۰
۲
پاسخ‌هایی از جنس شب نامه

قومیت گرایی، خطری بزرگ در برابر نفت

دوران این گونه استدلال‌ها که این مدیر فرزند این قبیله و آن مدیر فرزند عشیره‌ای دیگر٬ گذشته است و هیچ چیز در این میان مهم تر از منافع ملی و صنعت نفت نیست.
دکل حفاری - میز نفت
دکل حفاری - میز نفت
ميزنفت/ هفته گذشته بود که نامه هدایت الله خادمی عضو کمیسیون انرژی به وزرای نفت و اقتصاد درباره تغییرات در شرکت ملی حفاری خبرساز شد. این نامه دو نکته را مد نظر قرار داده بود. یک آنکه با توجه به وضعیت فعلی استان خوزستان و شرکت ملی حفاری هرگونه تغییری در این شرکت٬ وضعیت را بغرنج تر می‌کند و دوم آنکه اگر قرار است تغییری حادث شود٬ بهتر است مدیرعامل جدید از معاونان و مدیران این شرکت انتخاب شوند.

این نامه با واکنش‌های متفاوتی روبه رو شد٬ عده‌ای از آن حمایت کردند و برخی دیگر به انتقاد از آن و البته شخص نگارنده نامه پرداختند وبا پیش کشیدن مسائلی که معمولا در شب‌نامه ها رویت می‌شود ٬ حمایت تمام قدی از سعید حاظفی مدیرعامل سابق شرکت نفت فلات قاره کردند. نامه خادمی بدون آنکه از فرد خاصی نامی بیاورد در حد یک توصیه و نگرانی بود ولی متاسفانه برخی جریانات با دست گذاشتن روی مسائل قومیتی٬ نه تنها فضا را متنشج می‌کنند بلکه در جامه طرفداری از مدیری خاص٬ نگرانی‌ها را تشدید می‌کند.

برای آنکه بدانیم چه اتفاقی افتاده است بهتر است موضوع مورد چالش اخیر را به صورت روایتی کوتاه از نظر بگذارنیم. 4 ماه پیش بود که موضوع ایجاد تغییرات در شرکت ملی حفاری جدی و نامه نگاری‌ها با سازمان خصوصی سازی برای این تغییرات آغاز شد. با جدی شدن این موضوعات و همچنین بحث خصوصی سازی شرکت ملی حفاری ایران٬ معادلات پیچیده تر شد تا آنکه واگذاری شرکت ملی حفاری ایران از اولویت خارج شد. از آنجا که برخی افراد بدنبال تحقق تغییرات در این شرکت بودند رایزنی‌ها آغاز شد و فریدون حسنوند رئیس کمیسیون انرژی خواستار عدم برکناری مدیرعامل فعلی شرکت ملی حفاری شد. اندکی بعد اما وی به حمایت از گزینه دیگری پرداخت و خواستار برکناری بهمنی شد. اینکه در این میان چه اتفاقی رخ داده است که حسنوند تغییر موضع داده است به کنار٬ اما بازی پشت پرده و قومیتی برای یک تغییر٬  بیش از سایر موارد حاشیه‌ای زنگ خطر را به صدا درآورد.

سعید حافظی مدیرعامل سابق شرکت نفت فلات قاره به عنوان گزینه جدی و نهایی شده برای شرکت ملی حفاری ایران در شرف معرفی قرار گرفت که هم با استقبال روبرو شد و هم با انتقادات. منتقدان معتقدند که حافظی چهره‌ای کارفرمایی است و نه پیمانکاری و همچنین با حوزه تخصصی حفاری چندان آشنا نیست. موافقان هم وی را مدیری تحول گرا عنوان کردند و سوابق او را منتشر کردند.

حافظی یکی از مدیران جوان صنعت نفت است که در حوزه پروژه از توانمندی مطلوبی برخوردار است ولی متاسفانه طرفداران وی بجای تاکید بر توانمدی‌های وی دست روی بازی‌های قومیتی گذاشته و اختلافات طایه‌ای  را به راه انداخته‌اند. جریان خطرناکی که در نهایت منافع ملی را فدای رقابت‌های قومیتی کرده و تصمیمات عشیره‌ای را تقویت می‌کند.

