نه آنکه نیروهای پایین دست از ارزش کمتری نسبت به بالادستی ها داشته باشد بلکه غرض آن است که فلسفه کاری این دو بخش از صنعت نفت به طور کلی با یکدیگر تفاوت دارد اما این افتراق های ملموس به «چشم» مدیریت شرکت ملی نفت نمی آید و نهایت کار را به اینجا می رساند که مدیران صنایع پایین دست به یکباره از شرکت ملی نفت و فعالیت های بالادست سر در می آورند.
*جعفر مدنی زادگان
رکن الدین جوادی با همه محسناتش یک اشتباه بزرگ کرد و موجب شد تا میزان محبوبیت وی در بالادستی ها کاهش یابد به ویژه در حوزه منابع انسانی. او وقتی مدیریت شرکت ملی نفت را بر عهده گرفت یک تغییر مهم در منایع انسانی ایجاد کرد. جعفر مدنی زادگان که اصولا در حوزه منابع انسانی بالادست نه دانشی داشته و نه تجربه ای دارد به یکباره به سمت مدیرتوسعه منابع انسانی شرکت ملی نفت ایران منصوب شد. رابطه آشنایی مدنی زادگان با جوادی به روزهای جنگ و حضورشان در آبادان بر می گردد. مدنی زادگان دردوران جنگ تحمیلی به مدت هشت سال در پالایشگاه نفت آبادان خدمت کرده و پیش از این به مدت 9 سال به عنوان مدیرروابط عمومی شرکت ملی پالایش و پخش حضور داشته است. وی همچنین به عنوان مدیربازرگانی شرکت صادرات فرآورده های ویژه شرکت ملی پالایش و پخش،مدیراداری و آموزش شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران و مدیرتدارکات و خدمات کالای خطوط لوله و مخابرات نفت فعالیت کرده است.
در تمامی سوابق کاری مدنی زادگان نمی توان سمتی را یافت که ارتباطی منطقی و کاری با حوزه منابع انسانی داشته باشد ولی در دولت یازدهم به یکباره مسئولیتی را بر عهده می گیرد که نه در توان اوست و نه در حوزه کاری اش. مدیرعامل شرکت ملی نفت اما بی توجه به این مهم که حوزه منابع انسانی هم می تواند رکن توسعه و بالندگی نفت باشد و هم می تواند به پاشنه آشیل صنعت تبدیل شود، این انتصاب را اجرایی کرد و با توجه به میزان اعتراضات به عملکرد مدنی زادگان در میان کارکنان بالادست،شاید از این انتصاب خود پشیمان باشد.
بدون تردید منابع انسانی در حوزه بالادست از چنان وسعت و اهمیتی برخوردار است که حضور چهره های بی تجربه و غریبه با آن، به ضرر صنعت نفت تمام خواهد شد.
*عبدالرضا حسین نژاد
روزی که قرار شد تغییرات در متن پیاده شود بسیاری از نیروهای شرکت مهندسی و توسعه نفت خوشحال از اینکه با نادر قربانی خداحافظی می شود به آینده این شرکت امیدوار بودند. قربانی از آن جهت در متن محبوب نبود که از صنعت پتروشیمی به توسعه میادین نفت و گاز پا گذاشته بود؛ مدیرعامل سابق متن، از مدیریت شرکت مدیریت توسعه صنایع پتروشیمی به مدیریت توسعه میادین نفتی و گازی برگزیده شد که تنها وجه اشتراکشان «مدیریت» بود.
قرار شد قربانی از متن برود و مدیری دیگر جایگزین وی شود. در حالی که متنی ها متنظر حضور یک چهره قدرتمند بالادستی بودند به یکباره از گوی انتصابات، نام عبدالرضا حاجی حسین نژاد بیرون می آید که او نیز مانند قربانی به اندازه یک روز هم سابقه مدیریت در بالادست نداشت و هر چه بود در پالایش و پخش و منطقه ویژه اقتصاد انرژی پارس بود.
وی در سال 1380 به مدیرعاملی سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس منصوب شد و تا سال 1383 در این جایگاه حضور داشت تا آنکه بازنشسته شد.
دولت یازدهم که بر سر کاز آمد دوباره به کار فراخوانده شد اما نه برای حضور در حوزه کاری خود بلکه برای تجربه کردن مدیریتی جدید در بالادست! او به متن آمد در حالی که هیچ تجربه ای از بالادست و فعالیت های توسعه ای نداشت و همه تجربه حضورش در صنعت نفت، معطوف به پایین دست بود. حال اینکه در وی چه نکته مثبتی در توسعه منابع هیدروکربوری آن هم در سنین بعد از بازنشستگی دیده شده، سوالی است که رکن الدین جوادی می تواند به آن پاسخ دهد.
*علی اکبر ماهرخ زاد
ماهرخ زاد؛ مدیر پائین دستی دیگری که مدیریت بالادست را در دست گرفت آن هم در حوزه حقوقی. او که تازه از عباس کاظمی حکم ریاست امور حقوقی پالایش و پخش را گرفته بود به یکباره جایگزین محمدرضا فیروزمند و عضو هیات مدیره و مدیر امور حقوقی و قرادادهای شرکت ملی نفت ایران شد.
ماهرخ زاد که جاگزین سید علی ادیانی زاد، عضو سابق کمیسیون انرژی در امور حقوقی پالایش و پخش شده بود پس از مدتی کوتاه،به چیدمان جدید پالایشی ها در بالادست پیوست در حالی که ماهیت امور حقوقی و قراردادی نفت و پالایش و پخش تفاوت های چشمگیری با هم دارد اما صلاح بر آن بود تا در کنار جوادی باشد.
*رضا قورچیان
اما پر حاشیه ترین انتصاب در مجموعه شرکت ملی نفت، مربوط به رضا قورچیان است که جایگزین منصور قنبر زاده در اداره امور ورزش و تربیت بدنی شرکت ملی نفت ایران بود. داستان پر از راز اختلافات در حوزه ورزش شرکت ملی نفت، بیش از آنکه ختم به خیر شود منجر به ایجاد حواشی بزرگی در ورزش نفت شد. جعفر مدنی زادگان در یکی از شاهکارهای خود در حوزه منابع انسانی، تصمیم گرفت منصور قنبرزارده را از ریاست ورزش نفت عرل کند و رضا قورچیان را از شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران به نفت ترانسفر کند.
همچنین جوادی ریاست روابط عمومی خود را نیز به مدیر اسبق روابط عمومی شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی واگذار کرده است که ناصری نیز به دلیل عدم شناخت کافی از مسائل روز بالادست، نتوانسته است عملکرد خوبی از خود به جای بگذارد. جز این موارد چند انتصاب پالایشی دیگر نیز رقم زده شده است که از آنها گذر می کنیم.
حال پرسش اصلی اینجاست که آیا در بالادست نفت که بسیار تخصصی تر و استراتژیک تز از پایین دست است، قحط الرجال وجود داشت؟ این قحط الرجال به حدی بود که نیروهای بازنشسته پایین دست به عنوان مدیران بالادست دوباره به کار فراخوانده شوند؟ آیا مدیری که شناخت و تجربه ای در بخش «مادر نفت» ندارد باید در سمت های مهم مدیریتی شرکت ملی نفت قرار گیرد؟ چه شاخص و خط کشی برای این انتصاب ها وجود دارد؟
پاسخ با رکن الدین جوادی، مدیرعامل محجوب شرکت ملی نفت ایران.
سه شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۷:۲۷