به گزارش میز نفت، در موضوع نفوذ
چین در خاورمیانه اغلب دو روایت متفاوت وجود دارد. گروهی در مورد نفوذ منطقهای چین اغراق میکنند و معتقدند که حضور رو به گسترش آنها، ایالاتمتحده را از خاورمیانه خارج میکند.
برخی دیگر نیز چین را نادیده گرفته و معتقدند که باوجود قدرت در حال رشد این منطقه، پکن اهرم کافی برای تأثیرگذاری معناداری ندارد. میان این دو دیدگاه، واقعیتی وجود دارد که در آن، تواناییهای ترسناك چین با محدودیتهای به همان اندازه ترسناك کاهش مییابد.
*جایگزینی برای آمریکا؟
بسیاری از تحلیلگران معتقدند چین در مسیر تصاحب نقش ایالاتمتحده بهعنوان هژمون منطقهای قرار دارد. چین در سراسر سال 2023 میلادی حضور خود را در خاورمیانه توسعه داد.
در دهمین کنفرانس تجاری اعراب و چین، حدود 30 قرارداد به ارزش 10 میلیارد دلار میان شرکتهای چینی و سرمایهگذاران خاورمیانه منعقد شد.
عربستان سعودی، امارات متحده عربی، کویت، بحرین و مصر بهعنوان شرکای گفتگو به سازمان همکاری شانگهای پیوستند، درحالیکه ایران عضویت کامل را دریافت کرد. شاید قابلتوجهترین اعلامیه چین در 10 مارس سال گذشته بود که میانجیگری برای ایجاد روابط بین رقبای منطقهای
عربستان سعودی و ایران بوده است. رسانههای سراسر جهان این تحولات را «کودتای دیپلماتیک چین در خاورمیانه» توصیف کردهاند.
*ردپای درحالتوسعه منطقهای چین
بیتردید نفوذ منطقهای چین همچنان اندك است. چین بیش از هر کشور دیگری در جهان نفت وارد میکند که تقریباً نیمی از آن تنها از شش کشور
خلیجفارس خریداری میشود.
این کشور شریک تجاری اصلی اکثر کشورهای خاورمیانه بوده و سرمایهگذاری، زیرساختها و فناوری پیشرفتهای را فراهم کرده است.
دادههای
گمرک چین نشان میدهد که از سال 2017 تا 2022 میلادی، تجارت چین و خاورمیانه تقریباً دو برابر شده و از 262.5 میلیارد دلار به 507.2 میلیارد دلار رسیده است.
بر اساس گزارش شورای دولتی چین، خاورمیانه سریعترین شریک تجاری چین در سال 2022 میلادی را در اختیار داشته است که نسبت به مدت مشابه سال قبل 27.1 درصد رشد داشته و از نرخ رشد اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (15 درصد)، اتحادیه اروپا (5.6 درصد) و ایالاتمتحده (3.7 درصد) پیشی گرفته است.
به دلیل ابتکار
کمربند و جاده (BRI)، چین اکنون در حداقل 20 پروژه بندری در امتداد گذرگاههای دریایی كلیدی که در خاورمیانه و شمال آفریقا قرار دارند، سهام دارد.
*اتحاد چین با اعراب
چین با 12 کشور عربی از مشارکت استراتژیک یا مشارکت استراتژیک جامع برخوردار است و 21 کشور عربی به همراه اتحادیه عرب، رسماً قرارداد همكاری در طرح دو تریلیون دلاری کمربند و جاده را امضا کردهاند.
در همین حال، 17 کشور عربی ابتکار توسعه جهانی چین را تائید کردهاند، 15 کشور عضو بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا هستند و 14 کشور در ابتکار همکاری چین-عربی برای امنیت دادهها مشارکت کردهاند.
با در نظر گرفتن شرایط كنونی، تصور اینکه پکن دارای اهرم قابلتوجهی بر این کشورها است، چندان غیرمنطقی به نظر نمیرسد. حتی مقامات آمریکایی نیز به نظر میرسد که چنین نظری دارند.
هنگامیکه جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالاتمتحده با وانگ یی، مشاور دولتی و وزیر امور خارجه چین در ماه ژانویه در تایلند ملاقات کرد، از چین خواست تا از نفوذ خود در تهران برای تغییر موضع حوثیها استفاده کند.
چند ماه پیش، چاک شومر، سناتور آمریکایی، احساسات مشابهی را با همتایان چینی خود در میان گذاشت.
*فرضیات اشتباه
بااینحال، چنین استدلالی نمیتواند ماهیت قدرت را در دنیای بیشازحد بههمپیوسته امروزی درک کند.
بیتردید، روابط چین و ایران دارای عدم تقارن آشکار است:
چین 30 درصد از سبد تجاری ایران را به خود اختصاص داده است، درحالیکه ایران تنها بخشی از تجارت چین، کمتر از یک درصد را نشان میدهد.
