به گزارش «
ميزنفت»، مقامات روسی رسما اعلام کرده اند که امکان تحقق چنین هدفی پس از سفر اخیر وزیر نفت به روسیه بعید به نظر می رسد که فارغ از این که چنین اظهار نظری جنبه روانی داشته یا نه باید پذیرفت در خلا حضور کارشناسان برای بررسی این موضوع، سیاستمداران و چهره های نزدیک به دو جناح واکنش نشان داده و بازی با «کارت» مسکو و یا بازی مسکو با کارت «تهران» را مورد ارزیابی قرار داده و هر یک به نوعی نگاه سیاست خارجی خود را در امکان تهاتر نفتی با روسیه دخیل می کنند.
اين افق در شرايطي طراحي ميشود كه نگاهي گذرا به تحولات سه دهه اخير منطقه با محوريت ايران نشان ميدهد كه «شرق» و «غرب» ماهيتاً تفاوت چنداني با يكديكر ندارند و اگر تفاوتي در ميان باشد در راهكارهاي آنان براي پيشبرد اهداف خود است. «گربه»هايي كه براي خود «موش» شكار ميكنند و منافع ايران براي آنها اندكي اهميت ندارد كه سياستي قابل قبول در عرصه بينالمللي است اما هيچگاه از سوي سياستمداران ايراني دنبال نشد چراكه راضي نگه داشتن غرب و شرق بيش از منافع ملي برايمان ارزش داشته است.
روسها كه به خوبي از آزرده خاطر بودن ايرانيها بر سر انداختن «امضا»ي خود پاي تحريمهاي نفتي و بانكي ايران باخبرند و موقعيت خود را در ايران در خطر ميبينند، سعي دارند با تطهير و «سفيدخواني» خود، ايران را با سياستهاي خود همراه سازند تا در آغاز تحريمهاي غرب عليه مسكو، با «ياركشي» منطقهاي خود را تقويت كنند، آن هم در شرايطي كه ايران مذاكرات خود را با گروه ۱+۵ به پيش ميبرد و قصد دارد روابط خود را با جهان ترميم كند. در چنين بستري آيا ميتوان پذيرفت پيشنهاد تهاتر ۵۰۰ هزار بشكهاي نفت با ايران جنبه منطقی داشته و روسها بيش از هر زمان ديگري براي كمك به ايران، همقسم شدهاند؟ به طور قطع چنين ادعايي نميتواند پذيرفته باشد زيرا سياستمداران كاركشته و زيرك روسيه به خوبي ميتوانند «دودستماله» برقصند و در فضاي كنوني براي خود پايگاههاي متعددي را ايجاد كنند.
سؤالي كه هيچگاه خوشبينان به آن پاسخ نميدهند اين است كه چرا مسكو در روزهايي كه دولت با محدوديتهاي فراواني روبهرو بود چنين پيشنهادي را ارائه نكرد و پس از توافقهاي اوليه ايران با غرب چنين پيشنهادي را روي ميز ايران گذاشت؟ روسها كه همواره به عنوان يكي از كاسبان تحريم شناخته ميشوند به هيچ عنوان رضايت نميدهند تا روابط ايران و غرب به شكل معقولي درآيد زيرا منافع خود را در خطر ميبينند و با پيشنهاداتي غيرممكن اما وسوسهكننده به سراغ تهران ميآيند.
