وحید حاجی پور | هلدینگ خلیجفارس بازهم خبرساز شد؛ خامی و ناپختگی جریان پشت پرده و هدایتکننده تحولات بزرگترین هلدینگ کشور بار دیگر نشان داد قبایی که بر تن جعفر ربیعی کرده، بسیار گشادتر از آنی است که میتوان تصورش کرد؛ ربیعی بار دیگر نشان داد که تنها و تنها «ماشین امضا» بوده و اجراکننده تصمیماتی است که در دفتر وزیر نفت گرفته میشود.
از دو سال پیش بود که زمزمه برکناری عادل نژاد سلیم از مدیریت هلدینگ خلیجفارس شنیده میشد، هرچند ماه یکبار گزینههای مختلفی برای جایگزینی وی مطرح میشدند که عمدتاً سابقه کار مشخصی در صنعت پتروشیمی و انرژی را داشتند. اواخر سال گذشته گمانهزنیهای برکناری نژاد سلیم به اوج خود رسید و این مدیر آذریزبان، برای حفظ خود در این سمت در یک کلیپ مشمئزکننده و اسفناک، به تعریف از وزیر نفت و نحوه مدیریت وی پرداخت اما این چاپلوسی باعث نشد تا وی برکنار نشود.
در یک جلسه خصوصی مشخص شده بود چه کسی باید مدیرعامل هلدینگ شود و مأموریتش چه باشد؛ هیچکس فکر نمیکرد مدیرعامل هلدینگ خلیجفارس از «مترو» به میدان هفتم تیر عزیمت کند اما او بدون هیچ پشتوانه فنی و تجربی به مدیریت این شرکت برگزیده شد. او همان روز نخست مدیریت خود تعدادی از مدیران شرکتهای زیرمجموعه را برکنار کرد که همگی بازنشسته بودند. با کنار رفتن این مدیران، کار به ستاد هلدینگ رسید و برخی مدیران ستادی هم کنار گذاشته شدند تا جا برای مدیران شهری باز شود.
روز گذشته خبری مبنی بر انتصاب هفت مدیر برای هفت شرکت پتروشیمی منتشر شد که در نوع خود عجیب بود. جعفر ربیعی که قطعاً هیچ شناختی از مدیران پتروشیمی نداشته و شاید برای نخستین بار باشد که فضای نفت را از نزدیک میبیند، در یک روز تصمیم گرفت حمیدرضا رستمی را بهعنوان پتروشیمی بندر امام، غلامعلی زال خانی را بهعنوان پتروشیمی فجر منصوب کند و مسعود را راهی پتروشیمی پارس کند. تقی صانعی هم کلید دفتر مدیریت پتروشیمی نوری را دریافت کرد و ابراهیم یاسری هم به پتروشیمی عملیات غیر صنعتی پازارگاد رفت. جلیل قسامی برای پتروشیمی آپادانا خلیجفارس و علیرضا شمیم برای پتروشیمی مبین دیگر میرانی بودند که از سوی ربیعی برای این سمتها در نظر گرفته شدند.
ربیعی از مدیران حوزه شهری است، او نمیداند پتروشیمی چیست و کجاست اما یکچیز را بهخوبی میداند؛ او آمده است تا اجراکننده دستورات باشد، دستوراتی که حالا یک خط دهنده اصلی دارد و آنهم کسی نیست جز آیدین ختلان؛ منشی خاصه وزیر نفت که عضو هیئتمدیره هلدینگ خلیجفارس است و ربیعی زیر سایه وی، باید کاری را کند که او میخواهد. ختلان بهراحتی برای ربیعی تصمیم میگیرد و ربیعی هم چارهای جز این ندارد، او قول داده است امضاکننده دستوراتی باشد که به وی اطلاع داده میشود.
در چنین شرایطی باید تبریک گفت به آنانی که ربیعی را برای هلدینگ انتخاب کردهاند؛ او بهترین گزینه برای مدیریت بود، مدیری هماهنگ و البته بیاطلاع که تنها کارکردش، «امضا» است، تصمیم گیران هم روی خوب شرکتی دست گذاشتهاند؛ بزرگترین شرکت بورسی ایران که گردش مالی فوقالعاده جذابی دارد. تهی کردن این هلدینگ از غریبهها و مدیران نا همراه، توسط ربیعی بهخوبی در حال انجام است؛ ربیعی فعلاً در حال «کاشت» است تا مردان پشت پرده به «برداشت» برسند و در این سه سال پایانی دولت، نگرانی از آینده خود نداشته باشند.
مهم هم نیست مدیران جایگزین مانند آقای حسنی، بازنشسته یا دارای سوابقی باشند که صلاحیتشان پیشتر رده شده بود؛ اصولاً زیر پا گذاشتن قانون در وزارت نفت تبدیل به پدیده عادی شده است که با دهها توجیه و استدلالهای پوچ، رنگ میشوند و نهادهای رسیدگیکننده به این تخلفات هم بیتوجه به این موارد، سرگرم امور سادهتری هستند.
در نفت، هستند مدیرانی که میتوانند چند زیست باشند و با هر وزش بادی، همراه شوند اما انتخاب ربیعی نشان داد وی بسیار جذابتر ازاینگونه مدیران است؛ او در دفتر خود منتظر تماسها و نامههاست تا امضا کند آن چیزی را که نمیداند تبعاتش چیست. به او نباید خرده گرفت، باید سری به خیابان طالقانی زد و برنامههای تصمیم گیران را بررسی کرد که چگونه از نفوذ خود برای پیشبرد اهدافشان استفاده میکنند.
دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۵:۳۹