ارتباط شما با خوزستان و نفت چگونه ایجاد شد؟
۲۲ بهمن سال ۵۸ استاندار وقت خوزستان آقای غرضی در اولین جلسه ستاد سیل، بنده را به سمت رئیس ستاد سیل خوزستان منصوب کردند؛ سیل مهیبی در آن سال خسارات های هنگفتی به لحاظ اقتصادی و معیشتی به مردم وارد کرد. بعد از سیل بود که معاون عمرانی استاندار شدم. مهندس غرضی چند ماه بعد به مجلس رفتند و من سرپرست استانداری استان خوزستان شدم. ۶ ماه این مسولیت را به عهده داشتم که در دولت جدید، آقای غرضی وزیر نفت شدند و در یک تفاهم با آقای ناطق نوری وزیر وقت کشور توافق شد بنده از وزارت کشور به نفت رفته و مسولیت مناطق نفت خیز را به عهده بگیرم.
نفت را چگونه دیدید؟
اواخر سال ۶۰ بود که به مناطق نفت خیز رفتم. مناطق نفت خیز مجموعه گسترده ای است و شرایطش با امروز خیلی متفاوت بود. دامنه فعالیت مناطق بسیار گسترده بود و بعد ها به دلیل ظرفیت و توانایی بالای فنی آن، گستره کارش به شمال کشور از جمله خانگیران هم کشیده شد. مناطق، سازمان بسیار پویایی بود که بعد از پیروزی انقلاب تنها سازمانی
آیت الله موسوی جزایری خدمت مقام معظم رهبری رسیدند و از ایشان خواستند در این باره دخالت کنند. من و آقای فروزنده برای استانداری پیشنهاد شدیم که مقام معظم رهبری ماموریت استانداری را به بنده واگذار کردند
است که ساختار قوی از جهات مختلفی اعم از فنی و فرهنگی و غیره داشت. نیروهای کار آزموده بسیار مستعدی داشت و زمینه های رشد نیروهای انسانی به عنوان ذخیره فنی و انقلابی نظام جمهوری اسلامی ایران را در خود می دید.این ذخیره بزرگ انقلاب مورد هجوم نیروهای برنامه ریزی شذه دشمن قرار گرفته بود به طوری که هر روز در مناطق موضوعی ساز می شد تا نیروهای کارآمد مناطق را از کار بیاندازد. فشار سیاسی بر تکنوکرات های نفت بالا بود و تهمت های ناروائی به آن ها زده می شد. نیروهایی که در مناطق خدمت می کردند به دلیل سبق کارشان در نفت و پیش از انقلاب تحت فشارهای زیادی بودند.
جنگ هم باعث شده بود فشار مضاعف شود و بسیاری از نیروهایی که در نفت خدمت می کردند درخواست انتقال از جنوب را داشتند من در این زمان وارد مناطق شدم.
کار کردن در فضای سیاسی آن روزهای نفت و خوزستان بسیار سخت بود؛ شمااز این مشکلات آگاه نبودید که این حکم ا پذیرفتید؟
بله اما با توجه به اهمیت نفت در اقتصاد کشور و تدوام پیروزی های انقلاب اولین اقدام من حفظ و حراست از نیروهای صنعت نفت بود. سعی در خنثی کردن فشار های بیرونی را داشتم تا فن سالاران بتوانند به خوبی وظایف خود را انجام دهند . پس از سال ۵۷، به دلیل خروج مهندسان خارجی از کشور بسیاری تصور می کردند صنعت نفت ایران با مشکل روبرو خواهد شد اما توان فنی بالای کارکنان مناطق نفت خیز در اداره این صنعت بزرگ همه این پیش بینی ها را با شکست مواجه کرد. اابته ذکر این نکته لازم است نفت قبل از پیروزی انقلاب خدمت بزرگی به انقلاب کرد و با بستن شیرهای نفت ضربه بزرگی به رژیم شاهنشاهی وارد کرد. جنوب نشان داد که با انقلاب همراه است اما پس از انقلاب برخی جریان ها قصد حذف آن ها را داشتند.
