محمد عبدالی رئیس مطالعات مهندسی مخازن مناطق نفتخیز جنوب گفت: میتوانم به جرأت بگویم بسیاری از اهدافی که برای مخازن غیرمشترک در قالب قراردادهای جدید ترسیم شده است با فرض رفع تحریمها و در قالب قراردادهای خدماتی با هزینهای به مراتب کمتر از این نوع قراردادها قابل تحقق است.
او در گفت و گویی به نکات جالبی اشاره کرده است که در ادامه می آید:
*از نظر من نقطه عطف غفلت مسئولین در این خصوص دقیقا پس از پایان جنگ بود. در آن مقطع و با هدف سازندگی در حدود 35 میلیارد دلار استقراض کردند که صدمه های جنگ را در بخش های مختلف بازسازی کنند. برای بازسازی صنعت نفت میبایستی هوشمندانه عمل میکردند ، اما متاسفانه این کار را نکردند و مناطق را مجبور نمودند با حداقلها بسازند.
*یکی از گزارشها که کارشناسان جنوب آن را در حضور وزیر نفت ارایه کردند،مربوط به تزریق گاز مناطق نفتخیز بود. در سال 1355 تزریق گاز به میدان هفتگل آغاز شد پس از آن در سال 56 تزریق گاز به میدان گچساران نیز انجام پذیرفت و این دو پروژه مربوط به قبل از انقلاب اسلامی بود. بعد از انقلاب 10 پروژه تزریق گاز در برنامه قرار گرفت اما منبع تأمین گاز آنها به بیرون از شرکت مناطق وابسته بود. با فرا رسیدن فصل زمستان تزریق گاز بدلیل ارسال گاز برای مصارف داخلی قطع میشد یا به شدت کاهش مییافت که برنامههای ما را برای رسیدن به ذخایر ثانویه بشدت تحت تأثیر قرار میداد، این موضوع ( کمبود گاز) برای بیش از دو دهه ادامه داشت و همواره این مساله به مسئولین امر منعکس گردیده است، ولی این بار به صورت یک گزارش جامع مطرح شد. پس از ارسال گزارش و ارایه آن، ظاهراً مناطق نفتخیز را در اولویت تأمین گاز قرار دادهاند البته به این شرط که فازهای پارس جنوبی راهاندازی گردد و موازنه گاز مصرفی و صادراتی مثبت شود.
*گزارش دیگر که در واقع یک برنامه کاری بود، مربوط به پتانسیل تولید مناطق با فرض تامین الزامات بود. در این برنامه با بازنگری اطلاعات و لحاظ کردن عملکرد مخازن، مناطق اعلام کرد که پتانسیل تولید روزانه حدود 5.3 میلیون بشکهای را در صورت تامین کلیه ملزومات دارد. بنظر می رسد سهم مناطق نفت خیز جنوب از در آمد های نفتی که از طریق وزارت نفت به این شرکت داده می شود به هیچ عنوان کارشناسی شده و منطبق با علم اقتصاد طرح مهندسی نیست. که در مجال دیگری باید در این خصوص ایراد سخن نمود به هر حال اگر حمایت صحیحی از سوی وزارت نفت برای مناطق اتفاق افتد در جهت رشد و پایداری تولید کارشناسان ما و توان داخلی کاملا مهیا است.
*حقیقت این است که پتانسل و ظرفیت کارشناسان در مناطق جنوب خیلی بالاست و بر هیچکس پوشیده نیست اما بنا به دلایل مختلف و از جمله عدم برنامه ریزی بلند مدت استفادهای از این ظرفیت نمیشود. اگر امکانات و ابزار مورد نیاز در اختیار کارشناسان قرار بگیرد قطعاً نتایجی که مسئولین انتظار دارند محقق خواهد شد آنچه ما امروز چشم بستهایم تا شرکتهای خارجی بیایند و برای ما انجام دهند حاصل ناتوانی کارشناسان نیست بلکه حاصل عدم در اختیار قرار دادن ابزار و امکانات لازم متناسب با مأموریت های سازمانی است.
*ما تولید کننده بزرگ نفت هستیم حدود 3 میلیون بشکه نفت تولید کردن عدد بزرگی است. با این رقم تولید، باید در مقیاس جهانی مورد مقایسه قرار بگیریم. تولید نفت ما تقریباً به اندازه تولید شرکتهای بزرگی همچون بی پی و شل و امثال آنها است. بنابراین از نظر من سامانه تولید مناطق نفتخیز جنوب که از مطالعات مخزن شروع میشود و به روشهای حفاری و تکمیل چاه، احداث تاسیسات و ارسال محصولات ختم میشود بایستی در مقیاس جهانی و شرکتهای هم سطح ما باشد. علاوه بر این مدیریت منابع انسانی ما، مدیریت پروژهها، سیستم های ارزیابی میزان بازدهی و سایرخدمات پشتیبانی نیز بایستی متناسب با شرایط روز متحول شوند.
*یک نگاه سنتی در وزارت نفت جاری است که فکر میکنم علت عمده مشکلات ما از آن ناشی میشود. روشهای فعلی ما همان روشهای زمان جنگ است و با مسایل و مشکلات سازمان هنوز هم همانگونه برخورد میکنیم. رفع مقطعی مشکلات و وصله پینه کردن کارها.
*واقعیت این است که ما وارث سیستمی شدیم که برای روزهای اضطرار طراحی شده است. در همین سیستم کارهایی هم انجام گرفته اما متناسب با ظرفیت و توان همان سیستم است. ما بدلیل عدم حمایت وزارت نفت در ساختار جدید، آخرین وضعیت پیشرفت تکنولوژی در طراحی تسهیلات را برای کارهای امروزمان در نظر نگرفتیم و با همان تسهیلات قبلی و قدیمی در حال کار هستیم غافل از اینکه به دلایل مختلف این روشها منسوخ شدهاند و یا حداقل ارتقا یافته اند.
*یک تفکیکگر را که طبق استانداردها از سرویس خارج کرده بودیم و به انبارهای کالای مازاد تحویل دادیم با توجه به شرایط جنگ و نیاز اعلام شده از سوی ستاد جنگ مبنی بر امکان استفاده از کالاهای مازاد، آن تفکیکگر برای استفاده بعنوان منبع آب و یا سوخت در اختیار یکی از قرارگاههای جبهه و جنگ قرار گرفت. پس از پایان جنگ قرارگاه مربوطه تفکیکگر را به ما برگرداند. تفکیکگر مذکور که جهت استتار در زیر خاکها و کیسههای شن مدفون شده بود و طبیعتاً از نظر مقاومت مصالح ضعیفتر شده بود قاعدتا نبایستی مجددا وارد سرویس می شد. ولی ما بعد از جنگ طرح افزایش تولید والفجر را داشتیم که میبایست به سرعت تولیدمان را به سقف 4 میلیون بشکه میرساندیم. در یکی از میادین تولیدی میخواستیم چند چاه را راهاندازی کنیم و نیاز به تفکیکگر داشتیم که وجود نداشت با این استدلال که چاههای مورد نظر را موقتا راه اندازی شوند تا تفکیکگر مناسب جایگزین شود با استفاده از همان تفکیکگر از جبهه برگشته چاهها راه اندازی شدند ولی به جای اینکه پس از مدتی تفکیک گر مذکور از سرویس خارج شود به شکل دائم ماندگار شد.
*از درآمد های افزایشی که با افزایش تولید حاصل شده می بایست به مناطق سهمی باز گردانی می شد تا اصلاحات بعدی صورت بگیرد اما این مهم محقق نشد و اهداف طرح توسط مسئولین به فراموشی سپرده شد. این بعنوان نقطه ضعف استراتژیک وزارت نفت بعد از جنگ وتاکنون بود که الان به ما ضربه میزند و وضع ما را شکننده کرده است.
*ما با کمی تغییر در روشهای تعمیر و تکمیل و انگیزش چاهها که اخیراً انجام دادیم شاهد نتایج مثبتی در افزایش تولید نفت بودیم و اگر همین بازنگریها را ادامه دهیم حتماً به تولید بالاتری دست پیدا خواهیم کرد. در اکثر بخشها با تمامی محدویتهایی که مواجه بودیم همکاران با فعالیتهای سنگینی که انجام دادهاند به نتایج مثبتی دست پیدا کردهاند اما اگر امکانات و ابزاری که الان در اختیار ما هست در اختیار هر کس دیگر قرار بگیرد بیش از این خروجی نخواهد داشت.
