سال ۸۳ بود که شرکت ملی نفت ایران قراردادی را با شرکت استات اوایل منعقد کرد که بر اساس آن مهندسان این شرکت به اهواز میآمدند تا با بررسی دقیق چند مخزن نفتی استان خوزستان، مدلی را طراحی کنند که بهترین نوع برداشت از منابع نفتی در ایران صورت گیرد. بحث آمدن استات اویل به کشور در آن روزها بسیار داغتر شد ولی زمانی این موضوع رنگ دیگری به خود گرفت که خبرهای درگوشی مناطق نفتخیز جنوب، معادلات حضور استات اویل را مبهم میخواند. از آن روز تا کنون، حضور استات اویل در اهواز مبهم باقی مانده و مشخص نشد که چه شد نروژیها بار سفر را یكشبه بستند و ایران را ترک گفتند.
بعدها مشخص شد عدم همکاری با این شرکت دلیل اصلی خروج آنها از کشور شد که دلیل آن توسط نروژیها اینگونه اعلام شد:«شرکت مناطق نفتخیز خوزستان اسناد را به ما نمیداد و ادعا میکرد که محرمانه است.»
نصرت الله اسپیاری، عضو کارگروه اصلاح قراردادهای نفتی و مدیرعامل اسبق شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب در گفتوگو با «ميزنفت» این موضوع را رد میکند و از دودستگی میان کارشناسان و مدیران مناطق نفتخیز جنوب پرده بر میدارد.
آقای مهندس شما پیشتر در یک محفل خصوصی نسبت به کارشکنی هایی که نسبت به حضور استات اویل در اهواز وجود داشت انتقاد داشتید؛ دلیل این انتقاد چیست؟
بهتر است در گام نخست به این بحث بپردازیم که چرا حضور شرکتهای خارجی در ایران توسط کارشناسان داخلی بسیار حساس شده است؟ اول باید به این پرسش جواب داد که آیا مجموعه اقتصاد کشور به دنبال جذب سرمایههای خارجی است یا نه؟ گرچه همه بر این باورند که جذب سرمایه خارجی بسیار ضروری است اما نباید از این مهم گذشت که هنوز هم که هنوز است دودستگی شدیدی در این خصوص وجود دارد. حتی در مجلس شورای اسلامی برخی نمایندگان به کل مخالف هستند و برخی دیگر از نمایندگان سرمایهگذاری خارجی را مهمترین اولویت صنعت نفت میدانند. بستری مهیا نشده تا فرهنگ اقتصادی در خصوص جذب سرمایه خارجی با نظر به نیازهایمان تغییر کند. خیلی از مردم اطلاعات کافی در این زمینه ندارند و اینگونه تلقی میشود که خارجیها قرار است بیایند و ثروت ملی ایران را با خود ببرند.
در مرحله بعد باید تیمهای حقوقی قوی که با قراردادهای بین المللی، قوانین و حقوق بینالملل آشنایی دقیقی دارند مبانی قراردادها را با توجه به معیارهای ملی و شاخصهای اقتصادی کشور تنظیم نمایند «قراردادهای تیپ که هم منافع کشور صاحب ذخایر را تأمین میكند و هم منافع شرکتی را که قصد سرمایهگذاری دارد. یکی از مزیتهایی که قراردادهای بینالمللی دارند این است که هر ساله با تغییرات بسیاری مواجه میشوند که موجب ایجاد جذابیتهای فراوانی میشود.
منظور این نیست که در اصل قرارداد تغییر داده میشود، بلکه این تغییرات در جزئیات و با توجه به شاخصهای تعیین کنندهای همچون قیمت نفت، فولاد
این پرسش را هم بارها نهادهای بازرسی از من داشتند که من هم در پاسخ میگفتم تمامی اطلاعات مخازن نفتی کشور با ریزترین آمار موجود در اوپک موجود است. حتی میزان گاز محلول در نفت و مایعات گازی ما را هم دارند
و. . . در نظر گرفته میشود. بیع متقابل تنها راهی بود که پس از انقلاب به کمکمان آمد. آیا آنهایی که به این قراردادها خرده میگیرند از خاطر بردهاند که پیش از آمدن نسل جدید بیع متقابل، چه قرار دادهایی منعقد میشد؟ چه ایرادهای بزرگی در آن قراردادها وجود داشت؟مثلاً چه اشکالاتی داشت؟به عنوان نمونه، قراردادها بسیار کلی بود و از شرکت اجرا کننده خواسته میشد تولید نفت از میدان ایکس را ظرف سه سال آینده مثلاً به ۴۰۰ هزار بشکه نفت در روز برساند. بدون این که فازبندی صورت گیرد، تجهیزاتی پیش بینی شود، نیروی کار در نظر گرفته شود و غیره. در واقع با این قراردادها نمیتوانستیم از توسعه اصولی میدان اطمینان کسب کنیم.
اتفاق خوبی که افتاد این بود که کلی کاریها در قراردادها حذف شد و فصل جدیدی برای بیع متقابل رقم خورد. مطالعه مخزن به صورت جدی وارد قرارداد شد و فازبندی کارها به صورت علمی در اجرای پروژهها جا باز کرد. خیلیها بی جهت انتقاد میکنند بدون آنکه اطلاعات جامعی در این زمینه داشته باشند. برخی از دوستان مینشینند و از دور میگویند تولید صیانتی ؛ آیا این دوستان تا حالا به فکر تشکیل تیمی حرفهای افتادهاند تا با مطالعه مخازن کشور و انجام امور پژوهشی بهترین مدل را برای مخازن ایران تعریف كنند كه همخوانی با میادین ایران داشته باشد؟
یعنی در حال حاضر مدلهای مطالعاتی مخازن کشور مخصوص خود مخزنها نیست؟
بهتر است برای روشن شدن موضوع در ابتدا تفاوت بین نرمافزاری كه با آن مدل پیاده میشود با خود مدل را یادآور شوم. نرمافزارهای مورد استفاده در ایران همان نرمافزارهای پیشرفتهای هستند كه در همه دنیا مورد استفاده قرار میگیرند. در اینجا اشكالی نیست. اما مشكل وقتی پیدا میشود كه مدلی كه برای مخزن تعریف میشود در خور آن مخزن نباشد یا به عبارت دقیقتر نتواند فعل و انفعالات و حركت سیال در درون مخزن را به شكل ریاضی بیان كند.
نتیجه امر چیزی میشود كه مدل سازها به آن GIGO میگویند یعنی Garbage In Garbage Out. مخازن نفتی جنوب ویژگیهای خاص و منحصر به فردی دارند كه با مخازن مثلاً امریكا و كانادا و... بسیار متفاوتند. ( مثلاً چاههای بیش از ۱۰۰ هزار یا ۲۰۰ هزار بشكه در روز در جنوب بسیار متداول بود. این را مقایسه كنید با متوسط تولید چاههای امریكا كه زیر ۱۰ بشكه در روز است).
این مخازن با ویژگیهای منحصر به فرد خود نیاز دارند مدلهای مناسبی برای آنها تعریف شود. متأسفانه مدل سازهای ما كه این موضوع را در كلاسهای آموزشی غرب آموزش دیدهاند همان شكل مدلها را برای مخازن ما پیاده میكنند.
در زمان مدیریت شما در مناطق نفتخیز جنوب این کار صورت گرفت؟
خیر، این كار آسانی نیست. به زمان و بودجه كافی نیازمند است و سازمانی كه خود را نسبت به این موضوع مسئول احساس كند. برای نوشتن مدل مناسبش باید از ژئوفیزیسیت، پتروفیزیسیت و زمین شناس و مهندس مخزنهایی استفاده كند كه در بالاترین حد تخصص هستند.
آیا مطالعات شركت استات اویل در حد قابل قبول بود؟
بله، با قاطعیت میگویم که بهترین طرح مطالعهای مخازن کشور تا آن زمان مربوط به پروژهای بود که استات اویل در اهواز انجام داد و نزدیک به ۶۰ درصد با میادین ما همخوانی داشت.
در همین مناطق نفتخیز جنوب برخی از مهندسان راضی به همكاری نبودند و اطلاعات نمیدادند و آخرش هم این اقدام
با قاطعیت میگویم که بهترین طرح مطالعهای مخازن کشور تا آن زمان مربوط به پروژهای بود که استات اویل در اهواز انجام داد و نزدیک به 60 درصد با میادین ما همخوانی داشت.
را زیر سؤال بردند. چندین بار مرا به بازرسی بردند فقط به این علت که اجازه دسترسی به اطلاعات مخازن را به استات اویلیها داده بودم و مجوز استفاده مهندسان آنها را برای کتابخانه مناطق نفتخیز جنوب صادر کرده بودم. کارشکنیهای زیادی در اهواز صورت گرفت که علتش هم گروهبندیهای خاصی بود که در مناطق نفتخیز وجود داشت.
خب شاید آن گروه بحث منافع ملی را در نظر گرفته بودند؟
زمانی که قراردادی به این مهمی میان استات اویل و شرکت ملی نفت منعقد میشود بدین معنی است که این قرارداد مورد تأیید مسئولان و سیاستگذاران مسائل کلان کشور است. بنابراین باید در تمامی سطوح همکاریها صورت گیرد نه سنگاندازی صورت پذیرد. به شخصه دلم میسوخت که پولی که به این تیم مطالعاتی میدهیم با کار شکنیهای بی مورد، به هدر میرفت. جالب اینجاست که استات اویل از ما در خواست کمک میکرد که مثلاً با کدام یک از دانشمندان مخزن کشور یا خارج از كشور ارتباط برقرار کنیم تا با هماهنگی با آنها کار را به بهترین حالت جلو ببریم.
ما هم چند نفری از جمله آقای دكتر حاجیان تهرانی را به آنها معرفی کردیم که در دنیا در علم مخازن درسطح اولینها قرار دارد. واقعاً خوب کار میکردند در حدود ۱۱ میلیون دلار قرارداد داشتند، اما خیلی بیش از اینها هزینه کرده بودند و میدان بی بی حکیمیه و آسماری مارون و... را مورد بررسی قرار داده و نسبتاً هم موفق بودند و كارشان با توجه به كارهای قبلیها و مشكلات و موانع موجود خیلی بهتر بود.
آیا اینکه یک شرکت خارجیآن هم از نوع غربی اطلاعات مخازن مناطق را داشته باشد آزار دهنده نیست؟
نه، بر فرض مثال که داشته باشد به چه دردشان میخورد. این پرسش را هم بارها نهادهای بازرسی از من داشتند که من هم در پاسخ میگفتم تمامی اطلاعات مخازن نفتی کشور با ریزترین آمار موجود در اوپک موجود است. حتی میزان گاز محلول در نفت و مایعات گازی ما را هم دارند و خیلی از شرکتها پیش از این هم روی مخازن ما مطالعه داشتهاند و اطلاعات لازم را دارا هستند. اكنون اطلاعات میدانها را بارتریلی کنید و جلوی پنتاگون بریزید.
وقتی به دردشان نمیخورد با این اسناد کاری ندارند. زمانی به کارشان میآید که در ایران فرصت کار اقتصادی و سرمایهگذاری داشته باشند. به نظر من هیچگونه اطلاعات محرمانهای در مخازن ما وجود ندارد. مشارکت خارجی نیاز صنعت نفت است و مطالعه مخازن واجب است. هیچگاه یادم نمیرود همراه مهندس آقا زاده وزیر وقت نفت به ونزوئلا سفری داشتیم به مرکز تحقیقات نفت ونزوئلا رفتیم و از ما پرسیدند که میخواهید اطلاعات نفت میادین كشورتان را ببینید. ما هم تعجب کردیم و گفتیم بله. ما را به بخش دیگری بردند و گفتند کدام مخزن؟ ما هم فلان مخزن را نام بردیم و در کمال حیرت اطلاعاتی را شاهد بودیم که کاملتر از اطلاعات خودمان بود.
یعنی اطلاعات مخازن ما محرمانه نیست؟
به هیچ وجه، یکبار آقای مهندس زنگنه در جلسهای گفتند اطلاعات میادین محرمانه است و بنده به ایشان و هم به آقای مهندس میر معزی عرض کردم که چنین نیست. زمانی که رقیبی در کشور برای شرکت ملی نفت وجود ندارد چه چیز محرمانهای میتواند در کار باشد. اطلاعات مخازن ما و سایر کشورها را همه دنیا دارند. این محکوم کردنها چندان کار خوشایندی نیست.
ادامه دارد...