صادرات از شمالدرباره امكان اجرايي شدن تهاتر نفت با كالاهاي روسيه ابهامات بسياري وجود دارد؛ نخست آنكه پايانه نكا به عنوان اصليترين پايانه نفتي شمال كشور ظرفيت ارسال ۵۰۰ هزار بشكه نفت خام را ندارد و امكانات لجستيكي آن به هيچ عنوان اجازه نميدهد چنين مهمي عملياتي شود. حتي در صورت وجود پايانهاي بزرگ در شمال كشور كه از دايره وجود خارج است، از چه طريقي نفت را ميتوان از جنوب به شمال انتقال داد؛ اگر بر اين خيالند كه از طريق خط لوله اين موضوع عملياتي ميشود بايد گفت كه با توجه به محدوديتهاي خطوط لوله و مشغول بودن آنها براي انتقال فرآوردههاي نفتي به سراسر ايران، چنين امري هم غيرممكن به نظر ميرسد. آيا امكان ارسال روزانه ۵۰۰ هزار بشكه نفت به روسيه يا كشور ثالثي وجود دارد يا خير كه پاسخ منفي است. با توجه به بسته بودن درياي خزر و نبود دسترسي به آبهاي آزاد، ورود نفتكشهاي غول پيكر به درياي مازندران منتفي است و اگر قرار است با نفتكشهاي كوچك اين انتقال انجام شود بايد قطار دريايي نفتكشها را به نظاره نشست آن هم به شرط وجود نفتكش در درياي خزر كه تأييد چنين موضوعي «جوك» جالبي است زيرا چنين امكاني وجود ندارد.
تنها راه صادرات نفت به كشورهاي حوزه درياي خزر و به ويژه روسيه احداث خط لوله است كه ساخت اين خط لوله سرمايهگذاري حداقل ۸ ميليارد دلاري را ميطلبد كه در صورت تأمين آن كه البته نميشود، ساخت آن به بيش از سه سال زمان نياز است.
فداكاري روسيه؟با توجه به عدم امكان صادرات نفت به روسيه از طريق درياي خزر، تنها يك راه باقي ميماند و آن هم صادرات نفت از طريق پايانه خارك در جنوب كشور است. در اين سناريو نيز ابهامات بسياري مطرح است؛ روسها كه خود در فروش نفت به مشكل برخوردهاند و به طور مخفيانه در حال كاهش توليد خود هستند چطور ميخواهند نفت ايران را به فروش برسانند؟ كاخ كرملين در فروش نفت خود با مشكلات بسياري دست و پنجه نرم ميكند و بازارهاي آن با توجه به قدرتگيري ساير كشورهاي توليدكننده نفت در خطر بزرگي قرار گرفتهاند، حال چه ميشود كه روسيه با اندكي تخفيف قصد دارد همراه نفت خود نفت ايران را بفروشد؛ نفتي كه خواص فيزيكي و شيميايي خاص خود را دارد و «تابلوي» ايراني بودن آن براي همه پالايشگران مشخص است و با نفت روسيه تفاوت دارد!
نوادگان بلشويكها خود با مشكلات بسياري در عرصه انرژي روبه رو شدهاند و بعيد است كه بخواهند با دلالي نفت ايران، به كسب چند دلار در هر بشكه رضايت دهند چراكه بازار نفت برخلاف ساير بازارهاي اقتصادي، قواعد خاص خود را دارد كه مهمترين ويژگي آن حضور فعال و تعيين بازارهاي هدف است لذا بعيد است مسكو براي كسب چند دلار سود از هر بشكه نفت ايران خود را وارد چالشي ديگر با امريكا كند.
از اين دست ابهامات در اين باره فراوان است كه عملي شدن چنين طرحي را غيرممكن ميسازد مگر آنكه مسئولان راهكاري ديگر در نظر گرفته باشند يا در «گاوبندي» با روسها قصد داشته باشند فضاي رواني را تغيير دهند كه با نظر به سياست خارجي دولت يازدهم، غرب بر شرق ترجيح داشته و چنين احتمالي بعيد به نظر ميرسد.
اين قلم قصد ندارد نسبت به بازي غرب و شرق با جمهوري اسلامي ايران جهتگيري كند اما نبايد فراموش كرد كه اينك وقت آن نيست كه نه به زمين غرب رفت و نه به روسها اطمينان داشت. حقيقت آن چيزي نيست كه گفته ميشود، آني است كه پنهان ميشود. . . !