وحید حاجی پور | جلیل سالاری؛ مدیری نفتی که برای حضور در قدرت و مناصب خود به هیچ فرصت و موقعیتی «نه» نمیگوید و به هر ترتیبی که شده میخواهد در رأس بماند. داستان سالاری در نفت، روایتی است مختص خودش که بعید است در تاریخ صنعت نفت کسی بتواند به آن دست یابد.
او در دولت
محمود احمدینژاد ابتدا مدیرعامل شرکت ملی پخش بود و سپس به معاونت شرکت ملی پالایش و پخش منصوب شد. روحیات عجیب و پلیسی او، نگاهها به وی را در نفت به «واهمه» آغشته کرده و به همین دلیل، بسیاری ترجیح میدهند از کنار وی هم رد نشوند.
او اما از مدیران ارشد صنعت نفت در دولت دهم بود؛ خارج شده از کمیته انتصابات وزارت نفت در دوره سید مسعود میر کاظمی. به همین دلیل وقتی دولت یازدهم در سال 1392 به قدرت رسید، از سمت خود برکنار شد تا به یکی از منتقدان بزرگ نفتِ زنگنه تبدیل شود.
او همیشه در رسانهها کارت میزد، به هر که میتوانست نامه مینوشت و از وزارت نفت در محاکم قضایی شکایت میکرد؛ چه درست و چه غلط، او با شمشیر زبان به جنگ زنگنه و تیمش رفته بود و البته تبعاتش را هم پذیرفت. زاویه او با وزارت نفت، بهسرعت از جاده انصاف خارج شد و رنگ شخصی به خود گرفت.
با همین دستفرمان، در سال 1400 به کمیته نفت ستاد انتخاباتی ابراهیم رئیسی رفت تا در کنار علیرضا ضیغمی، امیدوار باشد در دولت بعدی، دوباره صاحب منصبی شود. وقتی جواد اوجی وزیر نفت شد، روی خوشی به او نشان داده نشد اما همهچیز با یک تماس و توصیه تمام شد.
وزیر نفت در تاریخ 21 شهریور 1400 جلیل سالاری را بهعنوان مدیرعامل شرکت ملی
پالایش و پخش منصوب کرد تا روز موعود فرا برسد. سالاری تا به پالایش و پخش پای گذاشت، با داسی که در دست داشت، مدیران را درو کرد و افراد معتمد خود را به صندلیهای مدیریتی خود رساند. افرادی مانند وحید عبیری که پالایشگاه تهران را به او سپرد.
شهریور امسال، سومین سالی است که سالاری در پالایش و پخش رئیس است و او نمیخواهد این ریاست در سه سال منقضی شود؛ باوجوداینکه ازنظر سیاسی و تفکراتی، به سعید جلیلی دلبسته است اما به سراغ محمدباقر قالیباف هم رفته و در مراسم کمیته انرژی این ستاد حاضری زده است.
احتمالاً این حضور به دلیل شنیده شدن انصراف سعید جلیلی به سود قالیبافی است که در نظرسنجیهای اصولگرایان، از شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری برخوردار است. باید بدید «بادِ آخر» از کجا به سمت پاستور میوزد.