به گزارش میز نفت، در دورانی که
مسعود میرکاظمی در نفت به قدرت رسید، شاهد انواع راهکارهای عجیب و غیر کارشناسی در صنعت نفت بودیم ازجمله سرمایهگذاری. یکی از این راهکارهایی که به شکست انجامید، ورود بانکهای داخلی به عملیات توسعه بود.
شانا در گزارشی به تاریخ یک اردیبهشت 1389 نوشته بود: «
میرکاظمی این نوید را هم میدهد که طی برنامه پنجم، تمام میادین مشترک نفت و گاز فعال شوند. فعالیتی که به 125 میلیارد دلار سرمایه نیاز دارد اما وزیر نفت با اطمینان از تحقق این هدف بزرگ در کشور خبر میدهد، چراکه با ایجاد سندیکای بانکهای داخلی تاکنون 75 میلیارد دلار از این رقم تأمین شده است و مابقی آن نیز با آزادسازی قیمتها در طرح هدفمندی یارانهها به دست خواهد آمد.»
در بخش دیگری از وعدههای
میرکاظمی میخوانیم: «با توجه به نیاز بالای صنعت نفت به سرمایه تنها با تکیهبر منابع حاصل از هدفمندی یارانهها نمیتوان اهداف برنامه پنجم را که جذب 200 میلیارد دلار را هدف گرفته است محقق کرد؛ از این رو است که طی روزهای اخیر تأسیس بانک خصوصی صنعت نفت با مشارکت تمام شرکتها و مؤسسات فعال در صنعت نفت کلید خورد. از سوی دیگر وزیر نفت از موفقیتهای بهدستآمده در جذب منابع خارجی خبر میدهد. بر این اساس با ورود این سرمایه هنگفت که بیش از سه برابر گذشته است صنعت نفت در برنامه پنجم با یک جهش واقعی روبهرو خواهد شد.»
همه این اعداد اما یک طنز بود؛ نهتنها هیچ پیشرفت قابللمسی حاصل نشد بلکه اوضاع بدتر شد؛ همه منابع لازم برای توسعه از صندوق توسعه ملی و منابع بانک مرکزی تأمین شد تا بدهی شرکت ملی نفت به حدود 60 میلیارد دلار برسد.
گرچه اصل بدهی چیز بدی نیست اما در صورت تأمین منابع موردنیاز توسط شرکتهای خارجی، بخش مهمی از ذخایر ارزی کشور به سایر بخشهای اقتصادی تخصیص پیدا میکرد.
اما این روزها، شرایط متفاوت است؛ نه پولی برای سرمایهگذاری از محل منابع صندوق توسعه ملی و بانک مرکزی وجود دارد و نه تحریمها اجازه ورود سرمایه خارجی را میدهد. مسئولان وزارت نفت هم از لزوم سرمایهگذاری 200 میلیارد دلاری میگویند اما آنها نیز بهمانند میرکاظمی، دلخوش به چیزی هستند که دور از دسترس و بیشتر شبیه آرزو است.
ظاهرا در حال حاضر بر اساس همین استراتژی آقای میر کاظمی بانکها نسبت به تشکیل یک شرکت سرمایه گذاری در پروژه های نفتی اقدام نموده اند که سهام آن را نیز بین بانکها تقسیم کرده و در در حال رایزنی برای دریافت کار و شروع به کار هستند... پیش بینی میشود در دهه فجر اولین قرارداد این شرکت با شرکت مبلی نفت ایران به امضاء برسد ... چیزی که سرنوشت آن از الان مشخص بوده و عدم کارایی این سیاستها از قبل معلوم اس ...
از طرف دیگر طبق بند ب از ماده 3 لایحه قانون برنامه هفتم توسعه نیز میدان نفتی به صندوق توسعه ملی برای تهاتر دیون و سرمایه گذاری تخصیص داده شده و از طرفی هم ولع صندوق توسعه برای دریافت محموله های نفتی و ..... تقریبا نه که تحقیقا معلوم نیست در نفت چه خبره