امروز مصاحبهای را از مسئول بازنگری قراردادهای صنعت نفت مطالعه کردم. این مسئول محترم در این مصاحبه گفته بودند که تاکنون 80 گروه و شرکت برای حضور در کنفرانس نفتی لندن که برگزاری آن به شرکت انگلیسی CWC سپرده شده است، ثبتنام کردهاند و 200 شرکت دیگر نیز در نوبت ثبتنام قرار دارند.
با خواندن این فراز از مصاحبه سوال مهمی برایم پیش آمد و آن این که شاید این مسئول محترم اطلاع داشته باشند که شرکتی مانند CWC برای ثبت نام افراد و شرکتها در چنین کنفرانسی مبالغ قابل توجهی را از آنها میگیرد و حتی از خیلی شرکتها هم حمایت یا "اسپانسرشیپ" دریافت می کنند. حال مساله این است که در حالی که کنفرانس مربوط به ایران و انگیزه شرکتکنندگان نیز اطلاع از چارچوب قراردادی جدید و طرحها و پروژههای ایران که بوسیله مسئولین ایرانی آنجا ارائه خواهد شد است، چرا به این شرکت انگلیسی این امکان را میدهند که همه سود این کنفرانس را از آن خود بنماید؟
به سادگی میتوان یک موسسه ایرانی (مثلا از موسسات وابسته به صنعت نفت ) را شریک CWC نمود که بخش قابل توجهی از این پول به کشور برگردد. اتفاقا مصاحبه شونده محترم به سمینار مشابهی که در سال 1999 برگزار شد اشاره نموده و کنفرانسی که قرار است برگزار شود را با آن قیاس کردهاند.
اتفاقا نگارنده در مورد آن کنفرانس (1999) تجربه شخصی دارم. دقیقا مقایسه شان درست است. کنفرانس 1999 نیز شرایط مشابهی داشت و شرکتهای بینالمللی نفتی پس از سالها دوری از بازار ایران میخواستند ببیند که ایران چهخبر است. آن دوری بخاطر انقلاب و جنگ و بازسازی بود و حالا هم سال ها دوری بخاطر تحریم و دولت مخرب قبلی بوده است. کنفرانس 1999 را شرکتی بنام ibc برگزار کرد و برگزاری آن آنقدر برایش درآمد و سود داشت و چندان به قول معروف زیر دندانش مزه کرده بود که دو سال بعد به سراغ من آمدند که کنفرانس مشترکی را در مور نفت ایران برگزار کنیم.
من در آن زمان مسئول موسسه مطالعات بینالمللی وزارت نفت بودم، به ایشان به قول معروف برگ زدم و گفتم که برآورد ما این است که دو سال پیش یعنی در کنفرانس 1999، شما بیشاز پانصدهزار پوند از محل ثبت نام و گرفتن حامی، پس از کسر هزینههای کنفرانس، سود کردهاید و گفتم آنوقت دوستان برگزار کننده که کار را به شما سفارش دادند حواسشان به کار خودشان و معرفی پروژههای صنعتنفت بوده و به سود شما توجه نداشتهاند و گفتم اگر میخواهید به قول معروف برادریتان را ثابت کنید که کنفرانسی با هم برگزار کنیم، باید ابتدا بخشی از آن سود را به حساب موسسه بریزید تا حاضر شوم راجع به برگزاری کنفرانس صحبت کنم.
از واکنششان فهمیدم که برگی که زدم چندان هم پّرت نبود و حتی شاید بیشتر از آن هم بوده است. جالب است که ibc بعد از دوسال که لابد دو مجمع هم تشکیل داده بود و توضیح میدادند که اگر سودی هم بوده از هضم رابع هم گذشته است، حاضر شد بدون هیچ تضمینی 10 هزار پوند به حساب موسسه پول واریز کند تا با ما وارد مذاکره شود، که میتوانستیم مذاکره هم نکنیم.
کنفرانس مشترکی را در سال 2001 در لندن برگزار کردیم که هزینه با ibc باشد و سود آن 50-50 تقسیم شود. با وجود آنکه آن اشتیاق دو سال قبل هم برای شرکتهای نفتی فروکش کرده بود، کنفرانس درآمد فراوانی داشت تمام هزینهها بعهده ibc بود و ما هم نمیتوانستیم نظارت چندانی داشته باشیم چون نرخهای لندن دست ما نبود و ibc تا توانست حسابسازی هم کرد. با این وجود کنفرانس بیش از 160 هزار پوند برای موسسه درآمد داشت در حالی که هزینه سفر و اقامت سخنرانان ایرانی هم با ibc بود. ضمن اینکه برای اعتبار و ارتباطات موسسه که یک موسسه مطالعاتی بینالمللی بود بسیار مفید بود و به برگزاری کنفرانسهای بین المللی سطح بالائی، در تهران کمک کرد و توانائی های موسسه را ارتقاء داد.
حالا توصیه من به دوستان این است که اگر تا حالا این کار را نکردهاند، هرچه زودتر یک موسسه ایرانی را شریک و همکار CWC کنند تا بخشی عمدهای از این درآمد که بواسطه ایران است، به یک موسسه ایرانی برگردد و یک موسسه ایرانی اعتبار کسب کند و آموزش ببیند و توانائی پیدا کند.
زمان کنفرانس بر روی سایت CWC 22 تا 24 فوریه 2016 (3تا 5 اسفند 94) اعلام شده و هنوز وقت کافی برای اجرای این توصیه وجود دارد. روی سایت CWC برای بسیاری از کنفرانسهایش که برای کشورهای مختلف انجام میشود، یک سازمان به عنوان همکار بومی معرفی شده ولی در این مورد نه. حیف است که از این فرصتها برای ارتقاء توانائیها و ظرفیتهای نرمافزاری کشور استفاده نشود. ریاست محترم جمهور و بسیاری از مسئولین اعلام کردهاند که اینبار خارجیها باید بدانند که سرمایهگزرایها و فعالیتشان در ایران باید بگونهای باشد که به توسعه ظرفیتهای ملی کمک کند، خوب این امر مهم را باید از همین گامهای اول آغاز نمود.
سه شنبه ۷ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۲۸