طی چند روز اخیر تماس‌های بسیاری از سوی منتقدان نامه اخیر با ميزنفت گرفته شده است که بیشتر مخاطبان خواستار انتشار جوابیه‌ای از سوی کارکنان  شرکت ملی حفاری شدند که در این نامه هیچ توضیح خاص و جدی داده نشده است و هرچه هست مطرح کردن مسائیل قومیتی و افتراست. اینکه در این نامه بی هویت گفته شود حافظی فرزند بختیاری‌هاست و بختیاری‌ها از فرزند خود حمایت می‌کنند آیا نسبتی با منافع ملی دارد؟ آیا با این استدلال می‌توان حافظی را گزینه مطلوبی برای ملی حفاری دانست؟ مطمئنا که پاسخ خیراست و بدون تردید شخص مهندس حافظی نیز از اینگونه دفاعیات٬ بر حذر است ولی در کمال ناباوری عده‌ای ناخواسته در حال احیای رقابت‌های خطرناک قومیتی هستند که در صورت تقویت آن٬ سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

صورت مساله بسیار ساده است؛ یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با وجود اختلاف شدید با حیدر بهمنی وضعیت امروز صنعت حفاری را متناسب با تغییرات احتمالی نمی‌داند و نظر خود را که در نه خفا و لابی گری بلکه در قالب نامه رسمی منتقل می‌کند ولی در مقابل بجای نقد این نامه٬ مسائل قومیتی مطرح می‌شود که نشانی از یک دفاع منطقی ندارد.

حافظی٬ بهمنی و خادمی با همه اختلاف نظراتی که با یکدیگر دارند حداقل در یک اصل با یکیدیگر مشترک هستند. هر 3 ملی فکر می‌کنند و وقتی یکی از آن‌ها «ملی» فکر می‌کند اوج بد سلیقگی است که شب‌نامه‌ها بیرون بیاید و یکی را فرزند طرد شده ایل بزرگ بختیاری و دیگری را در قامت فرزند اصلح بختیاری‌ها قلمداد کنند. وقتی چنین رویکردی در قبال یک نامه مشخص در پیش گرفته می‌شود آیا نباید واهمه داشت از روزی که به شرکت ملی حفاری به عنوان یک فتح نگاه شود و فاتحان آن٬ با داس به ریشه کن کردن طوائف دیگر بپردازند؟

دوران این گونه استدلال‌ها که این مدیر فرزند این قبیله و آن مدیر فرزند عشیره‌ای دیگر٬ گذشته است و هیچ چیز در این میان مهم تر از منافع ملی و صنعت نفت نیست. موضوعی که بدون تردید مهندس حافظی نیز پیرو آن است ولی متاسفانه٬ متاسفانه و باز هم متاسفانه برخی جریانات در حال اتخاذ مواضعی هستند که ریشه صنعت نفت را نشانه گرفته است.
 
ایل بزرگ بختیاری به چنان درکی از موضوعات مهم ملی و منطقه‌ای رسیده است که هیچگاه به مدیرعاملی یکی از فرزندان خود به چشم فتح الفتوح نگاه نمی‌کند و همانطور که سال‌ها برای سرافرازی کشور کمر به خدمت بسته است با این بازی‌های قومیتی سنخیتی ندارد. سعید حافظی بدون تردید مدیر قابلی است و شایستگی‌های خاص خود را دارد ولی دفاعایت طرفدارانش از وی نه تنها از محبوبیت وی می‌کاهد بلکه موجب تشدید نگرانی‌ها درباره حضور وی در ملی حفاری می‌شود.

در پایان باید تاکید کرد این جوسازی‌ها نه از سوی مهندس حافظی بلکه از سوی برخی جریانات و یا شاید برخی از مدیران شرکت ملی حفاری هدایت می‌شود. تغییرات در شرکت ملی حفاری حتمی است چه امروز و چه چند ماه دیگر ولی نباید اینگونه برخوردهای قومیتی تبدیل به یک رویه جاری شود و بهتر است مدیران شرکت ملی حفاری ایران بر اساس توانمندی خود به کارشان مشغول باشند.

ایل شریف  بختیاری از ابتدای تولید نفت تا کنون به عنوان قومی غیور و کوشا و  تلاشگر از تولید و منافع ملی حفاظت کرده و هم چنان در این راه قدم بر می‌دارد. بهتر است که افرادی با استفاده از پتانسیل این قوم غیور، تفرقه و نفاق و دودستگی در این شرکت ملی ایجاد نکنند چراکه این شرکت هم اکنون در شرایط بسیار نامناسبی به سر می‌برد و چنین تنش‌هایی به ضرر کشور و صنعت نفت خواهد بود. افرادی که قصد دارند با شیطنت موضوع تغییر در شرکت ملی حفاری را قومیتی کنند در قبال صنعت نفت و کشور مسئول هستند و حمایت چشم بسته و قومیتی از مهندس حافظی به ضرر شخص مهندس حافظی تمام خواهد شد.
 
شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۳۳
کد مطلب: 17032
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


علی رضا
Iran, Islamic Republic of
خواهشا چرت نگین...جوو نده عصر نفت خواهشا
امین
Iran, Islamic Republic of
بایه ببخشیدوگفتن اشتباه کردیم همون حیدربهمنی رابرگردانند