بی توجهی به صنایع تکمیلی و پایین دستی پتروشیمی،یکی از معضلات بزرگ این صنعت به شمار می ورد که در عمل نسخه شفا بخشی برای آن تجویز نشده است. در این رابطه خبرگزاری فارس به سراغ زیار، مدیر سابق صنایع تکمیلی شرکت ملی صنایع پتروشیمی رفته است و نظرات وی را منعکس کرده است. «
ميزنفت»، بخش هایی از این گفت و گو را در ادامه می آورد:
*در همین روزهایی که قیمت نفت روبه پایین است مشاهده میکنید که بورس بسیاری از کشورها افت کرده اما در مقابل بورس بعضی از کشورها مانند هند رونق پیدا کرده است. چرا؟ چون هند واردکننده انرژی است و در کشور خود زنجیره ارزش را تکمیل کرده و کالای نهایی را صادر میکند.چین هم شرایط مشابهی دارد کشورهایی که تکمیل زنجیره ارزش را در دستورکار قرار داده و واردکننده نفت هستند از این شرایط سود خوبی میبرند،اما کشورهایی که به درآمدهای نفتی وابستگی دارند از جمله روسیه و حتی در مواردی ایالات متحده دچار مشکل میشوند.
*مدیران دولتی میترسیدند که اگر بنگاهها غیر دولتی شوند نخواهند توانست آن را مدیریت کنند چون آنها فقط زمانی که مالکیت بنگاه را در اختیار داشتند بلد بودند بر آن اعمال حاکمیت کنند. این مدیران هراسناک شدند و مقاومت شدیدی کردند و هنوز هم شاهد این مقاومتها هستیم. ما موضوع تکمیل زنجیره ارزشی را باید به یک عزم ملی تبدیل کنیم.
*بنگاههایی که توان و منابع بالایی دارند و عموماً مربوط به شبه دولتیها هستند از دولت یارانه و سوبسید دریافت میکنند اما از بنگاههای کوچک و متوسط که واقعاً خصوصی هستند این سوبسید را دریغ میکنیم.
*در حوزه پتروشیمی بنگاههای بزرگ پتروشیمی خوراک را زیر قیمت جهانی،آن هم براساس نرخ ارز مبادلهای دریافت میکنند یعنی از دو محل تخفیف دریافت میکنند. این بنگاه محصول خود با ارز ارزان تولید و به بخش خصوصی واقعی که نحیف است و توان مالی کمی دارد میفروشد،بنگاههای کوچک و متوسط صنایع تکمیلی پتروشیمی که توان مالی کمی دارند مجبور میشوند با ارز آزاد محصول خود را خریداری کنند و حتی با رقابت در بورس کالا امکان افزایش ۱۰ درصدی قیمت مواد اولیه آنها وجود دارد. ادامه این روند به اتفاقی منجر میشود که امروز افتاده است امروز در بعضی حوزهها، بنگاهدار و صنعتگر ایرانی مواد اولیه را گرانتر از چینیهایی که محصولات پتروشیمی ما را میخرند، دریافت میکند.
*در حوزه پلیمرها تولیدکننده ایرانی مواد اولیه ایرانی را ۷۰۰ تا ۸۰۰ تومان در هر کیلو گرانتر از خارجیهایی که مواد اولیه ایران را میخرند، میخرد.
*از زمانی که اعلام شده است نرخ مواد اولیه محصولات پتروشیمی براساس نرخ ارز آزاد محاسبه خواهد شد ما با کاهش ۱۰ درصدی مصرف مواد اولیه پتروشیمی در کشور مواجه شدهایم.
*ما در ماههای مشابه سال جاری با افزایش عرضه محصولات پتروشیمی و کاهش معاملات روبهرو هستیم. این مسئله نشان میدهد صنایع تکمیلی پتروشیمی وارد یک شیب کاهشی شدهاند و اثرات منفی این شیب در ۴ یا ۵ سال آینده در اقتصاد ملی کاملاً ملموس خواهد شد. این رویه مانند این است که بگویید سرمایهداران و ثروتمندان کشور از یارانه برخوردار شوند و قشر متوسط و ضعیف مردم بدون سوبسید کالا بخرند.
*در موضع خوراک بین مجتمعی یک پتروشیمی خوراک را از شرکت ملی نفت یا شرکت ملی گاز میگیرد و محصولی تولید میکند که خود، خوراک و مواد اولیه یک مجتمع دیگر محسوب میشود. بنابراین با ارز مبادله خوراک را میگیرد و با ارز مبادلهای هم محصول خود را تحویل پتروشیمی بعدی میدهد. پتروشیمی بعدی مواد اولیه را با ارز مبادلهای دریافت میکند اما با ارز آزاد محصول خود را میفروشد. بعد از مدتی پتروشیمی بالا دستی احساس ضرر و زیان میکند و برای اصلاح قرارداد تلاش میکند و بستن قرارداد جدید را منوط به محاسبه براساس ارز آزاد میکند. اگر این اتفاق بیفتد اقتصاد مجتمع پتروشیمی آخر زنجیره آسیب میبیند و در نهایت درگیریهایی مانند درگیری پتروشیمی اصفهان و پالایشگاه اصفهان ایجاد میشود که هنوز هم مشخص نیست چطور حل و فصل میشود.