علاوه بر این، در سایه تحریمهای غرب بر سربرنامه هستهای ایران، چین به خرید مقادیر انبوه نفت ایران با تخفیفهای هنگفت ادامه داد.هرچند تصمیم پکن برای ارائه این راه نجات حیاتی به تهران، عملی خیرخواهانه نیست.
در طول سال 2022 میلادی، چین تقریباً 4 میلیون بشکه نفت ایران را وارد مخازن ذخایر استراتژیك نفت خود کرد که یک مانور راهبردی برای ایجاد حفاظت در برابر نوسانات اقتصادی یا شوکهای ژئوپلیتیکی بود.
به این معادله اضافه کنید که بیشتر واردات نفت چین از عربستان سعودی، عراق، امارات متحده عربی، کویت، قطر و عمان - کشورهایی که رقیب استراتژیک اصلی پکن، یعنی ایالاتمتحده، نفوذ قابلتوجهی روی آنها دارد – انجام میگیرد و اهمیت ایران برای چین بهصورت واضحتر مشخص میشود.
یک تحلیلگر امنیتی چینیتبار این منطق را به فایننشال تایمز توضیح داد: این واقعیت که ایالاتمتحده بر کشورهای خاصی در خاورمیانه نفوذ یا حتی کنترل دارد، برای چین خطرآفرین است.
این تحلیلگر افزود: اگر پکن یک قرنطینه تجاری یا محاصره تایوان را اعمال کند، واشنگتن ممکن است با فشار بر متحدان خاورمیانهای خود برای تعلیق حملونقل نفت به چین یا تن دادن به محاصره آمریکا، مقابلهبهمثل کند؛ بنابراین، برای چین، همکاری انرژی با ایران بهعنوان یک سیاست كارا عمل میکند.
حتی اگر پکن تجارت و سرمایهگذاری با جمهوری اسلامی را کاهش دهد، بهسادگی هیچ تضمینی وجود ندارد که تهران تغییر رویه دهد. سابقه ایران در تحمل اثرات شدید اقتصادی ناشی از تحریمهای غرب، نمونهای از این موارد است.
علاوه بر این، ایران راهبردهایی را برای خنثی کردن فشارهای خارجی و افزایش فضای مانور خود ایجاد کرده است: استفاده از برنامه هستهای خود، استفاده از نفوذ منطقهای و درگیر شدن در استراتژیهای جنگ نامتقارن.
چین هرگز مستقیماً مورد هدف نیابتهای تهران قرار نگرفته است؛ اما مطمئناً هنگامیکه نیروهای حوثی
حملات پهپادی به آرامکوی سعودی را در سپتامبر 2019 میلادی انجام دادند، تأثیرات موجی را احساس کرد: قیمت نفت خام برنت متعاقباً 20 درصد افزایش یافت و چین متوجه شد که روزانه 97 میلیون دلار اضافی برای خرید نفت هزینه میکند.
*نیروی دریایی چین کجاست؟
چین در حال حاضر فاقد قابلیتهای منطقهای قدرت سخت برای تأمین امنیت کافی برای منافع گستردهاش در خاورمیانه است.
اگرچه چین در سال 2017 میلادی یک پایگاه دریایی در جیبوتی راهاندازی کرد که مجهز به اسکلهای باقابلیت جابهجایی ناوهای هواپیمابر بود، اما حضور نظامی این کشور در
خلیج عدن اندك است.
پایگاه جیبوتی بر اساس گزارشها میزبان حدود 200 تفنگدار دریایی است، درحالیکه استقرار نیروی دریایی معمولی شامل تنها سه کشتی نظامی در یک زمان است که عمدتاً با مأموریتهای مقابله با دزدی دریایی و امداد و نجات درگیر هستند.
رسانههای دولتی چین بهصورت مرتب تلاشهای نیروی دریایی چین در امنیت دریایی در سواحل شاخ آفریقا را به نمایش میگذارند و با افتخار به ۷۲۰۰ کشتی که از سال ۲۰۰۸ میلادی در این منطقه اسکورت کردهاند، اشاره میکنند تا شاهدی بر قدرت دریایی خود باشند.
بااینحال، در بحبوحه
جنگ اسرائیل و حماس، چین نتوانست اقدام اساسی در برابر حملات اخیر حوثی ها به کشتیهای بینالمللی در
دریای سرخ و خلیج عدن انجام دهد و درخواست ایالاتمتحده برای پیوستن به ائتلاف بینالمللی، عملیات شکوفایی، برای حفاظت از کشتیهای غیرنظامی در منطقه را رد کرد.
پکن میداند که انجام این کار میتواند باعث انتقام حوثیها شود و کشتیها و پرسنل چینی را در معرض خطر قرار دهد. همچنین از تلاشهای چین برای تضعیف ایالاتمتحده با نشان دادن خود بهعنوان یک قدرت بزرگ غیر مداخلهگر، کم میکند.
در عوض، شرکتهای کانتینربر چینی مانند OOCL و COSCO انتقال همه محمولهها را به و از اسرائیل به حالت تعلیق درآوردهاند.
