۱
پاسخ های دکتر عاصمی پور به انتقادهای دکتر مومنی

بی انصافی نکنیم

دکتر محمد جواد عاصمی پور
دکتر محمد جواد عاصمی پور قائم مقام سابق شرکت ملی نفت ایران در یادداشتی ارسالی به «ميز نفت»، گفت و گوی این پایگاه خبری – تحلیلی با دکتر فرشاد مومنی را مورد نقد قرار داده و نکاتی را که دکتر مومنی به آن ها نقد وارد کرده بود، پاسخ داد. متن یادداشت دکتر عاصمی پور بدون دخل و تصرف در ادامه می آید:
بی انصافی نکنیم
بررسی نقاط ضعف و قوت قراردادهای نفتی با توجه به عوامل مختلفی مانند شرایط زمانی، نیازهای داخلی، افراد موثر در انعقاد و ... امری سهل و آسان نبوده و نمی توان با بررسی چند قرارداد نسبت به آن جبهه گرفت و مانند عده ای آن را «سیاه» خواند و به زعم عده ای دیگر آن را «سفید». به شخصه در دورانی که قراردادهای بیع متقابل یکی پس از دیگری امضا می شد نسبت به این موضوع، نقدهایی را وارد کردم ولی نه به شکل رایج که برخی آن را رد می کنند و برخی دیگر مدافع تمام قد ان هستند.

عملکرد یک نفر و یا تفکرات یک گروه را در این باره نمی توان به تمامی ابعاد صنعت نفت تعمیم داد و با مداقه بیشتری باید به آن پرداخت. دکتر مومنی در بخش دیگری از مصاحبه خود گفته اند که در برهه ای از تاریخ، افرادی به نفت وارد شدند و قرار دادهای بیع متقابل را امضا کردند که تخصصی در این باره نداشتند؛ ایشان میدان دارخوین را در این باره مثال زدند در حالی که این پروژه یکی از موفق ترین قراردادهای نفتی بوده است.

برای نقد دوره ای و یا حتی فرد خاصی نباید همه چیز را سیاه و سفید دید و همه قراردادهای را به محاق نقد برد بلکه باید با آسیب شناسی دقیق این که چه عاملی باعث بروز نقاط ضعف شد به این مساله پرداخت. ایشان به این موضوع اشاره نکردند که جدا کردن توسعه از تولید بزرگترین اشتباه وزارت نفت در آن روزها بود که اگر این موضوع را کالبد شکافی می کردند خروجی بهتری به خوانندگان ارائه می شد.

بهتر بود آقای دکتر مومنی با در نظر گرفتن یک مورد مطالعاتی، به آسیب شناسی مورد در نظر گرفته شده پرداخته و با در نظر گرفتن ساختار و نهاد نفت، نسبت به مشکلات صنعت نفت آسیب شناسی می کردند و نه انکه به یکباره به دلیل قبول نداشتن تفکری خاص به زیر میز نفت بزنند!

متاسفانه دکتر مومنی از نقد به یک مدل قراردادی، به ناکارآمدی و «نیستی» کلی سیستم صنعت نفت رسیده اند که مایه تعجب است. بزرگترین انتقادی که ایشان در این باره مطرح کرده اند این است که پس از گذشت ۱۰۰ سال از آغاز به کار صنعت نفت، این صنعت همچنان درگیر نیازهای ساده خود است و در حوزه ظرفیت سازی و توانمندی داخل عملکرد ضعیفی از خود به جای گذاشته است.

این بزرگترین بی احترامی به دستاوردهای صنعت نفت است، شما نمی توانید دستاورد بزرگ صدرا در ساخت دکل دریایی را نادیده بگیرید، دستاوردهای بزرگ جهاد دانشگاهی در ساخت دکل های حفاری غیر قابل انکار است، آیا دکتر نمی دانند که ماشین سازی اراک و سایر بخش های صنعتی بخش بزرگی از نیازهای صنعت نفت را تامین می کنند؟ در سال ۶۴ که مدیریت مناط نفتخیز را به عهده گرفتم، سفارش ساخت لوله های ۵۶ اینچی را به سایپم داده بودند اما امروز لوله سازی اهواز و سایر شرکت های صنعتی نیازهای ریز و درشت نفت را برطرف می کنند. به نظر می رسد این عبارات در شان صنعت نفت نیست به ویژه پس از پیروزی انقلاب که حرف برای گفتن زیاد است.

این که هجمه عظیمی علیه نفت به پا کنیم، به دور از دایره انصاف و جوانمردی است همچنان که قبول داریم این صنعت هنوز به توان بومی سازی و ساخت داخل به طور کامل نرسیده است و در برخی بخش ها مشکلات وجود دارد.

ایشان بر این باورند که نهادگرایی در نفت شوخی جالبی است؛ گرچه به زعم ایشان نهادگرایی در نفت وجود ندارد اما سوال آنجاست که پس از پیروی انقلاب اسلامی ایران آیا در سایر بخش ها نهادگرایی سکه رایج نهادهای اقتصادی ایران بوده است یا خیر؟ آیا تغییر ساختار صنعت نفت طی سه دهه گذشته آزادی عمل و روند توسعه ای صنعت نفت را متوقف کرد یا خیر؟

صنعت نفت با تاریخ روشن و مشخص ساختار و نهادی بی نظیر داشت اما در ۳ دهه گذشته متاسفانه نهاد و ساختار ان دچار تغییر شد و از روزهای طلایی خود فاصله گرفت. حال پرسش اینجاست این ضعف از کجا نشات می گیرد پاسخ ساده است: امتیازات ویژه ای که باعث شد برخی برای این صنعت سیاست گذار و تصمیم گیرنده باشند، امتیازاتی که مدیران نا کارباد را به راس کار رساند که بیگانه ای بزرگ بودند با نهاد نفت.

رابطه نهاد گرایی و توسعه رابطه ظرف و مظروف است و نمی توان بدون ظرف و یا ظرف نا مناسب، مظروف را شکل داد؛ کسی که خود ادعای این مهم را دارد باید در این زمینه پیش قدم شده باشد اما متاسفانه شعارها اجازه نفس کشیدن به «عملگرایی» را نداده است.

بدون تردید برای رسیدن به توسعه و فتح قله هایی که این روزها به آرزو تبدیل شده اند، کوبیدن بر یک تفکر و شخصیت محوری نمی تواند مثمر ثمر واقع شود و تمامی کسانی که پس از انقلاب صاحب کرسی در سیاست گذاری و برنامه توسعه ای بودند باید پاسخگو باشند و نه ان که با آسیب شناسی مسائل موجود، توانمندی های صنعت نفت و البته کوتاه ماندن قد ان را همچون چوبی بر سر نفت کوبیده شود. همه ما مدیرانی بودیم که دراین باره کوتاهی کرده ایم لذا نباید دیوار خود را بلند تر از دیوار دیگران بدانیم زیرا همه ما محصول دوره ای بودیم که ضوابط تغیییر داده شد و مناصب با توجه به همین ضوابط به افراد رسید؛ دوره ای که امتیازات ویژه ای که به ما داد که در رویا نیز قابل تحقق نبود.

و نکته آخر آنکه ایشان در بخش دیگری از صحبت های خود، فضای نفت را فضایی غیر شفاف معرفی کرده اند. برای پاسخ به این ادعا باید گفت شفافیت در این صنعت قابل مقایسه با سایر نهادها و سیستم اجرایی کشور نیست و اگر شفافیت نفت دیده نمی شود به دلیل بی توجهی نهادهای نظارتی به مقوله نظارت پیشگیرانه است. همه نظارت ها به بعد از عمل منتقل شده است و پیش از عمل هیچ نظارتی صورت نمی گیرد.

نظارت درون سیستمی و برون سیستمی نیز وجود ندارد در چنین شرایطی می توان چنین ادعایی کرد؟ زمانی که مقررات خود به خود سیستم را به این سمت می برد چه انتظاری می توان از نفت داشت؟ چرا وقتی وزیر نفت سوآپ نفت را متوقف می کند نهاد بازرسی قبل از عمل وارد گود نمی شود در حالی که خسارات جبران ناپذیری به کشور وارد می کند.

قوانسن و مقررات و نهاهای نظارتی وجود دارد اما هیچ یک ازآن ها به درستی وظایف خود را انجام نمی دهند و ساختار سازی مناسبی صورت نگرفته است. اگر شفافیت در نفت وجو ندارد به دلیل همین ضعف هاست وگرنه فعالیت های صنعت نفت و همه مباحث آن شفاف است البته برای بازرسان و حسابرسان و نه عموم مردم.
شنبه ۲۹ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۲۴
کد مطلب: 2698
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *