به گزارش میز نفت، پس از سرنگونی
دولت مصدق و به روی کار آمدن کابینه فضلالله زاهدی، اوضاع طور دیگری رقم خورد؛ در این دوران که به اتفاقات بسیار دیگری، ازجمله: شروع مبارزات آیتالله کاشانی با دولت کودتا، دستگیری فدائیان اسلام، حمله نیروهای نظامی به دانشکده فنی دانشگاه تهران و کشتن دانشجویان و ... همراه بود، مذاکرات نفت، به نفع کنسرسیوم رقم خورد و
عبدالله انتظام که در این مذاکرات، نقشی تعیینکننده داشت، در دیماه 1334، از وزارت امور خارجه به وزارت مشاور تغییر سمت داد تا خود را برای ریاست شرکت ملی نفت، آماده کند.
ریاست انتظام بر امور نفتی، همزمان با درگیریهای
امیرعباس هویدا، با حسن ارفع سفیر ایران در ترکیه بود. هویدا به سراغ انتظام رفت و بار دیگر موردحمایت او قرار گرفت و سرانجام با درخواست او مبنی بر مأموریتش به شرکت نفت، موافقت شد. قبل از این اتفاق، امیرعباس هویدا تلاش کرد تا موافقت وزارت امور خارجه را برای رفتن به مأموریت دمشق جلب کند اما به علت اینکه تشخیص داده شد که او باید در شرکت ملی نفت ایران، به مأموریتهایش ادامه دهد، منتفی شد.
پسازآنکه مقدمات انتقال او به شرکت نفت صورت گرفت، به آنکارا رفت و در هشتم اردیبهشتماه سال 1337، به همراه مادرش، با اتومبیل شخصی خود، از مرز بازرگان به ایران بازگشت. اولین انعکاس انتقال وی به شرکت نفت، در وزارت امور خارجه، حقوق گزافی بود که در شغل جدید برای او در نظر گرفته شده بود.
جایگاه اداری او پس از انتقال به شرکت نفت، در ابتدا «مشاور مخصوص» و سپس «سرپرست امور اداری» معرفی شد؛ زمانی که تصمیم گرفته شد تا شرکت نفت، نشریهای داشته باشد، قرار شد این کار بهوسیله هویدا انجام شود. ازاینرو، درخواست صدور امتیاز مجلهای به نام «کاوش» با روش علمی و ادبی، به وزارت کشور داده شد.
چون بناتر بند ه از ماده 3 لایحه قانون مطبوعات، مصوب مردادماه 1334، تقاضاکنندگان امتیاز جراید و مجلات باید دارای حسن شهرت بوده و صلاحیت اخلاقی آنان ازنظر روزنامهنگاری نیز محرز باشد، این تقاضا به سازمان اطلاعات و امنیت فرستاده شد.
روشن بود که در ساواک تازه تأسیس، سوابق گذشته افراد موجود نبود و از طرفی وی برای تیمور بختیار رئیس وقت ساواک نیز فردی شناخته شده بود، لذا ساواک در پاسخ به این استعلام نوشت: «چون مجله علمی، ادبی است و غیرسیاسی منتشر خواهد شد و هویدا نیز سابقه مضره بایگانی شده!؟ ندارد، امتیاز مجله کاوش به نام او صادر گردد.»
البته قباد فخیمی نگارنده کتاب 30 سال نفت ایران در کتاب خود نوشته که هویدا منشی عبدالله انتظام در شرکت ملی نفت بود؛ هویدا در ابتدای سال 1339 با مساعدت محمدرضا پهلوی، برای مدت چهار سال به سمت عضو هیئتمدیره شرکت ملی نفت ایران منصوب شد.
اولین حکم همایونی! آنقدر اهمیت داشت که به مناسبت آن، مجلس میهمانی مفصلی در منزل مسکونی هویدا ـ در دروس شمیران ـ بر پا شود. ترکیب شرکتکنندگان در این ضیافت جالبتوجه است.شرکتکنندگان در این مجلس، عبارت بودند از: عبدالله انتظام (رئیس هیئتمدیره شرکت نفت)، نصرالله انتظام (سفیر کبیر ایران در فرانسه)ـ انوشیروان سپهبدی (شوهرخاله هویدا، از رجال سیاسی وزارت خارجه) ـ علی معتمدی (از رجال وزارت امور خارجه) ـ نظامالدین امامی خوئی (کمیسر نفت در انگلیس، پدرزن حسنعلی منصور و بعداً هویدا، ) ـ غلامحسین مصدق (پسر مصدق، متولد).
در آبان ماه 1342
منوچهر اقبال بهجای عبدالله انتظام، مدیرعامل شرکت ملی نفت شد. اقبال در یکی از ساعات اداری هویدا را احضار مینماید لیکن در آن موقع هویدا در اداره نبود. پس از چندساعتی هویدا در شرکت ملی نفت حاضر شده و نزد اقبال میرود. مدیرعامل شرکت نفت به هویدا اظهار میگوید:«چون خسته شدهاید، خوب است مدتی استراحت کنید؛ و هویدا را به ریاست یکی از مؤسسات شرکت نفت که اخیراً تشکیل شده، منصوب میکند.»
یکی از نمایندگان مجلس شورای ملی اظهار داشته: پسازاین جریان، حسنعلی منصور دبیر کل حزب ایران نوین که میگویند کابینه آینده را تشکیل خواهد داد، بهمنظور عکسالعمل با اقدام اخیر دکتر اقبال، هویدا را به سمت وزیر دارایی کابینه خود در نظر گرفته که غیرمستقیم رئیس دکتر اقبال باشد. چون وزیر دارائی، رئیس شورای عالی نفت هم است.»
اقبال ـ که زمانی ریاست حسنعلی منصور را به عهده داشت و او را از برکشیدگان خود میدانست و تا معاونت نخستوزیری، ارتقاء داده بودـ با شنیدن شایعه امکان این انتصاب، برآشفت و با ناراحتی فوقالعادهای که داشت، پروندهای قطور از اعمال خلاف امیرعباس هویدا، در شرکت نفت تدوین کرد.