۰
ترکیه ای ها کدام وزیر نفت ایران را دوست دارند؟

«افندی مسعود»؛ فرشته نجات ترک ها

تركيه به عنوان رقيب ايران در سوآپ تلاش‌هاي خود را مضاعف كرد تا اهالي قفقاز را براي انتقال نفت از طريق خاك اين كشور متقاعد كند ولي پيشنهادها مقبول نيفتاد.
«افندی مسعود»؛ فرشته نجات ترک ها - میز نفت
«افندی مسعود»؛ فرشته نجات ترک ها - میز نفت
 وحيد حاجي‌پور / «راهزن»، اين واژه مهم‌ترين و روشن‌ترين تصوير رانندگان تريلي و«ترانزيت كارها» از تركيه است؛ كشوري كه تا ۱۰ سال پيش با جاده‌هايي مملو از راهزنان «دشنه به دست»، به ابتدايي‌ترين شكل ممكن تريلرها را متوقف كرده و يك «باكس سيگار» طلب مي‌كردند. 

بايد پذيرفت كه تركيه طي دو دهه اخير با برنامه‌ريزي در حوزه اقتصادي و بهره‌گيري از اشتباه بزرگ همسايگان خود توسعه چشمگيري يافته است، يكي از برنامه‌هاي اصلي تركيه براي توسعه، تبديل شدن به‌هاب انرژي در منطقه خاورميانه است. اين كشور خود را دروازه ورود انرژي به اروپا مي‌داند و در حال بررسي و اجراي صادرات نفت و گاز به اروپاست. 

به طور سنتي، ايران با موقعيت ژئوپلتيكي خود و دسترسي به آب‌هاي آزاد به هيچ عنوان علاقه ندارد چنين نقشي به تركيه سپرده شود چراكه جمهوري‌ اسلامي ايران در نقشه انرژي جهان، علاوه بر برخورداري از منابع عظيم نفت و گاز در منطقه‌اي قرار گرفته است كه مي‌تواند نفت حوزه قفقاز را به بازارهاي جهاني ارسال كند. 

كشورهاي شمالي ايران به دليل مشكلات بسيار با روسيه و عدم دسترسي به آب‌هاي آزاد، در دهه ۷۰ شمسي، مذاكرات خود را با ايران آغاز كردند كه براساس آن، عمليات سوآپ نفت توسط ايران انجام شود. نيمه دوم دهه ۷۰ اين مهم محقق شد و نفت قفقاز براي مصرف داخل در شمال كشور تحويل ايران شد و در ازاي آن، شبيه‌ترين تركيب نفت از جنوب تحويل مشتري‌ها و بابت ميليون‌ها بشكه نفت صادراتي، ميليون‌ها دلار نصيب ايران شد. 

اين درآمدزايي نه به سبب توليد نفت ايران بلكه به دليل موقعيت جغرافيايي حاصل شد، تركيه به عنوان رقيب ايران در سوآپ تلاش‌هاي خود را مضاعف كرد تا اهالي قفقاز را براي انتقال نفت از طريق خاك اين كشور متقاعد كند ولي پيشنهادها مقبول نيفتاد. عزم تركيه براي «غصب بازار» سوآپ ايران به حدي جدي بود كه اين كشور به برخي كشورهاي حوزه قفقاز پيشنهاد كرد در صورت صادرات نفت خود از تركيه، يك سنت هم از آنها دريافت نخواهد شد ولي اقبالي نشد زيرا سوآپ نفت از طريق ايران بسيار مقرون به صرفه بود و همين دليل تركيه را زير سايه ايران قرار داد. 

اين روند تا سال ۸۹ ادامه داشت كه تصميمي «يك شبه» تيشه به ريشه اين موفقيت سخت زد و تركيه به دليل نا آشنايي و نا پختگي سيستم تصميم‌گيرنده با حوزه نفت، بازار ايران را ربود. موضوع از آن قرار بود كه وزير وقت نفت، با اين برهان كه عمليات انجام شده «شوآپ» است نه سوآپ، يك‌شبه قراردادهاي سوآپ را لغو كرد و جلساتي كه در اين‌باره برگزار شد ره به جايي نبرد. 

شركت‌هاي طرف قرارداد با ايران از شركت ملي نفت شكايت و در دادگاه لاهه ايران را محكوم كردند. نكته قابل تأمل در اين باره، فشارهاي همه جانبه امريكا براي توقف سوآپ از طريق ايران بود كه ۱۳ سال عقيم ماند اما يك اقدام نسنجيده مقصود دو كشور امريكا و تركيه را محقق كرد. 

امريكايي‌ها براي جلوگيري از درآمدهاي ميليارد دلاري ايران و تركيه براي كسب بازار ايران و تبديل شدن به‌هاب انرژي هيچ گاه نمي‌توانستند روزي را به تماشا بنشينند كه ايراني‌ها خود به اهداف غرب نزديك شوند اما چاره‌اي نبود. اعتبار بين‌المللي شركت ملي نفت ايران از بين رفت، محكوميت در دادگاه لاهه، از بين رفتن بازار بكر سوآپ، هديه نقش ژئوپلتيك ايران به تركيه، نابودي موقعيت‌هاي درآمدهاي ميليارد دلاري و... تنها بخشي از يك تصميم مديريتي اشتباه و غير استراتژيك بود كه تا به امروز دامان كشور را گرفته است.
 
با وجود مذاكرات بسياري كه با كشورهاي حوزه درياي خزر براي انتقال نفت آنها انجام شده است اين كشورها ايران را كشوري غيرقابل اطمينان مي‌دانند و ترجيح مي‌دهند از سخت‌ترين مسير انتقال نفت استفاده كنند اما با ايران قراردادي را منعقد نكنند. ايران افزايش ظرفيت سوآپ را افزايش مي‌دهد اما خبري از مشتري نيست، تركيه به رقيب بلامنازع در حوزه انتقال نفت منطقه قفقاز در خاورميانه تبديل شده است تا بدون ترديد يكي از محورهاي اقتصاد مقاومتي از دسترس خارج شود. 

تركيه برنده تصميم اشتباه ايران در آن برهه بود، بله آن تركيه همين تركيه‌اي است كه به مدد جايگاهي كه از طريق چنين اشتباهاتي به دست آورده است، خود را مهم‌ترين كشور منطقه مي‌داند و برخلاف سياست‌هاي جمهوري اسلامي ايران گام بر مي‌دارد؛ داعش و مخالفان بشر اسد را حمايت كرده و با دشمنان كشور «قهوه» مي‌خورد، ايران را متهم به نقض حقوق بشر مي‌كند و عامل بر هم خوردن امنيت منطقه مي‌داند، از ادبياتي غير ديپلماتيك براي سران نظام استفاده مي‌كند، نوع نگاهشان به جامعه ايراني از بالا به پايين است؛ سؤال اينجاست كه اگر امروز استانبول، خود را در اين موضع بحق مي‌داند چه اتفاقي رخ داده است؟ پاسخ ساده است: «راهزنان ديگر راهزن نيستند»، آنها در دنجي جا خوش كرده‌اند و تنها از اشتباهات استراتژيك و «گاف»‌هاي برخي تصميم گيران ساير كشورها بويژه همسايگان استفاده مي‌كنند.
 
آنها دم از صلح مي‌زنند اما هميشه براي جنگ اقتصادي آماده‌اند، اين روزها را وزیر اسبق باید می دید اما ندید و «قفسي» بزرگ براي نفت ساخت بي‌خبر از آنكه جهان نفت، جهان جهيدن از قفس است نه ساختن قفس.
شنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۵۸
کد مطلب: 6011
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *