وحید حاجی پور | برخلاف پیشبینی و تحلیلهای رایج طی چند ماه پیش، اروپا تا به امروز توانسته زمستان را با سلامتی پشت سر بگذارد اما در ایران طوری دیگر رقم خورده است؛ زمستانی که قرار بود آسان بگذرد، بهقدری سخت شده که گاز منازل مسکونی نیز با افت فشار و قطعی همراه شده است. در این میان، رسانههای دولتی و شبهدولتی، با ارائه آدرسهای غلط متفاوتی سعی دارند همهچیز را تحت کنترل نشان دهند اما کارشناسان نفتی، بهخوبی میدانند اتفاقات این روزهای کشور، تازه شروع یک بحران بزرگ، اقتصادی و امنیتی است.
برخلاف رسانههای همسو با دولت، که میزان تولید گاز ایران و تأسیسات گازی چشمگیر را نشانه موفقیت کشور میدانند، باید گفت بیش از 70 درصد سبد انرژی ایران به گاز وابسته است؛ از بخش خانگی گرفته تا صنایع و نیروگاهی. عدد «70 درصد» بهقدری خطرناک است که ازنظر یک عقل سلیم، نهتنها محلی از فخر ندارد بلکه ه مثابه یک بمب ساعتی است.
در صورت کاهش تولید گاز، بسیاری از این صنایع و نیروگاهها با خطر تعطیلی کامل مواجه میشوند که البته در زمستان سال جازی، بسیار شدیدتر از سالهای گذشته اتفاق افتاد. حالا در این میان، عدهای سمت تقاضا و مصرف را مشکل اصلی میدانند تا کاستیهای بخش عرضه و تولید را از انظار پنهان کنند.
اما واقعاً چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ شرکت ملی گاز گفته است که تقاضا برای گاز طبیعی برای 12 سال آینده به عدد یک میلیارد و 500 میلیون مترمکعب خواهد رسید؛ یعنی دو برابر تولید امروز گاز ایران، تولید باید افزایش یابد که در صورت عدم توسعه میادین گازی و نگهداشت تولید گاز در میادین تولیدی، نهتنها چنین رقمی محقق نمیشود بلکه تولید گاز به زیر 800 میلیون مترمکعب خواهد رسید. این یعنی عدم پاسخگویی به نیمی از تقاضای داخلی.
از سوی دیگر، مطالعات انجامشده از سوی یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی ایران نشان میدهد روند کاهش تولید گاز از پارس جنوبی که 70 درصد از تولید گاز را در دست دارد، از سال 1403 وارد فاز جدیتری خواهد شد. بر اساس این پژوهش، تولید گاز از سال 1401 شروعشده و بهتدریج و از سال 1404 به میزانی خواهد رسید که به میزان یک فاز پارس جنوبی، کاهش تولید خواهیم داشت.
بر اساس اعدادی که از مدل بررسیشده بهدستآمده، تولید گاز از پارس جنوبی در سال 1415 در بدبینانهترین حالت و به فرض عدم نصب کمپرسورها و تأسیسات فشار افزا، به 70 میلیون مترمکعب خواهد رسید. رقمی که در صورت نصب این کمپرسورها به 400 میلیون مترمکعب خواهد رسید.
گرچه این گزارش، نمیتواند بهطور کامل تائید شود اما ناگفته پیداست که کاهش تولید گاز حتمی است؛ چه آنکه کمیسیون انرژی از کاهش شدید تولید گفته و چه خود مسئولان دولت که طی یک سال اخیر از بحران پیش رو پرده برداشتند. شخص وزیر نفت گفته است برای نگهداشت تولید فعلی گاز به 22 میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز است؛ جواد اوجی، همچنین گفته است برای برطرف کردن ناترازی گازی به 80 میلیارد سرمایهگذاری نیاز است تا با توسعه میادین گازی و پارس جنوبی، مشکلات پیش رو برطرف شود.
برای درک بهتر عدد 80 میلیارد دلار باید یادآور شد که کل سرمایه گذاری صورت گرفته طی دو دهه اخیر در پارس جنوبی که تولید 700 میلیون مترمکعبی گاز را در پی داشته، معادل 90 میلیارد دلار بوده است؛ اوجی اما چه راهی در پیش دارد؟
او روی صندوق توسعه ملی دست گذاشته ولی اصولاً، چنین پولی برای سرمایهگذاری وجود ندارد؛ تنها راه برونرفت از وضعیت فعلی، سرمایهگذاری خارجی است چراکه هم پول موردنیاز تأمین میشود و هم فنّاوریهای روز که ایران از آن محرم است، به داخل راه خواهند یافت.
صورت معادله روشن است؛ ایران برای غلبه بر ناترازی گازی به سرمایهگذاری و فنّاوری نیاز دارد اما از هر دو محروم است؛ شرکت نفتی که 50 میلیارد دلار بدهی به صندوق توسعه ملی، بانکها، بانک مرکزی و مردم دارد، عملاً نمیتواند از محل جدیدی سرمایه موردنیاز را تأمین کند و حتی اگر موفق شود بخشی از آن را مهیا کند، مشکل فنّاوری قابل برطرف شدن نیست.
در این میان، تحریمها ایران را درون یک چالش بزرگ قرار داده؛ مشکلی که میتواند اقتصاد ایران را نابود کرده و گسستهای عظیم امنیتی برای کشور بیافریند.هم وزیر نفت و هم بیشتر کارشناسان بهخوبی میدانند، بلای تحریم چه آسیبی به ایران وارد کرده و طی چند سال آینده، همهچیز را ویران میکند ولی به این نکته هم آگاه هستند که دولت فعلی، رویکردی جز حل مسئله تحریم دارد و معتقد است با منابع داخلی میتوان بر چالشها فائق آمد.
گرچه مانیفیست وجودی دولت سیزدهم، بیشتر به شعار نزدیک است اما امید است، عقلای نظام با بررسی دقیق وضعیت موجود، برای پایان دادن به تحریمها اراده بیشتری داشته باشند که با این دستفرمان، روزهای تیرهتری در انتظار ایران و مردمش است.
سه شنبه ۲۷ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۰۵