وحید حاجی پور / تردستی باورنکردنی برای لابیهای پشت پرده، در هر وزارتخانه که تجربه نشده باشد، در طول عمر وزارت نفت بارها و بارها به نمایش گذاشته شده و با انتخاب هر وزیردر هر دورهای میزها برای تأیید یا رد وزیر پیشنهادی دولت منتخب تشکیل شده است.
در برخی از لابیها بحث قدرت طلبی مطرح است و البته در مواردی دیگر منافع ملی رنگ اصلی را به خود میگیرد. به تأیید بسیاری از تعقیبکنندگان تحولات نفتی کشور، مناطق نفتخیز جنوب به خوبی قانون طلایی انتخاب را درک کرده و در زنجیره سریعی که معرفی وزیر را دنبال میکند نقش اصلی را ایفا میکند. لابی را باید متاعی کمیاب برای دیگر مناطق انرژی کشور به شمار آورد که رادارهایش در مجلس از طریق بچههای جنوب همواره روشن است.
صحبتهای مختلفی در باب نحوه تعامل جنوب با وزیران نفت و لابیهای جنوب برای وزیران همسو شنیده شده است؛ به همین دلیل در طول تاریخ تشکیل وزارت نفت تابه امروز زنگهای متفاوتی توسط جنوبیها برای هشت وزیرنفت به صدا درآمده است. برخی از وزیران میانه راه کنار رفتند و تعدادی دیگر توانستند در برابر اصطکاک خود با جنوب مقاومت کنند.
*معین فر
نخستین وزیر نفت ایران، وزیرمشاور و سرپرست سازمان برنامه و بودجه در دولت موقت مهندس مهدی بازرگان بود. از وی به عنوان پدر مهندسی زلزله ایران نام برده میشود که پس از ابلاغ قانون تاسیس وزارت نفت، همه کاره صنعت نفت کشور شد.
عمر وزارت علی اکبر معین فر چندان طولانی نبود و زمانی که شهید محمد علی رجایی به نخست وزیری رسید، از وزارت نفت کنار رفت. به فراخور ماههای ابتدایی انقلاب اسلامی، «قدرت تاریکخانهای» نیروهای نفت جنوب چندان فعال نبود و عمدتا نیروهای وفادار به انقلاب از هر کاری برای سرپا نگه داشتن صنعت نفت فرو گذار نکردند؛ به همین علت رابطه خوبی میان مناطق نفتخیز و وزیر نفت روزهای نخست انقلاب بر قرار بود. تقریبا در این دوره بود که بذر انجمن اسلامی مناطق نفتخیز در خوزستان کاشته شد.
*تندیس نفت
وزیر 40 روزه نفت ایران تنها وزیری است که عکس و تندیسهای فراوانی در ادارات نفت دارد؛ وزیر نفتی که به علت مبارزات انقلابی از هرگونه کار دولتی در زمان حکومت پهلوی منع شده بود. شهید محمد جواد تندگویان پیوند خود با نفت را پس از اخراج از پالایشگاه تهران، از شرکت بوتان گاز آغاز کرد و با پیشنهادات خود این شرکت را در مسیر توسعه قرار داد.
تندگویان پس از پیروزی انقلاب به وزارت نفت دعوت و به دلیل مشکلات فراوان در جنوب و به ویژه در آبادان، به عنوان قائم مقام وزیر نفت(معینی فر) در مناطق جنوب به آبادان اعزام شد. وی رابطه بسیار خوبی با بچههای مناطق داشت، به طوری که قدیمیهای نفت تسلط تندگویان به مسائل نفت و توجه به مسائل بالادست در کنار حسن اخلاق وی را مهمترین عوامل اعتماد ویژه جنوب به وزیر وقت عنوان میکنند.