*درست است که ما با آخرین تکنولوژی موجود در دنیا فاصله داریم ولی در عوض مخازنی داریم که به جهت ساختاری و علیرغم پیچیده بودن مزیت خاصی را برای ما ایجاد کرده اند و آن اینکه برای بسیاری از مخازن بزرگ، استفاده از آخرین تکنولوژی را فعلا نیاز نداریم و با سطح متعارفی از تکنولوژی که بیشتر جنبه خرید و یا اجاره خدمات باشد و با هزینه های بسیار کمتر میتوانیم به اهدافمان برسیم.
*فکر میکنم هزینه تولید یک بشکه نفت در مناطق نفتخیز جنوب مثال زدنی است که با کارهائی که همکاران انجام داده اند در طول تاریخچه مناطق بعد از انقلاب این هزینه با لحاظ کردن بودجه های جاری و عمرانی کمتر از 2 دلار به ازای هر بشکه است که رقم بسیار پائینی است و البته یک دلیل آن به نظرم حاصل همان راه حل های کوتاه مدت است که کارشناسان با هدف صرفه جویی ارایه می دهند و خدمتتان توضیح دادم که راه حل های کوتاه مدت نمی بایست جایگزینی برای راه حل های بلند مدت که البته هزینه بر است می شد.
* بنظر من در ارایه اطلاعات به مسئولین و نهادهای تصمیم گیر،در زمینه توانمندیهای درون سازمانی و درون کشور کم لطفی کردهاند. بعد از انقلاب ما بیش از 35 مخزن را به تولید و راسا" توسعه داده ایم که همچنان در حال تولید هستند. شاید برای شما جالب باشد که تولید انباشتی نفت مناطق نفتخیز جنوب بعد از انقلاب از کل تولید انباشتی نفت در 70 سال قبل از انقلاب بیشتر است و این امر کاملا به همت وتوان کارشناسان داخلی صورت گرفته است.
*طرح تولید زود هنگام و بعد افزایش دبی میدان آزادگان که با عقب نشینی شرکت ژاپنی می توانست برای کشور چالش ساز باشد بدست همین نیروهای مناطق نفت خیز جنوب و با استفاده از امکانات موجود انجام شد. ما توانستیم در مدت 6 ماه از زمان اجرا تولید 20 هزار بشکه در روز را شروع کنیم و بعد آن را به 50 هزار بشکه در روز افزایش دهیم.
*در برنامه معرفی قراردادهای نفتی که در تهران برگزار شد، سه مخزن اهواز بنگستان، آبتیمور بنگستان و منصوری بنگستان که جمع تولید روزانه نفت آنها حدود 310 هزار بشکه است و بیش از 10 درصد نفت تولیدی مناطق نفتخیز جنوب را شامل میشود، برای واگذاری در قالب قراردادهای جدید نفتی انتخاب شده اند. اخیراً شنیده شده که وزیر محترم نفت 8 مخزن اصلی و مهم دیگر مناطق را نیز برای واگذاری در قالب قراردادهای نفتی مد نظر قرار داده است. این تصمیم وزیرمحترم نفت میتواند تبعات سنگینی برای کشور داشته باشد.
*متاسفانه عدهای با سیاسی کردن موضوع، نقدهای دلسوزانه برخی از کارشناسان شریف و متعهد را که از لحاظ مدارج علمی، سوابق اجرایی و تعهد دینی و ملی نماینده طیف غالب کارشناسان فنی صنعت نفت هستند زیر سئوال می برند که این از نظر اخلاق دینی و انسانی بدور از انصاف می باشد.
*فکر میکنم همه متفق القول هستند که میادین مشترک و یا میادینی که به دلایل مختلف ما قادر به برداشت از آنها نیستیم، پس از رفع اشکالات و ابهامات مطرح شده بر روی مدل قرارداد می توانند در قالب این مدل قراردادی و یا دیگر قراردادهای جایگزین توسعه یابند و در مورد این موضوع هیچ جای شک و تردید نیست. اما برای مخازن داخل کشور و خصوصا مخازن توسعه یافته میتوان به صراحت گفت که این نوع قرار داد برای این مخازن به هیچ وجه مناسب نیست.
