مهدی خراتیان | درحالیکه رفتار بازار طلا مؤید نگرانی از امتداد التهابات ژئوپلیتیک است، نفت به دلیل همراهی قاطع سعودی با آمریکا همچنان آرام است. البته برای آرامش نسبی در بازار نفت دلایل دیگری چون تفاهم با ونزوئلا را هم میتوان برشمرد؛ اما رفتار بازار درباره ژوئن تا سپتامبر نشان میدهد که سعودی اگر بخواهد میتواند بهراحتی از اهرم نفت برای فشار به واشنگتن استفاده کند.
اخبار متعدد از
تعهد سعودی نسبت آرام کردن بازار نفت، فضای روانی بازار نفت را علیرغم التهابات منطقه کنترل کرده است.
در حال حاضر در والاستریت به دلیل افزایش نرخ بیکاری به ۳/۹درصد (بیشترین رقم در دو سال گذشته)، بخش قابلتوجهی از معاملهگران به این نتیجه رسیدهاند که نقطه عطف در رفتار فدرال رزرو نزدیک شده و شاید افزایش نرخ بهره دیگری در کار نباشد.
این مسئله آنها را به این نتیجه رسانده که کاهش قابل نرخ بهره در راه است و حتی برخی از آنها را نسبت به سناریوی soft landing (کاهش تورم بدون درگیر شدن اقتصاد آمریکا در رکود) خوشبین کرده است.
باوجوداین تحلیلگران مورگان استنلی معتقدند که رشد ایجاد شده موقتی است و به دلایل پارامترهای بنیادین، بازار دارای ماهیت نزولی بوده و آسیبپذیر است.
علیایحال، این امر فشار بردولت بایدن را موقتاً کم میکند و فضا را برای ادامه کمک به اسرائیل فراهم میکند.
در ماههای آگوست و سپتامبر انرژی یکی از داریورهای مهم انرژی در تورم در آمریکا بوده است. این امر نشان میدهد که در صورت بروز یک شوک قیمتی در نفت، اقتصاد آمریکا آسیبپذیر خواهد بود. در این مورد بیشتر توضیح خواهم داد.
پیشتر بر اساس دادههای GPR نشان داده شد که طوفان الاقصی از حیث شوک ژئوپلیتیک قویترین شوک جهانی پس از جنگ اوکراین بعد از ۲۰۰۳ و برای اسرائیل بزرگترین شوک نیمقرن اخیر بعد از جنگ یوم کیپور (۱۹۷۳) است.
آثار شوک نفتی ناشی از جنگ یوم کیپور بر اقتصاد آمریکا بسیار جدی بوده است. تورم آمریکا که در تابستان ۱۹۷۲ به کمتر از ۳٪ رسیده بود، تا اکتبر ۱۹۷۴ به ۱۱/۸درصد رسید. رکود اقتصادی از نوامبر ۱۹۷۳ تا مارس ۱۹۷۵ ادامه یافت. نرخ بیکاری از ۴/۶درصد در اکتبر۱۹۷۳ به ۹ درصد در می ۱۹۷۵ افزایش یافت.
مسلماً فضای کشورهای عربی برای تکرار شوک نفتی ۱۹۷۳ فراهم نیست.
باوجوداین انصار الله با توان موشکی خود میتواند همان نقش را ایفا کند، چون همانطور که فرگوسن به نقل از کسینجر میگوید: «شرایط کنونی بدتر نیز هست چون نه آمریکا و نه اسرائیل قدرت قبل را ندارند.»
بانک جهانی تخمین میزند که هر درگیری که صادرات خلیجفارس را ۲ میلیون بشکه کاهش دهد، قیمت نفت را به ۹۳ تا ۱۰۲دلار میرساند که معادل افزایش ۰/۵درصدی تورم آمریکاست. یک جنگ بزرگ که صادرات را بین ۶ تا ۸میلیون بشکه کاهش دهد، نفت را به ۱۴۱ تا ۱۵۷ دلار میرساند.