در اوایل حضورم در مناطق، تقویت رابطه انقلاب اسلامی و تکنوکرات های نفت را در راس برنامه های خود قرار دادم؛خوزستان یار غار انقلاب بود و است لذا این موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار بود.به طور قطع با افزایش انگیزه کارکنان نفت در آن برهه از زمان،نیروها با جان و دل به قعالیت می پرداختند که خدا را شکر همان گونه شد و کارکنان به طرز شگفت انگیزی اجازه توقف تولید و صادرات نفت را ندادند. مناطق نفت خیز به قدری قدرت داشت که توانست نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن ایفا کند و در ۸ سال دفاع مقدس با استمرار تولید و صدور نفت اجازه هیچ گونه کمبودی را در جبهه ها نداد.
پس از پیروزی انقلاب و با تغییر مدیریت ها و فشارهایی که به سیستم وارد شده بود این مجموعه ضعیف شد؛ پروژهای بسیاری در دست شرکت های خارجی بود و بیشتر در محور صیانت از تولید،ازدیاد برداشت از مخازن نفتی،انتقال نفت خام و ... بود تعطیل شده بودند و شرکت ها ادعا داشتند که خسارت های هنگفتی به آن ها وارد شده است. با اوج گیری جنگ خسارات بسیاری به نفت وارد می شد به طوری که جزیره خارک هر روز بمباران می شد؛ این بمباران ها به قدری گسترش پیدا کرد که روزی ۵ بار به طور متوسط حمله به تاسیسات نفتی داشتیم.
درست در دورانی که تولید نفت بسیار سخت بود...
بله، اعتقاد بنده و مسولان این بود که باید به هر طریقی نفت تولید شده و صادرات نفت متوقف نشود.با توجه به انس و علقه ای که بین نیروها به وجود آمده بود و هم چنین خبرهای خوبی که از جبهه ها می رسید به خوبی توانستند از عهده این مهم بر آیند. علاوه بر این پروژه های زیادی که در دست خارجی ها بود که بلاتکلیف باقی مانده بود؛ با برنامه ریزی های دقیقی که از سوی مناطق نفت خیز انجام شد این جنوب بود که توانست با اجرای پروژه های مهم نه تنها خلا حضور تکنولوژی های روز را جبران کند بلکه با رشادت های بی نظیری که از خود نشان داد به تولید بیشتر و درآمدزایی های خود ادامه دهد.زمانی که من از مناطق رفتم بیش از ۴۹۵ پروژه فعال در مناطق جریان داشت آن هم در بحبوحه جنگ تحمیلی که در راس ان پروژه های صیانتی بود.
به فضای آن روزهای نفت برگردیم...
خب فشار بر مناطق توسط عوامل داخلی و خارجی چه حزب توده، گروهک های خلقی، منافقین، قراردادهای خارجی رها شده و ادعاهای آنها و ... در اوج خود قرار داشت.این فشارها برای نفت و مناطق نفت خیز جنوب که با انقلاب پیوند عجیبی برقرار
فشار بر مناطق توسط عوامل داخلی و خارجی چه حزب توده، گروهک های خلقی، منافقین، قراردادهای خارجی رها شده و ادعاهای آنها و ... در اوج خود قرار داشت.این فشارها برای نفت و مناطق نفت خیز جنوب که با انقلاب پیوند عجیبی برقرار کرده بود بسیار خطرناک بود.
کرده بود بسیار خطرناک بود. می دانستند اینجا نقطه تبلور نظام اقتصادی کشور است و این فشارها را از طریقی ایجاد کردند که فضا را سیاه نشان می دهند؛ در اوایل جنگ برای تردد شبانه در اهواز باید اسم شب گفته می شد و فضا امنیتی بود. این جریان ها به کارکنان این گونه القا می کردند که انقلاب سعی در کنترل و حذف آن ها را دارد و محدودیت های تردد شبانه بخشی از برنامه نظام است در حالی که موضوع چیز دیگری بود! زندگی در مناطق در اوایل جنگ بسیار سخت بود اما کارکنان مناطق به این قبیل تفکرات روی خوشی نشان ندادند؛ انگیزه های انقلابی نفتی ها توانست این توطئه ها را خنثی کند. ذکر این نکته ضروری است که رابطه ویژه نیروهای انقلابی با نیروهای فنی مناطق هیچ رخنه ای را برای نفوذ دشمن باقی نگذاشت و پس از گذشت چند ماه از ساز و کار دادن مناطق، فضای مطلوبی حکمفرما شد.