*ترکیه رقیب اصلی ما در منطقه در حوزه صنایع پایین دستی پتروشیمی است. رقیب اصلی ما در حوزه مواد خام پتروشیمی عربستان و بزرگترین رقیب ما در حوزه مصنوعات و کالاهای ساخته شده از مواد پتروشیمی ترکیه است؛در این شرایط ما با ترکیه توافق میکنیم که برای واردات این محصولات از ترکیه به ایران تعرفه ترجیحی وضع کنیم. در این موافقتنامه، از ترکیه مصنوعات صنعتی وارد ایران میشود و با مواد خام و محصولات کشاورزی به ترکیه میدهیم. چنین توافقی درست بر خلاف تکمیل زنجیره ارزشی است و با سیاستهای کلان اقتصادی نظام مغایرت دارد.
*مطالعات امکانسنجی هم مشکلات زیادی دارد و دقیق نیست. زمانی در کشور بعضی اقلام مورد نیاز بوده و واحدهای صنعتی برای تأمین آنها تأسیس شده است. اما در مطالعات امکانسنجی و مشاورهها به متقاضیان جدید گفته نشد که بازار این کالا اشباع است و امکان رقابت در این بازار به سادگی ممکن نیست.
*تا امروز یک آمایش سرزمین اصولی و اساسی در سطح صنایع کوچک و متوسط در کشور نداشتهایم، در حوزه صنایع پایین دستی پتروشیمی ما میخواستیم آمایش سرزمینی انجام دهیم به دستگاه متولی مراجعه کردیم و از آنها خواستیم شرح خدمات آمایش را در اختیار ما قرار دهند تا ما آن را در اختیار آمایشگران قرار دهیم اما آنها حتی شرح خدمات آمایش را نیز در اختیار نداشتند.
*در کشور چین شما مشاهده میکنید که در بعضی موارد در کل یک شهر یا حتی منطقهای بزرگتر از یک شهر فقط یک کالای خاص تولید میشود. آنها به این شیوه هزینه تولید را کاهش میدهند. یک جمعیت انبوه فقط یک کالای خاص یا یک گروه کالایی خاص در یک صنعت را تولید میکنند. به این شیوه که ظرفیت تولید بالا است، ارائه دهندگان خدمات جانبی هم نقش خود را به درستی ایفا میکنند.
*صنایع پتروشیمی بسیار خطرناک هستند. مواد هیدروکربوری در آنها تبدیل به مواد شیمیایی میشود. این مواد هم آتشزا و هم بسیار سمی هستند. خاطره شرکت بوپال هند که به علت عدم رعایت موارد ایمنی توسط شرکت نشتی ایجاد شد و تعداد زیادی را به کام مرگ کشید هنوز از ذهنها محو نشده است. مشابه همان شرکت در بندر ماهشهر ایران هم وجود دارد.
*نشتی مواد شیمیایی از شرکت پتروشیمی هندی بیشتر از بمب اتمی هیروشیما و ناکازاکی تلفات گرفت. کنار شهرهای بزرگ ما مجتمعهای پتروشیمی وجود دارد و اگر قرار باشد یک مدیرعامل برای کاهش هزینه در حوزه ایمنی سرمایهگذاری نکند و این مسئله باعث یک نتیجه وحشتناک و یک تلفات بزرگ ملی شود احساس وظیفه و مسئولیت حاکمیت مورد سؤال نخواهد بود؟
*در عسلویه اصول پدافند غیرعامل رعایت نشده و پتروشیمیها و پالایشگاههای گازی در کنار هم قرار گرفتهاند که اگر یکی از آنها دچار حادثه و آتشسوزی شود مانند دومینو امکان سرایت آتش به بقیه واحدها وجود خواهد داشت و همه این سرمایهگذاری عظیم ممکن در زمان کوتاهی از بین برود.
*وزارت صنعت، معدن و تجارت از بدو تاسیس تا امروز در حال تجربه و خطا بوده است هنوز به نقطهای نرسیده است که تجارب غلط گذشته را تکرار نکند. این اتفاق باز هم خواهد افتاد. چون ساختار وزارتخانه تخصصی نیست. مدیران بخش عمدهای از بدنه با تغییر دولتها در سطح گستردهای تغییر میکند.