وحید حاجی پور| اين هم از عجايب است که عدهای بجاي پاسخگويي درباره ماجراي توتال و فاز 11، مسير فرافکني را در پیشگرفتهاند و با طرح مسائلي شگفتانگیز، بهگونهای سخن میگویند که گويي منتقدان وزارت نفت، توتال را مجبور به خروج از ايران کردهاند. اين روزها که توتال در ايران تبديل به يک روايت تلخ شده است، منتقدان اين قرارداد سراغ اين شرکت را از وزير نفت میگیرند اما نه براي آنکه توتال را طلب کنند، بلکه براي آنکه به مقام عالي وزارت اين مهم را يادآور شوند که معادله توتال با منافع ملي، هماني شد که پیشبینی میکردند.
بااینوجود، مدافعان قرارداد فاز 11 اینگونه القا میکنند که منتقدان اين قرارداد حالا دلواپس عدم حضور توتال شدهاند و مدام سراغ اين شرکت را میگیرند درحالیکه اصل ماجرا چيز ديگري است. از همان سال 92 که وزیر نفت شرکتهای ايراني را از مسير توسعه فاز 11 کنار گذاشت و قول آن را به فرانسویها داد، بسياري از کارشناسان و منتقدان وي بارها اعلام کردند که خيري از اين شرکت به صنعت نفت نخواهد رسيد و با توجه به مشترک بودن ميدان گازي پارس جنوبي و موقعيت مرزي فار 11، سپردن اين پروژه به فرانسویها تنها و تنها منافع قطر را تأمین میکند.
وزارت نفت بیتوجه به پيشينه اين شرکت ولي راه خود را رفت و قرارداد بسيار جذابي را با توتال منعقد کرد؛ يک قرارداد جذاب با امتيازاتي ويژه به سبد توتال رفت اما پاتريک پويانه مديرعامل اين شرکت بارها از عدم خارج شدن اين شرکت از قرارداد گفت. وزير نفت که در مراسم امضاي اين قرارداد گفته بود توتال اسلام را نجات میدهد، رسماً اعلام کرد توتال در شرايطي میتواند از اين قرارداد کناره بگيرد که اتحاديه اروپا، ايران را تحريم کند. زنگنه اعلام کرد در قرارداد بهروشنی قيد شده است توتال نه تحت قوانين آمريکا بلکه از قوانين اتحاديه اروپا پيروي میکند و حتي قرار شد توتال و شرکت ملي نفت ايران دراینباره، اطلاعیهای رسمي منتشر کنند که البته هیچگاه چنين اتفاقي رخ نداد.
وزير نفت هم چند هفته یکبار از ماندن توتال در ايران میگفت و سعي داشت به همگان اين اطمينان را بدهد که خبري از به هم خوردن اين قرارداد نيست ولي توتال از کانالهای خاص خود به وزارت نفت پيام میداد که خود را آماده «متارکه» کنيد.
بااینوجود وزير نفت نمیخواست اين اتفاق تلخ را بپذيرد، او بهتر از هر کس ديگري میدانست اين متارکه به معناي اثبات اظهارات منتقدان خود است پس طبيعي بود دستگاههای رسانهای وي بجاي پاسخگويي درباره تضييع منافع ملي، طوري القا کنند که منتقدان قرارداد فاز 11، حالا نگران و دلواپس خروج توتال شدند.
ماجرا بسيار ساده است؛ همه اتفاقاتي که امروز در اين قرارداد رخداده است عیناً همان پیشبینیهایی است که پیشتر عنوانشده بود؛ از تبعيت تمام و کمال توتال از آمريکا تا معطل ماندن توسعه مرزیترین فاز پارس جنوبي. همه اين اتفاقات به وزارت نفت گوشزد شد ولي اين وزارتخانه بدون توجه به راهکارهايي که میشد براي سفت کردن پیچهای اين قرارداد به کار بگيرد، امتيازات ویژهای به توتال اهدا کرد چراکه تنها به دنبال امضاي يک «قرارداد» بود آنهم با توتال.
همه توجيهاتي که وزارت نفت براي امضاي اين قرارداد به کار برد، دقیقه تبديل به بومرنگي شد که با سرعت غیرقابلباوری به پيشاني منافع ملي وارد شد و حالا که وزارت نفت بايد نسبت به کمکاری و قصور خود پاسخگو باشد، کنار نشسته و با استدلالهای سطحي و «دمدستی» سعي در مخفي نگاهداشتن اشتباهات استراتژيک خود دارد. سؤالات از وزير نفت بسيار است ولي اگر به همين پرسش پاسخ دهند فعلاً کفايت میکند: مگر به گفته شخص شما، قانون حاکم در قرارداد فاز 11 قوانين اتحاديه اروپا و شوراي امنيت نبود، پس چطور توتال با تبعيت از قوانين آمريکا، قرارداد فاز 11 را ترک کرد؟
يکشنبه ۴ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۵