*وضعیت ما در شرایط فعلی با وضعیت کشور عراق در شرایط عقد قرارداد نفتی به هیچ وجه قابل مقایسه نیست. عراق در شرایط عقد قرار داد کشوری بود که پس از 12 سال محاصره اقتصادی سنگین و فروش نفت در مقابل غذا و بعد از یک جنگ خانمان سوز که منجر به اشغال کشور شد و تمام زیرساختهای کشور از بین رفته بود و امنیتی وجود نداشت آن مدل قراردادی را امضا کرد. در صورتی که کشور ما به هیچ وجه چنین شرایطی را ندارد و نبایستی به دام کسانی گرفتار شویم که بحث ایجاد جذابیت برای شرکتهای نفتی دنیا را برای مطرح کردن و انعقاد قراردادهای این چنینی بهانه کنند.
* حتی برای مخازن مشترک هم راهحلهائی وجود دارد به عنوان مثال سه کشور انگلیس، نروژ و دانمارک در دریای شمال دارای مخازن مشترک هستند درآنجا به این شکل عمل میشود که هر سه کشور یک شرکت را برای انجام مطالعه روی مخزن مشترک انتخاب میکنند سهم هریک از کشورها از مخزن مشترک مشخص میشود و پس از آن هر کشور متناسب با سهم خود و به صورت توافقی و بدون ضربه زدن به مخزن مشترک سرمایهگذاری و کار برداشت از آن را آغاز میکنند و اطلاعات خود را با همدیگر مبادله میکنند. ما نیز با عراق، عربستان، کویت و امارات دارای مخازن مشترک نفت و گاز هستیم خوب روابط ما با برخی از این کشورها این روشی را که عرض شد میسر نمیسازد و منطقی است که جهت حفظ منافع ملی در قالب قراردادهای نفتی توسعه و تولید از این مخازن را دنبال کنیم اما میادین مستقلی که این اهمیت را ندارند نباید با غفلت از توان داخلی و امتیاز دادن به کشورهای خارجی توسعه آنها را دنبال کنیم.
*میتوانم به جرأت بگویم که بسیاری از اهدافی که برای مخازن غیر مشترک درقالب قراردادهای جدید ترسیم شده است با فرض رفع تحریمها و در قالب قراردادهای خدماتی با هزینهای به مراتب کمتر از این نوع قراردادها قابل تحقق است. اگر قرار است پس از رفع تحریمها، امکان مبادلات تجاری و به تبع آن استفاده از خدمات و حتی وارد کردن تکنولوژی برای توسعه مخازن مستقل بوجود آید که دیگر احتیاج به این نوع قرار دادها نیست این را هم اضافه کنم که ما الان تکنولوژی خیلی پیچیدهای برای مخازن مستقل نیاز نداریم که بخواهیم توسعه مخازن مستقل را به این دلیل و با این مدل از قراردادها به خارجیها واگذار نماییم با ایجاد ارتباط با برخی کشورها که بواسطه رفع تحریمها انجام گرفته هم میتوان تکنولوژی مورد نظر را وارد نمود.
*قطعاً یکی از مشکلات بزرگ امروز مناطق نفتخیز جنوب ساختار سازمانی بهم ریختهای است که جناب آقای مهندس زنگنه وزیر محترم فعلی در دوران اول وزارت ایجاد کرده است. فکر میکنم خود وزیر از تصمیم چند سال پیش خود در مورد ایجاد شرکتهای بهره برداری پنجگانه نیز ناخوشنود هستند. تصمیمی که نتیجه ای جز فربه شدن بیش از اندازه سازمان برای ما نداشت. هزینه های سنگینی را با همان بازدهی قبل از تغییر ساختار به ما تحمیل کرد. اخیرا هم متاسفانه شنیده میشود با ایجاد ساختارهای موازی و گسترش ستاد وزارت نفت مشکلات را زیاد و روند تصمیم گیری را بسیار کند خواهد نمود.
*ایجاد ساختارهای موازی در تهران که توسط نیروهای تازه فارغ التحصیل دانشگاهی که هنوز تجربه لازم و فرصت آشنایی با فرایند تولید را نداشته اند و با مکاتبات زاید خود وقت سازمان و کارشناسان جهت تهیه جوابیه را می گیرند چالش بزرگی است که بازدهی سازمان را به حداقل خود رسانده است. این موضوع را خود وزیر محترم در مصاحبه تلویزیونی خود وقتی که صحبت از تعداد نیروهای وزارت نفت در زمان دوران اول تصدی ایشان و مقایسه با دوران جدید داشتند نیز اذعان داشته اند.
منبع: سایت انجمن اسلامی مناطق نفتخیز جنوب
دوشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۲۶