وقتی غیبت ۹ روزه وزیر نفت و معاونان وی در تراژدی سانچی را در کنار پیام تسلیت بیژن نامدار زنگنه قرار بدهیم یک نتیجه ساده به دست میآید:وزیری که باید باشد، اما «نیست» میشود. چرا، چون نمیخواهد خود را وارد حادثهای کند که بشخصه اعتقاد دارد با آن «بیگانه» است. چند روز بعد، کار که از کار میگذرد پیام تسلیت صادر شده و معاونان هم تسلیت گویی را مشق میکنند.
فریاد خانوادههای قربانیان هم بلند میشود که وزیر نفت کجاست؛ «پی» کسانی از نفت را میگیرند که اندکی به خود زحمت ندادند تا به شیونشان سری بزنند، مجید مظفری را در کنار خود میبینند ولی مردان نفت را نه؛ خانوادهها انتقاد میکنند بدون آنکه بدانند اصلاقرار نبوده وزیر و مدیری نفتی، نشانی بگیرد از آنها؛ فارغ از اینکه بدانند در چنین حوادثی، «سکوت» و «رد گم کنی» دستور است.
سراغ شیخ الوزرا و «برند٬» دولت را میگیرند که به قول رئیسجمهور در جهان نفت شهره است، با یک نگاه، معجزه میکند و کلکسیونی دارد مملو از افتخارات و روابط ویژه بینالمللی.
آقای وزیر نه خودش و نه حتی نمایندهای از سوی خود را راهی شرکت نفتکش نکرد تا دقایقی را در کنارشان باشد. «غیبت صغرای» نفت در این ماجرا، گهگاهی با چند مصاحبه درباره بیمه محموله و نقد شدن پول آن به پایان میرسید که پس از انجام ماموریت بلافاصله به «تنظیم دستی» خود باز میگشت.
پیام تسلیت وزیر نفت را با دقت مرور کنید حتما درک خواهید کرد که وزیر محترم، خصوصی سازی و واگذاری این شرکت به بخش شبه دولتی را دستاویزی قرار داد تا بگوید سانچی ارتباطی به ما ندارد بدون آنکه اشارهای داشته باشد ۳۴ درصد سهام شرکت نفتکش متعلق به صندوق بازنشستگی صنعت نفت است. بدون آنکه به اندازه سهم ۳۴ درصدی وزارتخانه متبوعش به میان بیاید و حتی یک دلجویی ساده کند. به همان اندازه که ۳۴ درصد سود نفتکش را در حسابهای نفت میآید احساس مسئولیت نشد وآنچه دیده شد سکوت محض بود.
ترجیع بند همه بیانیهها و پیامهای وزارت نفت طی ۱۲ روز گذشته، خاموشی «موتور پاسخگویی» و حاکم شدن مصلحتی «انفعال» بوده است و بس، روابط عمومی این وزارتخانه هم به شکل ناشیانهای در صدد پاکسازی سرنخهایی بوده و است که به این وزارتخانه مربوط میشود.
گونهای عنوان میشود که گویی کیان ارثی مدیرعامل شرکت نفتکش به یکباره از وزارت کار و تامین اجتماعی ظهور کرده و مدیریت این شرکت را برعهده گرفته است! چه کسی است که نداند کیان ارثی از کارکنان امور بینالملل شرکت ملی نفت و در واقع کارمند نفت بوده است. آیا صاحب ۶۶ درصد سهام نفتکش به خودی خود مدیرعامل را از کارکنان سابق انتخاب کرده است؟!
الغرض؛ اینکه شرکت نفتکش تا چه اندازه به وزارت نفت متصل است بستگی به شرایط دارد؛ تابعی از شرایط است که بتوان موج ایجاد کرد و از آن سواری گرفت. حتما ماجرای ۳ نفتکش گمشده را در خاطر داریدکه چگونه وزیر نفت به آن پرداخت و در دعوای سیاسی روز کشور، به صید ماهی مشغول بود؛ نمیتوان مرور نکرد روزهایی را که طنز نفتکش گمشده پیگیری به نام بیژن نامدار زنگنه داشت. زمانی که بهره برداری سیاسی دمدست بود، وزیر نفت «تشریحگر» مسائل شرکت نفتکش بود و اصلا کسی فکرش را نمیکرد که ۶۶ درصد شرکت نفتکش متعلق به نهادی جز نفت است. آن روزها خبری از غیرنفتی بودن شرکت نفتکش نبود و امروز چون فصل پاسخگویی است نفت را به نفتکش چهکار؟!
شرکت نفتکش حتی اگر به صورت کامل بخش خصوصی هم - نه تامین اجتماعی- واگذار شوذ باز هم یک شرکت زیرمجموعه شرکت ملی نفت است زیرا مشتری اصلی آن شرکت ملی نفت است؛ قدما و آگاهان در امور بینالملل بخوبی میدانند این رابطه چگونه است و دست چه کسی زیر ساطور نفت است. رابطه نفتکش با وزارت نفت فراتر از بیانیهها و فرار به جلوهایی است که این وزارتخانه به راه انداخته است.حداقل پای ۳۴ درصد سهام خود بایستید و دمی از سکوت مصلحتی بکاهید. به خود تلقین کنید باز هم قرار است نزاع سیاسی برپا شود. واهمهای نداشته باشیدچون نهادی بابت دهها کشته صنعت نفت طی ۴ سال اخیر کسی را مواخذه نکرد...
چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۰۵