ضرورت ایمنسازی این نقاط بحرانی دریایی برای اقتصاد چین حیاتی است. کانال سوئز یک مسیر کلیدی برای محمولههای کالاهای چین به سمت غرب است که حدود 60 درصد از صادرات آن به اروپا را شامل میشود.
در حال حاضر، چین همچنان از چتر امنیتی ایالاتمتحده برای حفاظت از منافع خود در خاورمیانه استفاده میکند. با تشدید تنشها، این شرایط برای پکن بهصورت فزایندهای غیرقابلدفاع خواهد شد و چین ممکن است به دنبال افزایش حضور نظامی منطقهای خود در میانمدت تا بلندمدت باشد.
نگرانیهای چین در مورد نقاط حیاتی دریایی درواقع به نفع بسیاری از کشورهای خاورمیانه است. همانطور که دفتر اطلاعرسانی شورای دولتی چین اذعان میکند: نظارت کشورهای عربی بر تنگه هرمز (عمان و ایران)، تنگه باب المندب (یمن و جیبوتی) و
کانال سوئز (مصر) اهمیت منحصر به فردی برای منطقه قائل است.
مصر، بهویژه، یکی از حامیان اصلی نگرانیهای چین در اطراف این آبراههای حیاتی با تضمین قراردادهای سرمایهگذاری با شرکتهای چینی به ارزش بیش از ۸ میلیارد دلار برای منطقه اقتصادی کانال سوئز و جذب پروژههای زیرساختی عظیم چین، ازجمله چندین بندر و یک بندر جدید بوده است.
در همین حال، در جیبوتی، China Merchants Group، بزرگترین اپراتور بندر چین، قرارداد سرمایهگذاری 350 میلیون دلاری را با Great Horn Investment Holding امضا کرد تا بندر جیبوتی را به یک قطب اقتصادی جهانی تبدیل کند. چین همچنین برای راهآهن، فرودگاهها و خط لولهای که انتظار میرود آب را به اتیوپی منتقل کند، کمک مالی کرده است.
*عدم تقارنها در حال تغییر هستند
در میان تنشهای فزاینده با غرب، خاورمیانه برای چین اهمیت بیشتری پیداکرده است. ازآنجاییکه کشورهای غربی درها را به روی فناوری چین بستهاند،کشورهای خاورمیانه تا حد زیادی از حضور چین در اکوسیستمهای دیجیتال خود - از شبکههای مخابراتی نسل پنجم و شهرهای هوشمند گرفته تا ماهوارهها و فناوریهای نظارتی- استقبال کردهاند.
این فقط همکاری فناوری نیست که عدم تقارنها را به نفع بسیاری از کشورهای خاورمیانه متمایل میکند. نیروهای ژئوپلیتیک نیز بر احساسات سرمایهگذاری چین تأثیر گذاشتهاند، زیرا جریان سرمایه خارجی به سمت غول آسیایی خشک شده است.
کشورهای شورای همکاری خلیجفارس با صندوقهای ثروت دولتی عظیم خود (که در حال حاضر ارزش آن به 4 تریلیون دلار میرسد) اکنون به یک منبع حیاتی سرمایه مالی تبدیل شدهاند.
روند مشابهی در حوزه تجارت در حال وقوع است. همانطور که دیوید گلدمن، معاون سردبیر آسیا تایمز در نوامبر 2023 میلادی اشاره کرد: چین اکنون بیشتر به جهان اسلام (42 میلیارد دلار در ماه) صادرات دارد تا به ایالاتمتحده (38 میلیارد دلار در ماه).
قابلذکر است که این ارقام شامل کشورهای خارج از خاورمیانه مانند مالزی و اندونزی میشود. نفوذ کشورهایی مانند ایران، عربستان سعودی و ترکیه بر این کشورهای مسلماننشین و 20 میلیون مسلمان ساکن چین در پکن از بین نمیرود.
پکن همچنان به تعامل محتاطانه خود با منطقه ادامه خواهد داد و از فرصتهای کمخطر برای تضعیف ایالاتمتحده و متحدانش استقبال خواهد کرد.
درعینحال، چین از درگیر شدن در اقداماتی که میتواند به روابط این کشور با بازیگران محلی - بهجز شاید اسرائیل - آسیب برساند، یا اقداماتی که خطر درگیر شدن چین در درگیریهای پرآشوب منطقه را دارند، اجتناب خواهد کرد.
این امر بهویژه در مورد مسائلی که تهدید کمی برای منافع اصلی چین هستند، درست است.
درعینحال، پکن به پرورش منافع نامتقارن، بهویژه از طریق تجارت، زیرساختها و همکاریهای فناوری ادامه خواهد داد. درحالیکه این امر مستلزم نظارت دقیق توسط سیاستگذاران در منطقه و فراتر از آن است.
نویسنده: دیل الوف
منبع: DIPLOMAT
مترجم: محسن داوری