در کمتر از دو ماه آینده نهمین رئیسجمهور ایران انتخاب میشود؛ چهرههایی مانند علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف، محمد مخبر دزفولی،
سعید جلیلی،
مهرداد بذرپاش و حتی علیرضا زاکانی بهعنوان کاندیداهای احتمالی در کانون توجهات قرار گرفتهاند.
روابط هر یک از کاندیداها با
وزارت نفت و مدیران فعلی آن با یکدیگر تفاوتهای بسیاری دارد پس طبیعی است که نفتیها برای از دست ندادن صندلی خود، به دنبال کاندیداهای موردنظر خود باشند.
با توجه به خط سیاسی
وزیر نفت و معاونان وی، بهترین گزینه برای ابقای آنها کسی نیست جز سعید جلیلی؛ افراد منسوب به جلیلی، صاحبان قدرت در وزارت نفت فعلی هستند و سمتهای کلیدی را از آن خود کردهاند.
با کمی اغماض، زاکانی و بذرپاش را هم میتوان جزو کاندیداهایی دانست که تیم فعلی وزارت نفت میتواند با آنها همکاری کند اما در مقابل، در صورت حضور
لاریجانی یا
قالیباف در انتخابات، و احتمال پیروزی هر یک از آنها، بدون تردید باید شاهد یک خانهتکانی بزرگ در صنعت نفت بود.
هر دو چهره اصولگرا، بیش از آنکه به ایدئولوژیهای مرسوم این روزها پایبند باشند، تفکرات تکنوکراتانه دارند و ترجیح میدهند بهجای توجه به پیشانیها، به توانمندیها و قدرت مدیریت مدیران توجه کنند هرچند که نمیتوان بهصورت مطلق، این موضوع را تسری داد.
همین موضوع، نگرانیهای بسیاری را برای بسیاری از مدیران فعلی صنعت نفت به وجود آورده است که در صورت حضور این افراد و پیروزی در انتخابات، چه سرنوشتی پیش روی آنهاست.
نکته مهم در این چالش، آنجاست که حتی در صورت حضور مخبر دزفولی در انتخابات و پیروزی وی در رقابتهای انتخاباتی، بازهم تیم فعلی وزارت نفت روزهای سختی را در پیش دارد چراکه بخشی از معاونان وزیر نفت، توسط تیم سعید جلیلی و میرکاظمی تحمیل شدهاند.
پشتصحنه فضای سیاسی دولت سیزدهم، بهخوبی نشان میدهد
مخبر دزفولی رابطه تیرهوتاری با تیم سعید جلیلی دارد و طیف نزدیک به جلیلی، برای تضعیف مخبر دزفولی دست به هر کاری زد تا مهره خود را جایگزین مخبر کند.
گرچه این تلاشها شکست خورد ولی مخبر بهخوبی میداند در صورت پیروزی در انتخابات، نمیتوان با این گروه سر سازگاری داشته باشد و بدون تردید، تغییرات بنیادینی در این وزارتخانه رقم خواهد زد که کمترین آن، معرفی فرد دیگری برای وزارت نفت است.
قطعاً طی روزهای آینده،حواشی بسیاری درباره بیعت چهرههای نفتی با کاندیداهای ریاست جمهوری شنیده خواهد شد؛ بیعتهایی که در سال 1400 و پیشتر از آنهم در نفت سابقه داشته ولی این بار، فضای سیاسی بهقدری مهآلود است که کسی نمیداند از جریان رقابتهای انتخاباتی، چه کسی بیرون میآید.
بهترین راه برای ابقای تیم فعلی نفت، کمکاری و ایجاد نارضایتی در میان مردم است تا مشارکت در انتخابات کمتر شده، و جریانی به پیروزی برسد که همواره به دنبال انتخابات حداقلی بوده و در این فضا، قدرت را به شود خود منتقل کرده است.