پس از اینکه وزیر نفت اول، تندگویان را به خوزستان فرستاد، چنان کارنامهای از خود به جای گذاشت که شهید رجایی او را جایگزین معینی فر کرد و به طور رسمی کلید این وزارتخانه را 10 مهر 1359 تحویل گرفت. وی با 155 رای موافق، 18 رای ممتنع و سه رای مخالف به عنوان وزیر نفت دولت شهید رجایی راهی خیابان طالقانی شد. تندگویان در چهارمین سفرش به آبادان، در 9 آبان 1359 توسط نیروهای عراقی ــ که صبح آن روز جاده فرعی ماهشهر به آبادان را در اختیار گرفته بودند ــ به همراه دو معاونش و دو تن از محافظانش به اسارت نیروهای بعثی درآمدند. جنوبیها همواره به نیکی از سردار شهید نفت یاد میکنند، نه به این خاطر که به شهادت رسیده، بلکه معتقدند وی از معدود وزیرانی بوده که پس از انقلاب اسلامی دیدی وسیع به مسائل نفت داشت.
*کلید چالشها زده میشود
«من نیوساید را حصیر آباد میکنم.» این جمله سومین وزیر نفت کشور است؛ محمد غرضی که سکه اختلاف وزرا با جنوب را در تاریخ رفتار سیاسی نفت رایج کرد هر چند که
در گفت و گو با ميزنفت این موضوع را رد می کند.
حصیر آباد یکی از نقاط محروم استان خوزستان در سالهای جنگ بود که در محرومیت شدیدی به سر میبرد و از دیگر سو کارکنان و مهندسان شرکت نفت در خانههای سازمانی و منطقهای شیک به نام نیو ساید که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ساخته شده بود، گذر ایام میکردند. آقای وزیر بلافاصله تسهیلات و امتیازات نفتیها را قطع کرد و بر نارضایتی شدید کارکنان نفت جنوب افزود.
حذف حق سفر، اضافه کار و سبدکالایی از جمله اقداماتی بود که استاندار سابق خوزستان را با مناطقیها وارد چالشی بزرگ کرد که اگر جنگ در کار نبود، مشخص نمیشد غرضی تا چه زمانی برسرکار باقی میماند. یکی از مواردی که موجب شد تا عملکرد غرضی در تولید نفت از مناطق نفتخیز چندان پیدا نباشد،
فراموشی توسعه صنعت نفت و درگیر بودن بچههای جنوب با جنگ بود. در آن زمان بسیاری از میدانها بسته شد و تنها به اندازه تولید داخل، نفت استخراج میشد، یعنی کمتر از 2.5 میلیون بشکه در روز که ساختار صنعت نفت را بیشتر شبیه به یک جزیره کرده بود تا یک وزارتخانه. وی در سال 1360 با 154 رای موافق، دو رأی مخالف و 11 رای ممتنع به وزارت نفت رفت و تا سال 1364 در آن جا باقی ماند. چند ماه نخست وزارت این مهندس الکترونیک با چالشهای زیادی در جنوب همراه بود؛ دورانی که هیچ سابقه دار نفتی از آن به خوبی یاد نمیکند. گفته میشود برخی از نزدیکان وی اطلاعات درستی از خوزستان به وی نمیدادند و همین امر باعث برخوردهای شدید میان وزیر شماره 3 و مناطقیها شد.
غرضی پیش از اینکه به وزارت نفت کوچ کند در سمت استاندار خوزستان برخوردهای فراوانی با جنوبیها داشت که همین امر پیش زمینه ذهنی خاصی را به وی داده بود. به زعم جنوب، دیدگاه غرضی به مناطق نفتخیز غرض ورزانه بود.
در زمان غرضی، تولایی مدیریت مناطق خشکی را به عهده داشت. شعار غرضی در مناطق نفتخیز جنوب تحقق عدالت بود و در همین جهت تمام تسهیلات را قطع کرد. به هرصورت در آن زمان به دلیل شرایط کشور و فضای مجلس شورای اسلامی، لابی خاصی با برخی از نمایندگان صورت نگرفت اما با تماسهایی که با دولت گرفته شد محمد رضا آقازاده در سال 64 به عنوان وزیر نفت معرفی شد.
*آن روی سکه
آقازاده پیش از اینکه «جامه آقایی» نفت را از وزیر قبلی تحویل بگیرد، در معاونت اجرایی نخست وزیری مشغول کار بود. به علت شدت گرفتن جنگ در منطقه خوزستان ارتباط خاصی میان انجمن اسلامی و آقازاده در کار نبود و در جهت کمک به دولت برای پشت سرگذاشتن مشکلات جنگ و مبهم بودن آقازاده برای جنوبی ها، مخالفتها برای وزارت وی به خاک سپرده شد. آخرین وزیر نفت دولت جنگ در چهار سال دوم چندان با مناطقیها به مشکل نخورد تا روزی که وی وزیر نفت دولت کارگزاران شد.