ویژگی مناطق در آن روزها چه بود؟
مهم ترین ویژگی مناطق، انسجام درون سازمانی و وحدت بود که توانست همه فشارها را از بین برده و به نقش مهم خود در کشور جامه عمل بپوشاند. جمعی از نیروهایی که در مناطق بودند در خارج از کشور تحصیل کرده بودند و یا پیش از انقلاب زیر نظر نیروهای خارجی دارای سمت بودند؛ جریان های انقلابی نما این افراد را در صداهای مختلف متهم به طاغوتی گری می کردند؛ فضای توطئه و فتنه در جنوب جاری بود اما بصیرت مناطق نفت خیز جنوب اجازه عملی شدن برنامه های دشمن را نداد.اتهامات واهی که به نیروهای متخصص و فنی وارد می شد سکه رایجی بود که در مناطق بر سر زبان ها افتاده بود.شکستن این سد، کار بسیار سختی بود اما با نفس گرم امام خمینی (ره) و دیدگاه های عمیق نیروهای حزب الهی مناطق مشکلات کنار زده شده و همین تکنوکرات های نفتی که بیشترین فشار روی آن ها بود خدمات بزرگی را به انقلاب اسلامی ارائه دادند. شهادت می دهم این نیروها تا جایی که توانستند خدمت کردند.
گپی کوتاه با قدیمی های نفت به خوبی نشان می دهد فضای خوزستان به دو قطبی تخصص و تعه تبدیل شده بود و مدعیان این دو قطب، خود را برتر می دانستند. برخورد شما در این فضا چطور بود؟
مثالی می زنم؛ قرار بود یکی از مهم ترین پروژه های نفت در مناطق اجرا شود، یکی از نیروهای فنی مناطق به علت فشار جریان های تندرو در زندان به سر می برد. حال عمومی وی خوب نبود لذا با رایزنی هایی که انجام دادم وی را به بیمارستان نفت منتقل کردم؛به بیمارستان رفتم و برایش توضیح دادم که برای اجرای این پروژه نیاز به کمک شماست و این فرد در شرایطی که در اتاق ccu به سر می برد طرح بسیار ارزنده ای را در چند ساعت نوشت و ارائه داد. این نشان می دهد با همه محدودیت هایی که برای وی ایجاد شده و به زندان محکوم شده بود اما بازهم با انقلاب همراه بود و یکی از استراتژیک ترین پروزه های نفتی آن زمان را طراحی کرد لذا نیم توان گفت که یا تخصص بود یا تعهد زیرا از این جنس افراد نیز به وفور دیده می شد.
در آن دوران با چه محدودیت هایی مواجه بودید؟
کمبود امکانات تدارکاتی برای تداوم تولید نفت کمی مشکل آفرین شد؛ قبل از انقلاب انبارها پر بود و اگر قطعه ای نبود در کمتر از ۲۴ ساعت از انگلستان وارد می شد و در تاسیسات قرار می گرفت اما پس از پیروزی این شرایط موجود نبود. شرکت ملی نفت در آن روزها دفتر کالای لندن را که متعلق به مناطق بود از ما گرفت و زیر نظرخود برد. یکی از مشکلات دیگر ما تفکری بود که در شرکت ملی نفت حکمفرما بود و اساسش این بود که مناطق باید به کنترل شرکت ملی نفت در آید و بعضی از واحدها یا ساختار آن به شرکت ملی نفت ایران و تهران منتقل شود. در هیات مدیره نفت مباحث زیادی مطرح می شد و من معتقد بودم باید استقلال مناطق حفظ شود. مناطق ساختاری کامل با اختیارات لازم را داشت که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ساختار آن مرتباً تغییر داده شد که نتیجه بروکراسی را وارد مناطق کرد و با سلب اختیارات موجب کند شدن فعالیت های مناطق شد.
در واقع هم در تهران و هم در مناطق برای برطرف کردن محدودیت ها مشکل وجود داشت.