آتشبس آوریل ۲۰۲۲ در یمن دقیقاً زمانی انجام شد که غرب خصوصاً ایالاتمتحده در اوج نگرانی از تبعات احتمالی جنگ اوکراین قرار داشت و جنگ یمن یکی از ابزارهای مهم فشار ایران در مذاکرات هستهای وین به آمریکا بود.
آتشبس یمن یکی از موانع مهم نزدیک شدن مجدد حزب دموکرات به بن سلمان را برطرف کرد؛ چون این حزب (نه به دلایل انسانی) بلکه به دلایل امنیتی از ناآرامی یمن نگران بود و بن سلمان را از این حیث ملامت میکرد. طی دوماه فوریه و مارس ۲۰۲۲ (دوماه بعد از جنگ اوکراین) حملات اندیشکدهها و رسانههای نزدیک به حزب دموکرات به محمد بن سلمان افزایش یافت.
برای مثال در ماه مارس بروس ریدل در مقالهای در بروکینز حمله بن سلمان به یمن را با حمله روسیه به اوکراین مقایسه و به نقل از برنان(رئیس اسبق سیا) وی را به توهم در مورد پیروزی دوهفتهای (احتمالاً ناشی از مصرف مواد) متهم کرد.
آتشبس بیموقع در یمن نهتنها باعث حذف مهمترین ابزار فشار تهران در مذاکرات شد، بلکه موجب نزدیکی مثلث آمریکا، اسرائیل و سعودی گردید؛ و معامله بزرگی را درجولای ۲۰۲۲ رقم زد که نابودی مذاکرات هستهای و ناآرامیهای وسیع ایران در پاییز ۱۴۰۱ را به دنبال داشت.
خطای تحلیلی در کانونهای تصمیم گیر در تهران در مورد ماهیت محمد بن سلمان و عدم درک ارتباطات قدرتمند امنیتی پشت پرده وی با اسرائیل از طریق افرادی چون جارد کوشنر، و درس نگرفتن از تبعات آتشبس بیموقع در یمن، تهران را به سمت عادیسازی روابط با ریاض سوق داد.
این خطا دارای تبعات بسیار وسیعتری نسبت به آتشبس در یمن بود؛ چراکه قطار عادیسازی روابط سعودی و اسرائیل را با سرعتی باورنکردنی به حرکت درآورد. اما چرا ادعا میکنیم که توافق پکن نقشی مهم در پیشبرد ابرمعامله سهجانبه عادیسازی داشت؟
دلیلش آن بود که انتفاع اصلی سعودی از معامله عادیسازی، رفتن ذیل چتر دفاع اتمی آمریکا تحت یک پیمان الزامآور (Treaty) بود و چنین پیمانی با یک کشور در حال جنگ یا وضعیت آتشبس متزلزل برای واشنگتن ممکن نبود؛ چون بلافاصله بعد از امضا باید وارد جنگ میشد.
واسطه شدن پکن که بزرگترین خریدار نفت ایران است برای یک صلح میان تهران و ریاض، احتمال یک جنگ مجدد و گسترده میان انصار الله و سعودی را بدون کمترین هزینهای برای واشنگتن کاهش داد و ابرمعامله عادیسازی را برای آمریکا به «گزینهای ممکن» مبدل ساخت.
در صورت بسط ید انصار الله برای برخورد با سعودی، نهتنها فرایند عادیسازی پیش نمیرفت و شاید کار به ۷ اکتبر نمیرسید؛ بلکه فشار بر روی حزبالله بهمراتب کمتر از شرایط فعلی میبود. البته در صورت ورود آمریکا به جنگ، ورود انصار الله به جنگ نفتی بسیار محتمل است.
در یک جمعبندی، عملیات مهم ۷ اکتبر مصداق «شکستن استخوان بد جوشخوردهای»بود که ماهها پیش به آن اشاره کردیم. کارشکنیهای سعودی علیه مقاومت در ماه اخیر و پیگیری عادیسازی علیرغم جنایات اسرائیل، نشان میدهد که تلقیها از ماهیت بن سلمان چقدر نادرست بوده است.