آقازاده در دولت اول، با 231 رای موافق، 18 رای مخالف و 10 رای ممتنع، حضور خود را مستحکمتر کرد و در نهایت، در دولت دوم هاشمی، با134 رأی موافق، 88 رای مخالف و 25 رای ممتنع، توانست این سمت را برای آخرین بار بهدست آورد. نگاهی به میزان رای وی مشخص میکند که فاصله زیادی میان آرای موافق و مخالف او در دو مجلس سوم و چهارم وجود دارد که ریشهاش در «زیر نویس شدن» نظرات مناطقیها در آرای نمایندگان قابل مشاهده بود.
نخستین «چاله فنی» میان جنوب و آقازاده مربوط به طرحی میشود که هاشمی رفسنجانی به مجلس میبرد و طی آن برنامه اول توسعه به تصویب رسید و وزارت نفت مکلف شد در پایان برنامه اول توسعه، تولید نفت در جنوب را به 4 میلیون بشکه برساند.
شیوه افزایش تولید نفت، حفر چاههای توسعهای نام گرفت در حالی که با این کار معدل تولید چاهها کاهش پیدا کرد و هیچ تأثیری در افزایش تولید نداشت. قراردادی به مبلغ حدود 2میلیارد و 800 میلیون دلار با شرکت CTI منعقد شد که این شرکت با حفر چاههای توسعهای تولید نفت را افزایش دهد.جالب اینجاست که با ورود یک شرکت آمریکایی هزینه بخشی از این هزینه در قراردادی به این شرکت پرداخت شد. به طور مثال در گچساران که در آن زمان 600 هزار بشکه تولید داشت 30 حلقه چاه حفر شد تا تولید به 700 هزار بشکه برسد اما در پایان کار نه تنها تولید افزایش پیدا نکرد بلکه به 500 هزار بشکه در روز رسید.
عملکرد این شرکت در جنوب و ضربهای که به تولید صیانتی زده شد «فیوز دینامیت» اعتراض در خوزستان را روشن کرد. پس از این شکست، آقازاده دستور داد فردی به نام حجت حیدری از نزدیکان خود و ساکن فعلی کشور اسکاتلند به ریاست اداره مهندسی نفت مناطق منصوب شود. در همان ایام به دلیل مدرک تحصیلی حیدری (از دوستان علیرضا ضیغمی) بادهای مخالف در نفت با این انتصاب مهم به حرکت درآمد اما آقازاده از موضع خود کوتاه نیامد.
حجت حیدری از گروه خارگیها بود که رابطه خوبی با اهوازیها نداشت. در همین ایام، اولین قرارداد بیع متقابل معروف به قرارداد سیری A و E در سال 1375 با شرکت توتال امضا شد که به تبع آن 8 نفر از مدیران سرشناس مناطق استعفا میدهند. این هشت نفر به همراه مهندسان مناطق در مسجد حجت واقع در محله زیتون کارگری تحصن و تشکیل جلسه میدادند. پس از مدتی این غائله که به هیچ وجه رسانهای نشده بود با وساطت یکی از معتمدان مناطق حل و فصل میشود و آرامش به فضا برمی گردد.
شکست آقازاده در بخش تولید نفت برنامه اول توسعه، به علت غیرکارشناسی بودنش باندی شد تا همه برنامههای دولت و پیشبینی درآمدی آن در تاریکی فرود اضطراری کند. باشکست طرح موسوم به «4 میلیون بشکه» در خوزستان چالشها میان تهران و اهواز بیشتر شد. دولت هاشمی با ناکامی هرچه تمام و توهم تولید 30 میلیارد دلار آن هم در دهه 70 استقراض خارجی کرد و حتی برای پرداخت بدهیهای قبلی به استقراض با سودهای بالا که از سوی واسطههای بینالمللی هماهنگ میشد، روی آورد.
ادامه دارد...