چطور شد به شما پیشنهاد مدیریت مناطق نفت خیز را دادند؟
به من اصلاً پیشنهاد ندادند و از رادیو متوجه شدم که آقای فروزنده استاندار خوزستان شدند و برای من هم حکم مدیریت مناطق صادر شده است. ساعت ۸ شب بود که در دفتر استاندار اخبار رادیو را گوش می کردم.
یکی از مشکلات دیگر ما تفکری بود که در شرکت ملی نفت حکمفرما بود و اساسش این بود که مناطق باید به کنترل شرکت ملی نفت در آید و بعضی از واحدها یا ساختار آن به شرکت ملی نفت ایران و تهران منتقل شود. در هیات مدیره نفت مباحث زیادی مطرح می شد و من معتقد بودم باید استقلال مناطق حفظ شود.
در خبر آمد که آقای فروزنده استاندار خوزستان و تولایی مدیر مناطق نفت خیز (سرپرستی جنوب) شدند. آقای فروزنده معاون سیاسی اداری استانداری بودند. من از این موضوع گله مند بودم که چرا با من هماهنگ نشده و اعلام کرده اند و به همین علت یکی دو هفته ای به مناطق نرفتم ولی با مذاکراتی که صورت گرفت به مناطق رفتم. خدا را شاکرم بهترین دوران خدمتم در مناطق نفت خیز بود.
چه چیزی باعث شد از مناطق به عنوان بهترین دوران خدمتتان نام ببرید؟
کار بسیار خوب بود؛ به قدری فعالیت جذاب بود که متوجه سپری شدن ماه ها هم نمی شدیم. آرزوی من است بازهم در ان فضا و در بین کارکنان انقلابی، متعهد و متخصص جنوب کار کنم. مناطق نفت خیز یعنی کار، یعنی تلاش و خدمت. در ۲۴ ساعت ۲۴ ساعت فعالیت مستمر بود و نتیجه کار قابل ارائه و ارزیابی بود.
در بعد تخصص مناطق چه چیزی جلب توجه می کرد؟
از یک مصداق آغاز می کنم؛ پروژه ای قبل از انقلاب در هفتکل بود که کارش قبل از انقلاب آغاز شده بود و پس از انقلاب به عنوان یک پروژه صیانتی در مناطق راه اندازی شد. هم چنین تزریق گاز مارون، گچساران، کرنج و پارسی از جمله بزرگترین پروژه های صیانتی مناطق بود که در طول جنگ تحمیلی عملیاتی شد. نیروهای فنی و کارشناسی مناطق به اندازه ای قوی بودند که هیچ مشکلی در تکمیل و راه اندازی پروژه ها وجود نداشت. اگر منابع مالی بیشتر و سیستم تامین قطعات بهتری بود سرعت کار هم بالاتر می رفت. اگر مثل قبل از انقلاب کالا تامین می کردیم ظرفیت تولید با سرعت بیشتری افزایش پیدا می کرد. من به دنبال سیستمی بودم که پیشتر در مناطق اجرا می شد. فردی به نام آقای لینک بود که رئیس مناطق بود. با یک تلفن کالای لندن را می گرفت و قطعه مورد نیاز خود را سفارش می داد. این سیستم را نمی شد پیاده کرد زیرا ارتباطات و منابع مالی آن قطع شده بود لذا راهکارهای دیگری در نظر گرفته شد که با پاسخ منفی تهران مواجه می شد. بانک مرکزی هم همکاری نمی کرد. در دولت مرا صدا زدند و از من پرسیدند چه نیازی داری؛ من هم در آن برهه به دنبال حذب منابع ارزی بودم که به درهای بسته می خوردم. آقایان دکتر نوربخش، زنگنه، بانکی و ... مأمور شدند تا خواسته من را رسیدگی کنند. قرار شد ۵۰ میلیون دلار به مناطق پول بدهند تا در اختیار دفتر کالای لندن گذاشته شود و برای خرید قطعات از یوزانس و ال سی و گشایش های اسناد اعتباری که زمان گیر بود استفاده نشود. یکبار که اسکه های خارک با هم بمباران شدند و آقایان به جزیره امدند همه درخواست های مناطق برای خرید کالا و غیره را تایید کردند اما متاسفانه عملیاتی نشد.
و اوایل سال ۶۴ که از جنوب رفتید...
من نرفتم و نمی خواستم هم بروم اما بعد از اینکه آقای غرضی از وزارت نفت رفتند آقای آقا زاده وزیر جدید با من همراهی نکردند و خواستند من از مناطق به گاز بروم و مدیرعامل آنجا شوم.
شرکت ملی گاز را مانند مناطق جای کار پر مشغله ندیدم لذا در کمتر از ۸ ماه از گاز استعفا دادم و به صنایع دفاع رفتم. فضای نفت به ویژه جنوب فضای خوبی بود و دقیقا محیط کار بود. خیلی مهم است یک محیط سیاست زده و پرتنش به منطقه ای مملو از تلاش و کار تبدیل شود، کسی برای پول کار نمی کرد و همه برای انقلاب و اسلام کار می کردند.
به خوبی خاطرم است که زمستان بود و هوا بسیار سرد؛ ماه مبارک رمضان بعد از سحر، آقای غرضی با حالت ناراحتی و بغض آلود تماس گرفتند و گفتند شما در اهواز جای گرم هستی و خبر نداری در تبریز و کردستان مردم از سرما در مضیقه هستند. در این باره تدبیر کنید. در آن زمان عراق هواپیماهای میراژ و سوپر استاندارد را از فرانسه اجاره و موشک های زیادی نیز خریداری کرده بود. این موشک ها روی آب حرکت می کردند و کاروان نفتکش های ما را می زدند؛ ورود فراورده های نفتی قطع شده بود و تولید داخل پاسخگوی نیازهای داخل نبود. کمبود ها از طریق واردات و بندر ماهشهر برطرف می شد. با این حمله ها ما خلع سلاح بودیم و نمی توانستیم فرآورده وارد کنیم. از اداره مهندسی نفت مناطق پرسیدم امکان واردات فرآورده ها از جای دیگری وجود دارد که اعلام کردند امکان پذیر نیست ولی باید بررسی شود. گفتند یک آقایی است که می تواند پاسخ منطقی تری بدهد. همان آقایی که در زندان بود و من برای معالجه به بیمارستان منتقلش کرده بودم. مهندسی نفت ما گفت این فرد تنها کسی است که می تواند به ما کمک کند زیرا تمامی نقشه های خطوط لوله
در دولت مرا صدا زدند و از من پرسیدند چه نیازی داری؛ من هم در آن برهه به دنبال حذب منابع ارزی بودم که به درهای بسته می خوردم. آقایان دکتر نوربخش، زنگنه، بانکی و ... مأمور شدند تا خواسته من را رسیدگی کنند. قرار شد 50 میلیون دلار به مناطق پول بدهند تا در اختیار دفتر کالای لندن گذاشته شود
انتقال را در ذهن دارد. با هیاتی پیش ایشان رفتیم و در خواست کردیم کار مهندسی آن را به عهده بگیرد. در مرحله اول ایشان چند نفر را اسم برد و گفت بیایند اینجا تا با آن ها جلسه ای داشته باشم. پس از برگزاری جلسه در بیمارستان ایشان گفتند امکان طراحی راه جدید وارداتی وجود دارد. قرار شد از روستای امامزاده حسن که جزء مناطق شرکت فلات قاره بود خط لوله ای به گوره بکشیم . جای باز کردن جزییات طرح نیست اما مسیر ۴۰۰ کیلومتری را همراه با تلمبه خانه ها و استفاده از خطوط لوله موجود و احداث و مابقی تاسیسات مورد نیاز در ظرف ۴۰ روز راه اندازی کردیم. با طراحی جدید مسیر واردات را از بهرگانسر وارد مدار کردیم و توانستیم واردات فرآورده را با بیشترین ضریب امنیتی آغاز کنیم. اجرای این پروژه در ۴۰ روز واقعا کار بزرگی بود که از مرحله طراحی و تا اجرا با نهایت تلاش انجام شد. کارکنان مناطق نفت خیز جنوب دین خود را به انقلاب اسلامی و نظام ادا کردند به طوری که در جریان جنگ هیچ فرقی بین مدیر و کارگر وجود نداشت.
بعد از این که مخازن عمده نفت در خارک و اسکله ها مورد هدف قرار گرفت دولت از من خواست تا ترتیبات ویژه ای اتخاذ شود که صادرات نفت قطع نشود. در دولت طرحی بود مبنی بر این که با احداث حط لوله ای طولانی، نفت از اهواز به جای خارک، به بندر حاسک منتقل شود این موضوع در هیئت دولت مطرح بود ولی به تصویب نرسیده بود. زمانی که متوجه این طرح شدم ضمن مخالفت با آن تاکید کردم این طرح هم زمان بر است هم هزینه زا. محدودیت های بسیاری برای این طرح وجود داشت و ۵ سال زمان نیاز داشت. تنش های زیادی برای تصویب این طرح به وجود آمد و در نهایت من طرحی دادم که خط لوله به بندر طاهری کشیده شود تا نیاز آتی ما را نیز برطرف کند. چون ماه محرم بود نام پروژه را محرم گذاشتیم. این پروزه،زیرپروژه های فوری هم داشت که باید اجرایی می شد.قرار شد ۳۶ کیلومتر خط دریایی کشیده شود همراه با دو خط عمودی که به SBM ها وصل شود. خرید تجهیزات زمان بر بود اما در اسرع وقت خریداری شد. پروژه خدود ۲ ماه طول کشید در حالی که در حین انجام کار چندین بار بمباران شد و چند تن از همکارانمان مجروح و شهید شدند. متاسفانه با وجود راه اندازی طرح از این SBM ها استفاده نشد.(می خندد، همزمان با انتقال اینجانب از مناطق نفت خیز به شرکت گاز)
اگر اشتباه نکنم قرار بود در دولت آقای هاشمی به عنوان وزیر معرفی شوید اما راهی استانداری خوزستان شدید؛ چرا استانداری را پذیرفتید؟
بله، در دولت وقت در صنایع دفاع قائم مقام آقای ترکان بودم. بعد از پذیرش قطع نامه مساله ادغام وزارت دفاع و وزارت صنایع مطرح شد و آقای هاشمی که در مراحل آخر مجلس بودند گفتند قانون ادغام صنایع سپاه و دفاع را تدوین کنید و من هم از طرف صنایع دفاع مامور شدم تا در کار گروه ادغام و تدوین قانون جدید و اساسنامه حضور داشته باشم. با تشکیل دولت جدید، مسئولت ادغام دو صنعت وزارت سپاه و وزارت دفاع و مسئولیت اداره صنایع جدید دفاع به اینجانب واگذار شده بود. حدود شش یا هفت ماه بعد از این در خوزستان نیروهای حزب اللهی با استاندار وقت دچار مشکل شده بودند و از استاندار گله مند شده بودند.
یعنی آقای میردامادی. درست است؟
بله، مدیران کل ،فرمانداران و نیروهای انقلابی در دفتر امام جمعه تحصن کرده بودند که وضعت نابسامانی را به وجود آورده بود.آیت الله موسوی جزایری خدمت مقام معظم رهبری رسیدند و از ایشان خواستند در این باره دخالت کنند. من و آقای فروزنده برای استانداری پیشنهاد شدیم که مقام معظم رهبری ماموریت استانداری را به بنده واگذار کردند تا به اهواز برگردم. در ان زمان ادغام به نقاط خوبی رسیده بود اما حکم ولایت فقیه برای من که سرباز بودم حجت بود.
خوزستان را دوست دارید؟
بله؛ مردم خوزستان بهترین هستند و لیاقت بهترین خدمات و امکانات را دارند. چه لر، چه عرب و چه فارس دین بزرگی به گردن مردم ایران دارند. در جنگ و بازسازی ها خیلی مرارت کشیدند و همه ما مدیون این مردم هستیم. من بهترین خاطراتم را از خدمت به جنوب می دانم.
و سخن آخر...
مناطق نفت خیز دین خود را به انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی به خوبی ادا کرد. هیچ گاه اجازه نداد انقلاب اسلامی با ذره ای مشکل در مورد تولید نفت و گاز و صدور آن مواجه شود. رو به روی مزدوران غرب و شرق ایستاد و یار غار امام و انقلاب بود و شک نکنید همچنان خواهد بود.